1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

انتقال دارایی های ایران از بانکهای جهانی: هم مشکل و هم مسئله‌ساز

مصاحبه‌گر: مریم انصاری۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

حکومت ایران بر آن است دارایی‌های کشور را از بانک های اروپایی خارج کنند. کارشناسان این کار را ساده ندانسته و می‌گویند این اقدام تنها فضای ناامنی و عدم اطمینان نسبت به ایران را تشدید می‌کند. گفتگویی با فریدون خاوند

https://p.dw.com/p/EH5D
دویچه بانک - این بانک معظم آلمانی از نخستین بانک‌های اروپایی بود که رابطه با ایران را قطع کرد.
دویچه بانک - این بانک معظم آلمانی از نخستین بانک‌های اروپایی بود که رابطه با ایران را قطع کرد.عکس: AP

حکومت ایران بر آن است دارایی‌های کشور را از بانک های اروپایی خارج کنند. کارشناسان این کار را ساده ندانسته و می‌گویند پیامدهای آن تنها فضای ناامنی و عدم اطمینان نسبت به ایران را تشدید می‌کند. گفتگویی با فریدون خاوند کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه رنه دکارت پاریس.

دکتر فریدون خاوند
دکتر فریدون خاوندعکس: DW

دویچه‌وله: به نظر می‌رسد که دولت ایران مجبور شده است بین بد و بدتر یکی را انتخاب بکند. یعنی بین کاهش اعتبار بانکی ایران یا بلوکه شدن دارایی‌های بانکی ‌، اولی را انتخاب بکند. مهم‌ترین تاثیر این اقدام بر معاملات مالی و بازرگانی ایران چه خواهد بود و بیشترین زیانش متوجه چه گروهی خواهد شد؟

فریدون خاوند: اولا این مسئله‌ی چندان تازه‌ای نیست، چون از حدود ۲ سال پیش انتقال دارایی‌های ارزی و طلای ایران از بانکهای بین‌المللی به درون کشور مطرح است. مثلا حدود ۲ سال پیش ایران تصمیم گرفت مقادیر زیادی طلا از بانکهای سوییس خارج بکند. گویا برآنند هفت‌صد تن طلای ذخیره‌ را از بانکهای سوییس خارج کنند و به بانکهای ایرانی، بانک مرکزی منتقل سازند. منتها مسئله‌ی بزرگی که مطرح است این است که اولا یک مقداری آن سودی که دولت ایران بابت به اصطلاح سپرده‌گذاری به بانکهای خارجی می‌کرد کاهش پیدا می‌کند و در درجه‌ی اول این است که اگر وجود ذخایر ارزی ایران در بانکهای معتبر دنیا کاهش پیدا بکند، مبادلات ارزی ایران هم با جهان دچار اختلاف می‌شود. بدین معنی که جو عدم اطمینان حاکم بر روابط خارجی ایران شدت می‌گیرد. چون حضور دلارهای ارزی یک کشور در بانکهای بین‌المللی ایجاد اطمینان می‌کند و بنابراین اگر قرار باشد که دولت جمهوری اسلامی پولهایش را از این بانکهای بین‌المللی بیرون بکشد و به درون کشور برگرداند، خود این امر ایجاد اشکال می‌کند و بانک تسویه حسابهای بین‌المللی که معمولا آمار دقیقی را در مورد دارایی‌های خارجی ایران منعکس می‌کند، دقیقا هدفش این است که به معامله‌گران بین‌المللی در مورد وضعیت یک کشور اطلاعات و داده‌های درست بدهد.

دویچه‌وله: معاون اقتصادی وزیر خارجه‌ی ایران گفته است که به منظور افزایش ضریب امنیتی دارایی‌های ایران بخشی از دارایی‌ها را به طلا یا سهام تبدیل می‌کنند. معنی این کار چیست و این امر ضریب امنیتی را واقعا تا چه اندازه بالا می‌برد؟

فریدون خاوند: ببینید، اولا انجام این کار خودش با ریسک زیادی همراه است، چون تبدیل ذخایر ارزی به طلا این است که تمام دارایی‌های خارجی ایران را تابعی می‌کند از فرازونشیب‌های قیمت طلا در بازارهای بین‌المللی. و به همین دلیل من تصور نمی‌کنم که این پیشنهاد عملی باشد. از طرف دیگر مسئله‌ی دیگری که پیش می‌آید در مورد انتقال ذخایر ارزی از ایالات متحده آمریکا به ایران این است که بانک مرکزی جمهوری اسلامی در حال حاضر زیر فشار است. یعنی تا بحال مقامات خزانه‌داری آمریکا، بخصوص معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا، تاکیدش روی بانکهای دولتی بود و همینطور بعضی از بانکهای خصوصی ایرانی بود و معتقد بود که اینها به دلیل نقشی که در مسایل مربوط به پرونده‌ی هسته‌ای و از جمله کمک به تروریسم بین‌المللی و از جمله کمک به حزب اله لبنان و سایر گروههایی که مورد تایید ایالات متحده آمریکا نیستند، این است که فشارها معمولا بر اینها بود.

