اعتراض انجمن اسلامى دانشگاه اميركبير به قتل توحيد غفارزاده / گفتگو با على عزيزى
۱۳۸۵ آذر ۳, جمعهتازهترين اعتراض به اين اقدام، بيانيه شديداللحن «انجمن اسلامى دانشجويان دانشگاه صنعتى اميركبير»ست كه خواستار خروج بسيج از دانشگاههاى ايران شده است. در رابطه با اين بيانيه و موقعيت كنونى دانشگاهها در شرايط كنونى، على عزيزى نايب رييس «انجمن اسلامى دانشگاه اميركبير» به پرسشهاى ما پاسخ داده است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
آقای عزیزی، انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر در بیانیهی اخیرش اعلام کرده که قاتل توحید غفارزاده یکی از اعضای بسیج دانشجویی در دانشگاه آزاد سبزوار بوده است. این در حالیست که مسئولان این دانشگاه عضویت قاتل را در بسیج بشدت تکذیب کردهاند. آیا از عضویت قاتل در بسیج اطمینان کامل دارید؟
على عزيزى: آنچه میخواهم به شما بگویم، نکته مهمیست که البته باز باید برگردیم به اینکه چرا چنین اتفاقی افتاده و چرا حالا تکذیب میشود. ما در انجمن اسلامی صنعتی امیرکبیر روال چنین تفکرهایی را که خشونت را عملا را دارند تشدید میکنند، بارها آسیبشناسی کردیم و عواقب را هشدار دادیم، اما متاسفانه گوش شنوایی وجود نداشته. این تفکر عملا دست به هر عملی میزند و بعد هم میخواهد آن را توجیه کند. از یکطرف تلاش میکند با یکسری اعتراضات مذهبی توجیهاش کند، از یکطرف تکذیب میشود ارتباط آن با بسیج و خبر انحراف پیدا میکند. آنچه ما اطمینان داریم که این دانشجو دانشجوی بسیجی بوده، ارتباطاتیست که با انجمن اسلامی دانشجویان آن دانشگاه و اعضای قدیم انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سبزوار برقرار کردهاند و آنها شواهدی دارند که این دانشجو در مواردی همراه با سایر اعضای بسیجی در تجمعات حضور پیدا میکرده، فعالیتهایی انجام داده از این تیپ برنامهها و حتا آنها اذعان کردهاند که این دانشجو کارت رسمی بسیج را هم داشته.
در بیانیه اشاره شده که دانشجویانی که در دوران اصلاحات از امنیت برخوردار نبودند، در دوره کنونی با تهدید جانی هم روبهرو هستند. آیا واقعا به شکل ملموسی دیده یا احساس میشود که دانشجویان در محیط دانشگاه احساس عدم امنیت میکنند؟
على عزيزى: واقعیتش این است که این برخورد به نظر من با نوعی موضعگیریهای رسمی افراد همراه است که آنها تلاش میکنند دانشجویان بسیجیشان را به این سمت سوق بدهند. وقتی آقای احمدینژاد، رییس جمهور مملکت، درخواست فریاد میکند از دانشجویان بسیجی که اعتراض کنند به عملکرد بعضی از اساتید، من نمیخواهم ارتباط برقرار کنم بین اینها، ولی واقعیتاش این است که وقتی ما یک روند قانونی را سعی نمیکنیم ایجاد کنیم، برای اینکه اگر مشکل یا معضلی در دانشگاه هست حل بشود، نه اینکه از افرادی طلب کنیم که شماها بیایید فریاد بکشید، یا اینکه رییس نهاد رهبری مرکز که ایشان اعتراض کردند به وضعیت پوشش دختران در دانشگاه و خواستار برخورد انضباطی از سوی مدیران دانشگاه شده بودند و در نهایت هم اذعان کرده بودند که با توجه اینکه فضای دانشگاه فضای مقدسیست، عدم برخورد مدیریت با این معضل، به اعتقاد خودشان، نقش نیروهای متدین و با غیرت در این مورد سلب نمیشود و این نیروها خودشان موظفاند که بروند برخورد کنند. ما بیشتر بر این تاکید میکنیم، افرادی هستند که این افراد با نوع صحبتهایی که میکنند، چه مغرضانه و چه سادهلوحانه، منجر به این میشوند که این جریان در دانشگاه دست به خشونت بزند. و واقعیتاش اینهم هست که بارها این قضیه اتفاق افتاده. شما اگر به تاریخچهی جنبش دانشجویی نگاه بکنید، حملهی گسترده و وحشیانهای که به کوی دانشگاه شد، حمله به خوابگاههای دانشجویان در دانشگاههای مختلف، حمله به تجمعات دانشجویی که بکرات تکرار شده و برایشان عادی شده است، بازداشت فعالین دانشجو، شکنجهی آنها، پاکسازی اساتید از دانشگاهها، ممانعت از تحصیل دانشجویان که امسال هم متاسفانه اجرا شده، در مجموع وقتی اینها را کنار هم میگذارید، میبینید که این روال دارد به یک حالت عادی تبدیل میشود که نوع برخوردی که در دانشگاه هست توام با خشونت است.
