در موزه تاریخ آلمان مجسمه لنین در میانه تالار ورودی قرار گرفته است. این مجسمه از اندازه معمولی پیکر یک انسان بزرگتر است. به سرعت میتوان مشاهده کرد که این مجسمه از دید بازدیدکنندگان موزه موضوع خوبی برای عکسبرداری است. گردشگران چینی لبخند بر لب و با علاقه از آن عکس میگیرند. اما چنین رابطه راحتی با رهبر انقلاب روسیه را نمیتوان در خود این کشور دید. رابطه ولادیمیر پوتین، رئيس جمهور روسیه، با لنین بسیار سرد است.
انقلاب روسیه با تصویر و حکایتی که پوتین درباره کشورش به دست میدهد همخوانی ندارد. یان کلاس برندز، پژوهشگر تاریخ در مرکز تحقیقات تاریخ معاصر شهر پوتسدام، در این باره میگوید: «در دوره حکومت پوتین ستایش از جنگ بزرگ میهنپرستانه [در طول جنگ جهانی دوم] چنان تقویت شده که او تقریبا هیچ فکر دیگری را در کنارش تحمل نمیکند.»
موضعگیری روسیه نسبت به انقلاب اوکراین در سال ۲۰۱۴ یا بهار عربی در سال ۲۰۱۰ نشان داده که روسیه حرکتهایی را که به سرنگونی دولت منجر میشود، برنمیتابد. برندز میگوید: «در روسیه با پدیده انقلاب مشکل دارند و برای همین هم واقعا مایل نیستند سالگرد آن را جشن بگیرند.»
روایت انقلاب در نمایشگاه
اگرچه وظیفه موزه تاریخ آلمان برگزاری سالگرد وقایع سیاسی نیست، اما این موزه خود را مکانی برای "روشنگری و آگاهیرسانی درباره تاریخ مشترک آلمان و اروپاییها" میداند. سال پیش در این موزه نمایشگاهی درباره استعمار برگزار شد که ایده آن همچون ایده برگزاری انقلاب روسیه حین نمایشگاهی درباره جنگ جهانی اول شکل گرفته بود.
کریستیانه یانکه، از سازماندهندگان نمایشگاه، درباره برگزاری نمایشگاه انقلاب روسیه میگوید: «هدف ما این است که به بازدیدکنندگان از نمایشگاه نشان دهیم که انقلاب روسیه چه تأثیری بر سیر رویدادهای تاریخی قرن بیستم داشته است. پیامدهای انقلاب روسیه از اهمیتی محوری برای فهم تاریخ قرن بیستم و از آن طریق برای درک تاریخ آلمان شرقی و آلمان غربی برخوردار است.»
محل آغاز و نیز پایان نمایشگاه اتاق سفیدی است که بازدیدکننده امکان مییابد در آن درباره اهمیت انقلاب روسیه بیاندیشد. اما دیوارهای مرکزی این نمایشگاه به رنگ خاکستری تیره است. فضای نسبتا زیادی به دوره تزاری روسیه و جنگ جهانی اول اختصاص داده شده، پیش از آنکه رویداد اصلی انقلاب، یعنی قدرتگیری بلشویکها در نیمه شب ۲۴ به ۲۵ اکتبر (طبق تقویم ژولینی که تا سال ۱۹۱۸ مبنای تاریخ روسیه بود) به وقوع بپیوندند. در دومین کنگره سراسری شوراهای روسیه انتقال قدرت به بلشویکها مشروعیت یافت. اما چند ماه بعد از آن،در سال ۱۹۱۸ جنگ داخلیای خونین کشور را فرا گرفت که تا سال ۱۹۲۲ ادامه یافت.
اکتبر سرخ در اروپا
تنها ساختار قدرت جهانی نبود که بر اثر برپایی اتحاد جماهیر شوروی به طور اساسی تغییر یافت. پس از انقلاب اکتبر گروههای بزرگی از مردم شروع به مهاجرت کردند و کشورهای جدید مستقلی چون لهستان، لیتوانی، لتونی، استونی و فنلاند به وجود آمدند. واکنش کشورهای دیگر متفاوت بود؛از شوق و تحسین تا ترس و انکار. اریک هابسبام، تاریخدان بریتانیایی، در کتاب "عصر نهایتها" که راجع به تاریخ دنیا در قرن بیستم است، انقلاب ۱۹۱۷ را رویدادی بنیادین برای قرن بیستم نامیده است. او در این باره مینویسد: «این انقلاب به همان گونه حادثهای محوری بود که انقلاب فرانسه برای قرن نوزدهم بود. [...] انقلاب اکتبر عظیمترین نهضت انقلابی تاریخ مدرن را به وجود آورد.» نمایشگاه تأثیرات انقلاب اکتبر را در ۶ کشور اروپاییآلمان، لهستان، ایتالیا، فرانسه، بریتانیا و مجارستان نشان میدهد.