منتها چندی‌ست که فشارها تشدید شده حتا علیه بانک مرکزی و حدود چندماه پیش، حدود ۲۶ سناتور آمریکایی که فکر می‌کنم‌ همه‌شان از حزب دموکرات بودند، نامه‌ای فرستادند به جرج بوش و از او خواستند که بانک مرکزی را هم اضافه بکند به فهرست تحریم‌ها. در این نامه‌ی این سناتورها بانک مرکزی متهم شده بود به حمایت از تروریسم و گسترش سلاحهای هسته‌ای در جهان. و این سناتورها از جرج بوش خواسته بودند که تحریم این بانک پیام محکمی باشد برای دولت جمهوری اسلامی. البته استوارت لیوی معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا احتمال تحریم بانک مرکزی ایران را از سوی آمریکا تایید نکرده، ولی امکان اتخاذ چنین تصمیمی را هم رد نکرده است. در این شرایط من تصور نمی‌کنم که انتقال دارایی‌های ارزی به بانک مرکزی هم بتواند مشکلات را از لحاظ بین‌المللی برای ایران حل بکند.

دویچه‌وله: انتقال به بانکهای آسیایی چطور؟ کدام‌یک از کشورهای آسیایی در برابر فشار آمریکا و اتحادیه اروپا، در کنار ایران خواهند ماند؟

فریدون خاوند: ببینید، الان وضعیتی است در دنیا که یک سلسله‌ قدرتهای نوظهور، قدرتهای تازه پیدا شده‌اند و این بانکها را ما هم در منطقه‌ی خلیج فارس می‌توانیم پیدا بکنیم، و هم در مناطق آسیایی. منتها در مناطق آسیایی و در منطقه‌ی خلیج فارس مسئله بر سر این است، ژاپن که معتبرترین ومهم‌ترین بانکهای بین‌المللی جهان را دارد، ژاپن به احتمال زیاد همان روشی را اتخاذ خواهد کرد که بانکهای اروپایی. می‌ماند بانکهایی مثل تایلند و احتمالا شاید فرض کنید تایوان و غیره. اعتماد کردن به این بانکهای کوچک کار آسانی نیست و منتقل کردن ذخایر بانکی کشوری که به شدت به بازرگانی خارجی نیاز دارد مثل ایران، به چنین بانکهای دست دوم و دست سومی از لحاظ امنیتی خطرات زیادی را ایجاد می‌کند برای جمهوری اسلامی. البته این کار غیرممکن نیست، این کار عملی است در شرایط فعلی سیستم مالی بین‌المللی. ولی همانطور که گفتم، برای کشوری که در پی تقویت ضریب‌های امنیتی خودش هست، این کار درستی نیست.

دویچه‌وله: در غرب توافق عمومی‌ای که برای تحت فشار قراردادن ایران وجود دارد، تا چه اندازه می‌تواند واقعا به یک سیاست یکدست در این زمینه تبدیل بشود؟

فریدون خاوند: وضعیتی که الان در غرب در مورد جمهوری اسلامی به وجود آمده هیچوقت سابقه نداشته است. چون تا بحال مثلا اتحادیه اروپا تا اندازه‌ی زیادی مقاومت می‌کرد در مقابل فشارهای آمریکا و سعی می‌کرد راهی را پیدا بکند که متفاوت باشد با راه ایالات متحده آمریکا. ولی در حال حاضر یک وحدت بی‌سابقه‌ای ایجاد شده است بین آمریکا و اروپا، بخصوص با توجه به حکومتهایی که در اروپا سرکار هستند. یعنی از خانم مرکل در آلمان گرفته تا آقای سارکوزی در فرانسه و آقای برلوسکونی در ایتالیا و تکلیف دولت بریتانیا هم کاملا مشخص است.

بنابراین وضعیت در اتحادیه اروپا اصلا به سود ایران نیست و اگر حتا بگوییم اتحادیه اروپا اگر تندتر از آمریکا نباشد، بهرحال نرمتر از آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران نیست. مجموعا کشورهایی مثل اتحادیه اروپا، ایالات متحده و ژاپن تقریبا به مواضع مشترک در مورد ایران نزدیک شده‌اند و حتا شاید هم رسیده‌اند. باقی می‌ماند قدرتهای دیگری مثل چین و روسیه و همینطور کشورهایی که بهرحال صاحب نفوذ هستند در عرصه‌ی بین‌المللی. قدرتهای نوظهوری مثل برزیل و هند. و دولت جمهوری اسلامی تنها امیدش این است تا آنجایی که می‌تواند روی حمایت این گونه کشورها بازی بکند و در این زمینه حتا مسابقه‌ای شروع شده بین دیپلماسی ایالات متحده آمریکا و دیپلماسی جمهوری اسلامی.

