اول ماه مه، روز كارگر، در ايران
۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۱, یکشنبهراهپيمايان از مسير خيابان ارج حركت كرده به ورزشگاه آزادى رسيدند و در سالن اين ورزشگاه، كه گنجايش ۱۲ هزار نفر را دارد، گرد آمدند. بيرون اين سالن نيز حدود ۳ تا ۴ هزار نفر حضور داشتند.
كارگران شركتكننده در راهپيمايى و تجمع از شهرهاى مختلف ايران به تهران آمده بودند، از جمله از آذربايجان شرقى، اردبيل، خراسان، اصفهان، قزوين و شيراز. نمايندگان نهادهاى گوناگون كارگرى همچون خانه كارگر ايران، كميته كارگران قراردادى و انجمن صنفى كارگران به مناسبت روز كارگر پلاكاردهايى را تهيه كرده و با خود حمل مىكردند كه بر آنها به گرانى، هزينه بالاى مسكن، بيعدالتى، ساعات كار و فشار كار زياد اعتراض شده بود.
به گزارش خبرگزارى ايرنا در اين راهپيمايى شمار زيادى از دانشجويان و دانشآموزان نيز شركت داشتند. آنان پارچهنويسهايى در دست داشتند همچون ”مجلس شوراى اسلامى بايد امنيت شغلى و معيشت كارگران را فراهم سازد“، ”مجلس قانونگذار، حامى سرمايهدار“ و ”حكومت عدل على، اين همه بيعدالتى“.
طبق گزارشهاى رسيده قرار بود كه على اكبر هاشمى رفسنجانى، رييس جمهور اسبق ايران نيز در تجمع امروز كارگران شركت كند. هاشمى رفسنجانى به تازگى اعلام نموده است كه با بىميلى درصدد نامزد كردن خود براى انتخابات رياست جمهورى ايران است.
يكى از شركت كنندگان در تجمع امروز كارگران، آقاى بهزاد بابك، مىگويد كه حسن صادقى، رئيس کانون عالى شوراهاى اسلامى کار و عضو حزب اسلامى کار، در سالن استاديوم آزادى به خواندن قطعنامهاى پرداخت وسپس براى رياست جمهورى هاشمى رفسنجانى تبليغ كرد، چيزى كه اعتراض كارگران را برانگيخت: ”سخنگويي كه داشت مقاله را مىخواند بيشتر حالت تبليغ براى رياست جمهورى داشت، كه از طرف خود اعلام كرد كه ما به هاشمى رفسنجانى راى ميدهيم، كه با مخالفت كارگرانى كه در آن استاديوم بودند روبرو شد و همه كارگران شروع كردن به سر و صدا و هو كردن كسى كه اين صحبت را كرده بود. بعد از آن شعارهايى داده شد چون ”رفراندوم، رفراندوم“ و شعارهايى در جهت تحريم انتخابات.“
به گفته شاهدان عينى تابلوهايى در محل استاديوم آزادى حاكى از خيرمقدمگويى به هاشمى رفسنجانى براى حضور در آن جمع بود، اما به هر صورت رفسنجانى براى سخنرانى حاضر نشد.
پس از سخنرانى حسن صادقى، عليرضا محجوب، دبيركل خانه كارگر، آماده سخنرانى شد، اما بهزاد بابك مىگويد كه ”پس از اينكه محجوب آمد همه سالن را ترك كرده، بيرون آمدند، در اعتراض به سخنرانىاى كه پيش از آن شده بود.”
بهزاد بابك در اين باره كه چرا كارگران پس از شنيدن تبليغ انتخاباتى براى رفسنجانى به اعتراض پرداختند ميگويد: ”چون يكى از شعارهايى كه كارگران مىدادند، بحث خصوصىسازى شركتها و كارخانجات بود. يعنى اعلام مىكردند كه خصوصىسازى نبايد باشد، به نفع كارگر نيست، به نفع كارفرماست، و اين را از چشم آقاى هاشمى مىديدند و مىگويند از زمانى كه او آمده بحث خصوصى سازى هست.“
واژه ”خصوصىسازى“در ميان كارگران ايران به ”بيكارسازى“شهرت يافته است. اگر نظرى به پيشينه اجراى خصوصىسازى درايران بيافكنيم، مىبينيم كه از سال ۱۳۷۲ و رييس جمهور شدن هاشمى رفسنجانى تا كنون اساس سياست اقتصادى دولت از ميان بردن تقابل سرمايهدارى خصوصى و دولتى به نفع بازار و كنار گذاشتن اقتصاد دولتى قرار گرفت. در عمل تلاش بر اين شد كه مانعهاى ادارى از سر راه اقتصاد بازار و برقرارى رابطه با غرب برداشته شود. اين طرح در عمل بسيارى از كارگران را در معرض خطر بيكارى قرار داد و موجب تعطيل شدن كارخانجات و مراكز توليدى بسيارى گشت.
همان گونه كه تجمع روز اول ماه مه كارگران ايران نشان داد موضوع خصوصى سازى و خطرى كه از اين راه امنيت شغلى آنان را تهديد ميكند، از موضوعهاى كانونى مطرح براى كارگران ايران است كه در سالهاى اخير اعتراض جمعى كارگران را برانگيخته است.