افزایش انتقادها از احمدینژاد • تفسیر
۱۳۸۶ آذر ۱, پنجشنبهاصلاحطلبان ایرانی بار دیگر از محمود احمدینژاد انتقاد میکنند که با سیاستهای خود ایران را در صحنهی سیاست خارجی، در وضعیت دشواری قرار داده است و در داخل کشور هم به وعدههای انتخاباتی خود عمل نکرده است. در میان مردم هم نارضایتی از انزوای کشور و وضعیت رو به وخامت اقتصادی، در حال افزایش است. نکتهی تازه در این میان نوشتهای در روزنامهی محافظهکار جمهوری اسلامی در روز چهارشنبه است که احمدی نژاد را متهم به سیاست زیانآور برای کشور کردهاست. چنین انتقادی از آنجایی شگفتآور است که در روزنامهای منتشر میشود که به مواضع "فرماندهی کل قوا"، آیتالله علی خامنهای، که تاکنون از رئیسجمهور حمایت کرده است، بسیار نزدیک است.
رئیس جمهور ایران، محمود احمدینژاد، همچنان وانمود میکند که رابطهی نزدیکی با عامهی مردم دارد و برای داشتن ارتباط مستقیم با شهروندان ساده تلاش میکند، شهروندانی که احمدینژاد خود را یکی از آنان معرفی میکند. به این ترتیب او در دیدار روز چهارشنبهی خود از اردبیل ترجیح داد که در اجتماع مردم این شهر نه از روی صحنه بلکه در میان جمعیت، پای میز کوچکی چوبی بنشیند و با آنان در بارهی ضرورت اصلاحات سخن بگوید. اصلاحاتی که با کمک آن "نابرابریها، تبعیضها، تبهکاریها نقصها و کمبودها" در بخشهای گوناگون جامعه برطرف میشود. در این میان روی سخن احمدینژاد بیش از همه با "بسیجیها" و با "سپاه پاسداران" بود. احمدینژاد خود از این گروه بر آمده است و چندتن از مشاوران مهم و همکاران رئیسجمهور هم از اعضای همین گروهاند. در دولت احمدینژاد از " بسیجیها" پیوسته حمایت میشود و در حالی که کارشناسان بیش از پیش به انزوا کشیده شدهاند، اعضای این گروه بر سر پستهای حساس گماشته شدهاند.
سیاستهای غلط در واگذاری مسئولیتها به افراد
و درست همین سیاست احمدی نژاد در گزینش افراد برای پستهای مهم است که برای رئیسجمهور انتقاد فزاینده، حتی از حلقهی محافظهکاران اصولگرا را به همراه آورده است. در ایران مدتهاست که دولتمردان به این نتیجه رسیدهاند که برای هدایت کردن وزارت خانهها و سایر پستهای مهم، نه تنها ایدئولوژی بلکه بیشتر از آن تخصص مهم است. همان گونه که در زمان رئیسجمهور پیشین، خاتمی و همچنین در زمان رفسنجانی، که در انتخابات گذشته مغلوب احمدی نژاد شد، به این مسئله توجه میشد.منتقد یعنی خائن
نخستین تصمیم نابجای احمدینژاد در انتخاب کابینه، بلافاصله پس از آغاز دورهی ریاست جمهوری او گرفته شد که باعث ناآرامیهایی در صحنهی سیاسی شد: بسیاری از نامزدهای پیشنهادی او برای وزارت نفت به دلیل عدم صلاحیت، رد شدند. در این میان اما احمدینژاد موفق شد لاریجانی، نمایندهی ارشد ایران در مذاکرات اتمی را به رغم اینکه او محافظهکاری اصولگرا اما شایستهی انجام این مأموریت بود، وادار به استعفا کند و سعید جلیلی را که طبق مدل آزموده شده، یک عضو سپاه پاسداران است به جای او برگزیند.
در حالی که لاریجانی همچنان از سوی "فرماندهی کل قوا" حمایت میشود، دیگران از چنین موهبتی برخوردار نیستند. برای نمونه حسین موسویان، سفیر پیشین ایران در بن که سالها مذاکره کنندهی ایران در مسائل اتمی بود. او چند هفتهی پیش موقتاً بازداشت و دوباره دستگیر شد. موسویان متهم به "فاش ساختن اسرار اتمی ایران به بریتانیا" ست.
احتمالاً احمدینژاد آزمایش خود را از موسویان آغاز کرده است: در حالی که رئیسجمهور هیچ فرصتی را برای نازیدن به این نکته که مناقشهی اتمی برای همیشه پایان یافته است، از دست نمیدهد، موسویان به آن دسته از کارشناسانی تعلق دارد که از خط مشی تندروی رئیسجمهور انتقاد میکنند. به نظر این دسته از کارشناسان، سیاستهای سرسختانهی احمدینژاد برای کشور تحریمهای بیشتر و انزوای شدیدتر را به ارمغان خواهد آورد. احمدینژاد اما به چنین انتقادهایی با رغبت گوش نمیدهد. او چند روز پیش نظرش را دربارهی چنین انتقاهایی بیان کرد: به عقیدهی او این منتقدان خائنانی هستند که باید باآنان متناسب خیانتشان رفتار کرد.
گیرم که رئیسجمهور خود را برای شرکت در انتخابات مجلس در آغاز سال آینده آماده میکند، به هر حال او در این میان با خط مشی خود اردوی محافظهکاران را هم از خود زده میکند و این احتمالا اوضاع رابه سوی وخیمتر شدن پیش میبرد. مگر اینکه رئیس جمهور فکر بهتری به سرش بزند. و درست این همان چیزی است که ناظران، توانایی آن را در رئیسجمهور نمیبینند.