دویچه‌وله: این دیپلماسی تا چه اندازه می‌تواند برای جمهوری اسلامی راهگشا باشد و در چه محدوده زمانی‌ای؟

فریدون خاوند: من تصور می‌کنم این دیپلماسی − که به اصطلاح براساس ضرب‌المثل معروف «از این ستون به آن ستون فرج است» − امکانات و فرصتهایی را برای جمهوری اسلامی فراهم می‌آورد. ولی این آن چیزی نیست که یک کشور با اتکا برآن بتواند روابط اقتصادی بین‌المللی برقرار بکند یا اقتصادش را درون یک کشور در فضای بین‌المللی اقتصادی مساعد بسازد. بنابراین من شخصا نسبت به این که چنین دیپلماسی‌ای بتواند موفق بشود، بسیار بسیار تردید دارم.

دویچه‌وله: در صورت عدم موفقیت این دیپلماسی در درازمدت و با توجه به این که در خود ایران هم کارشناسان افزایش لجام‌گسیخته‌ی نقدینگی و اخلال در امور مالی را بشدت نگران کننده می‌دانند، مجموعه‌ی این مسایل چه چشم‌اندازی می‌تواند در مقابل ایران بوجود بیاورد؟

فریدون خاوند: ببینید، وضعیت بسیار بسیار آشفته‌ای در حال حاضر برقرار است. تنها برگ برنده‌ای که دولت آقای احمدی‌نژاد در اختیار دارد، افزایش روزافزون بهای نفت است که به این دولت اجازه می‌دهد سرخودش را از آب بیرون نگه دارد. وگرنه در بقیه‌ی زمینه‌ها همه‌ی چراغها قرمز است. هیچ کس حاضر نیست در حال حاضر بگوید ایران در عرصه‌ی اقتصادی چه می‌خواهد، کجا می‌خواهد برود و سیاست کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدتش چه هست. هیچ کس قادر به انجام این پیشگویی نیست. حتا در درون نیروهایی که هوادار دولت‌اند چند دستگی وجود دارد. بنابراین وضعیتی است که به نظر من از لحاظ آشفتگی در طول تمام دوران جمهوری اسلامی، اگر از همان یکی دوسال اول بعداز انقلاب صرفنظر بکنیم، ما شاهد پیدایش چنین وضعیتی نبودیم.

دویچه‌وله:تاثیر این که ایران دارایی‌های خود را از بانکهای اروپایی بیرون بیاورد، بر کشورهایی که این بانک‌ها در آنها مستقرند، جیست؟ آیا آنها هم متحمل ضرری خواهند شد؟

فریدون خاوند: ایران بهرحال کشور بزرگی است، ایران واردات عظیمی دارد و طبعا تمام شرکتهای غربی تلاش می‌کنند که کالا به ایران صادر بکنند. منتها در مورد بازار ایران نباید اغراق کرد. حجم صادرات جهانی هرسال چیزی هست حدود ۱۴هزار میلیارد دلار و بازار ایران چیزی هست حدود ۶۰ میلیارد دلار. بنابراین بازار ایران هم آنچنان سرنوشت ساز نیست برای کشورهای غربی که بخواهند بخاطر این بازار یک سلسله مسایلی که از لحاظ امنیتی و درازمدت برای خودشان مهم تشخیص می‌دهند، این بازار بگیرند و آن مسایل را فراموش بکنند. از طرف دیگر ایران کشوری‌ست دارای ذخایر عظیم گاز و نفت و در شرایط فعلی بدون این که بخواهیم اغراق بکنیم، باید متوجه این مسئله باشیم که ایران از این نظر در یک موقعیت استراتژیک قرار دارد و غربی‌ها می‌دانند که اگر درگیری شدیدی با جمهوری اسلامی پیش بیاید، این خطر وجود دارد که حتا بازار نفت از آن وضعیتی که هست، حتا بدتر بشود. معهذا در شرایطی که بوجود آمده در حال حاضر و با توجه به علامت‌ سوالهای بسیار بسیار بزرگی که بر سیاست داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی و مسایل امنیتی سنگینی می‌کند، من فکر می‌کنم که در دوره‌ی بسیار سختی هستیم و هستند. یعنی کشورهایی هم که با ایران رابطه دارند، یعنی مسئله با ایران دارند و می‌خواهند در قبال این مسئله راهی پیدا بکنند برای آینده‌ی امنیت منطقه‌ای و امنیت بین‌المللی. در شرایط بسیار بسیار پیچیده‌ای بسر می‌بریم و پیداکردن پاسخ‌های روشن برای این شرایط پیچیده کار بسیار بسیار دشواری است.