شما در بیانیهی انجمن اسلامی حادثهی دردناک قتل توحید غفارزاده را محصول عملکرد آقای احمدینژاد ارزیابی کردهاید، الان هم اشارهای تلویحی به آن کردید. یعنی آیا برخورد بسیج دانشجویی در حال حاضر واقعا با گذشته تفاوتی فاحشی پیدا کرده؟
على عزيزى: واقعیتاش به همین صورت است. شما وقتی میبینید رییس جمهور این مملکت درخواست میکند از افراد که فریاد بزنند، سوال من این است که چرا باید رییس جمهور این مملکت درخواست فریاد بکند، مگر نه اینکه ادعا میکنند مملکت ما قانون دارد. وقتی میشود در ظرفیتهای قانونی و در چارچوب قانون... اگر آقایان معتقدند مشکل در دانشگاه هست، حل بکنند در چارچوب قانون. چرا طلب فریاد میکنند! چرا طلب میکنند که افراد خودشان مستقیم بروند و به پوشش خانمها برخورد بکنند! اگر پوشش باید اسلامی باشد، خب قانون هست بروند اجرا بکنند. نه اینکه افراد و دانشجویانی را که در سنین جوانی هستند، ۱۸ تا ۲۲ سال سن این دانشجویان در دانشگاه هست، ما از آنها بخواهیم که بروند در دانشگاه فریاد بکشند، بروند برخورد بکنند! ما به این اعتراض داریم، ما اعتراض داریم به این نوع عملکرد، به این نوع رفتاری که متاسفانه ناخودآگاه دارد افراد را سوق میدهد به این سمت که بروید برخورد بکنید، بروید خشونت اعمال بکنید.
آقای عزیزی انجمن اسلامی دانشگاه امیر کبیر اعلام کرده است که به دستگاه قضایی نمیشود دیگر امید بست و جنبش دانشجویی باید در آستانهی آذرماه، آنطور که بیانیه آمده «درس فراموشنشدنی دیگری به دولت و عمال وابسته به آن» بدهد. اگر معنای این گفتهها حرکتهای وسیع اعتراضی دانشجویی باشد، فکر نمیکنید که حتا از حمایت بسیاری از اصلاح طلبان هم برخوردار نخواهید بود؟
على عزيزى: واقعیتاش این است که ما اعتراض کردیم و بنایمان بر این نبود که بخواهیم تشکیلاتی بچینیم که بخواهیم عملیاتی در دانشگاه انجام بدهیم. ولی نکتهای که اعضای انجمن اسلامی اذعان کردهاند به دو دلیل است. یکی اینکه، شما اگر بروید بررسی کنید، هم در زمینه حقوق بشری و هم مکاتب اجتماعی شما میبینید که بسیاری از موارد حقوق بشر با این توجیه که ما یکنفر را میتوانیم به قتل برسانیم براساس اعتقادات مذهبی و دینیمان، بارها سازمان حقوق بشر به این قضیه اعتراض کرده که این از مبنای حقوق بشری برخورد نیست، بلکه سلب حقوق افراد است. و شما اگر به مکاتب دینی هم مراجعه بکنید، من به جرات میتوانم این را اذعان کنم که در شیوه پیامبران یا هیچیک از امامان چنین مسلک و روشی وجود ندارد که ما براساس اعتقادات مذهبی حق داریم فردی را به قتل برسانیم. این یک نکته است که خلاء قانونی وجود دارد در مملکت ما. و نکتهی قابل تامل اینکه ما میبینیم، من نتیجهگیری نمیکنم و فقط یک نکته را بیان میکنم، همزمانی ضرب و شتم دانشجوی ایرانی در