یان کلاس برندز میگوید که در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر علاقه به موضوع انقلاب اکتبر در آلمان هنوز نسبتا زیاد است. او میگوید که برخی کشورها علاقه بسیار کمی از خود نشان میدهند. با زوال احزاب کمونیستی در اروپا، جشنها و سالگردهای مربوط به ایدههای کمونیستی هم در بسیاری از کشورها از بین رفتهاند. برندز پیشبینی میکند که برای اروپاییها یادآوری و سالگرد پایان جنگ جهانی اول در سال آینده از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. اما یک نوع دیگر از یادآوری در برخی از کشورها وجود دارد که به ویژه به موضوع قربانیان انقلاب روسیه و حکومتهای کمونیستی میپردازد. کمتر کسی سالگرد خود انقلاب را جشن میگیرد.
میراث انقلاب اکتبر در آلمان
پیامهای انقلاب روسیه در جاهایی شنیده میشد که در آن سازمانهای کارگری و جنبشهای سوسیالیستی وجود داشت؛ از جمله در آلمان چنین بود. در نوامبر ۱۹۱۸ در برلین جمهوری اعلام شد. اما تنها یک عده اقلیت میخواستند که دولت را مانند روسیه به جمهوری شوراها تبدیل کنند. حزب کمونیست آلمان که در اواخر سال ۱۹۱۸ تأسیس شد به دنبال تحولی انقلابی بود، بخصوص پس از قتل رهبران حزب، کارل لیبکنشت و روزا لوکزامبورگ، در ژانویه ۱۹۱۹.
اما در انتخابات مجلس ملی در روز ۱۹ ژانویه ۱۹۱۹ دمکراسی پارلمانی تقویت شد. در عین حال دعواهای ایدئولوژیک ادامه یافت. برندز میگوید: «یکی از پیامدهایی که در زندگی سیاسی روزانه به آن برمیخوریم دودستگی در میان چپهاست؛ امروزه حزب چپها را داریم - در آن روزگار حزب کمونیست آلمان را داشتیم - و حزب سوسیال دمکرات آلمان را.» به گفته برندز، دودستگی در طول انقلاب روسیه در آلمان هم اتفاق افتاده است.
در آینه هنر
یان کلاس برندز که در سال ۲۰۱۷ چندین سمینار و برنامه به مناسبت سالگرد انقلاب اکتبر برگزار کرده و سرپرستی انتشار یک کتاب حجیم در این زمینه را هم بر عهده داشته است، میگوید که تاریخدانان امسال بحثهای زیادی با یکدیگر داشتند و به این نتیجه رسیدند که بسیاری از پرسشهای اساسی سالهای انقلاب هنوز بیپاسخ مانده است.
نمایشگاه موزه تاریخ آلمان برخی از پرسشهای پاسخ داده نشده را از طریق نوشتههایی برگزیده با بازدیدکنندگان در میان نهاده است. برای نمونه این جمله از هانا آرنت را میتوان در نمایشگاه دید: «انقلاب اکتبر در ابتدا امیدی بیمانند در جهان ایجاد کرد تا همان جهان را در ناامیدیای عمیقتر فرو برد.»
برگزارکنندگان نمایشگاه همچنین سه اثر هنری معاصر را در معرض تماشای بازدیدکنندگان قرار دادهاند: یک مجسمه اثر الکساندر کوسولاپوف (نقاش و مجسمهساز آمریکایی - روس)، یک سهلتی (کار هنری متشکل از سه لوح به هم لولا شده که موضوع آن به طور معمول مذهبی است) اثر ورنر شولتس (نقاش آلمانی - اتریشی) و تابلویی اثر گئورگ بازلیتس (نقاش و مجسمهساز آلمانی) که نشان میدهند لنین تأثیر خود را از دست داده است.
از نمایشگاه "سقوط در سال ۱۹۱۷. انقلاب. روسیه و اروپا" در موزه تاریخ آلمان در برلین میتوان تا تاریخ ۱۵ آوریل ۲۰۱۸ بازدید کرد.