آمریکا را در نظر بگیرید با واقعهای که در دانشگاه سبزوار اتفاق افتاد، شما میبینید بخش عمدهی ارکان و مجموعههای خبرنگاران جمهوری اسلامی به شدت به عملی که با آن دانشجو در آنجا انجام شده اعتراض و محکومش میکنند، اما همزمان با آن در یک دانشگاه در داخل کشور یک دانشجو به قتل میرسد! با اینکه این دو واقعه خیلی با هم متفاوتاند. آنجا برخورد خشونت آمیز شده، اینجا دانشجویی را کشتند و زندگیاش را ازش گرفتند، اما یک مقام دولتی این قضیه را محکوم نمیکند. وزارت علوم که در راس دانشگاهها قرار دارد، بجای اینکه بیاید به این قضیه بپردازد و آن را محکوم بکند، میآید به مقتول تهمت میزند و میگوید، این دانشجویی که به قتل رسیده مزاحم آن دختر جوان شده بود. یعنی تلاش میکند خبر را بکل منحرف کند! یعنی آن دانشجو اختلالات روانی داشته و مزاحم یک دختر شده. این از نظر اخلاقی بسیار رد است که ما دانشجویی که به قتل رسیده و دستش از این دنیا کوتاه است را محکوم بکنیم، و از طرف دیگر اصلا به قضیه نپردازیم. از آنطرف در یک دانشگاهی در یک کشور خارجی با اینکه من خیلی متاسفم که این اتفاق در آنجا افتاده، ولی آن را ما محکوم میکنیم، این را تلاش میکنیم که سرپوش بگذاریم. این است که انجمن اسلامی به این نتیجه رسید که پیگیری این قضیه توسط دستگاه قضایی امکانپذیر نخواهد بود.
سوال من کماکان سرجای خودش هست. اگر این مسئله از طریق دستگاه قضایی پیگیریاش امکانپذیر نخواهد بود، و اگر قرار باشد حرکتهای اعتراضی دانشجویی بخواهد سازمان داده شود توسط انجمنهای اسلامی دانشگاهها، آیا فکر نمیکنید که حتا از حمایت بسیاری از اصلاحطلبان هم که انتقادات زیادی به جنبش دانشجویی داشته و دارند، برخوردار نخواهید بود؟
على عزيزى: به نظرم این بستگی به نوع برخوردی دارد که مجموع فعالین دانشجویی در دانشگاهها سازماندهی میکنند. ما رسما درخواست کردهایم به انجمنهای اسلامی دانشگاههای تهران که مجموع شورای دفتر تحکیم وحدت را میسازند که به این قضیه اعتراض کنند و در خواست پیگیریاش را بکنند و در درون دانشگاهها تجمعات را شکل بدهند و اینها را برگزار بکنند. این کارها کارهایی مدنیست که در اعتراض به قتل یک دانشجو صورت میگیرد. اینکه مجموعه اصلاحطلبها از قضیه حمایت بکنند و یا نسبت به آن بیتفاوت باشند، به نظر من بخش عمدهاش برمیگردد نگاهی که آنها به دانشگاه دارند و نوع برخوردی که دانشگاه با این قضیه میکند. اگر دانشجویان بخواهند در چارچوب اعتراض به قتل یک دانشجو برخوردی کنند که آن برخورد هم خشونتآمیز باشد، خب، قطعا این قضیه مورد حمایت قرار نخواهد گرفت، ولی اگر نوع برخوردی که دانشجویان میکنند یک برخورد مدنی باشد و یک اعتراض مدنی را شکل بدهند، در مجموع انتظار میرود که اصلاحطلبان هم از این قضیه حمایت بکنند.