اسرائیل؛ "سختی زندگی در سرزمین شیر و عسل"
۱۳۹۲ آذر ۱۹, سهشنبهروایت یک روزنامهنگار ایرانی:
ایرانیان معمولا از سفر به اسرائيل پرهیز میکنند. بخشی از این پرهیز ناشی از محدودیتهایی است که جمهوری اسلامی ایران برای سفر به این کشور تعیین کرده، بخشی از آن حاصل همدلی و همدردی با فلسطینیها است و بخشی نیز از پیشداوریهای ناشی از "شناخت محدود" و تردید و نگرانی نسبت به برخورد احتمالی پلیس اسرائیل.
بهراستی اسرائيل ۶۵ سال پس از اعلام موجودیت چگونه جامعهای است؟ چنان که در قانون اساسی آن تصریح شده کشوری "یهودی و دموکراتیک"؟ یا جامعهای مرکب از شهروندانی با نژادها و مذاهب گوناگون؟ چرا در سالهای اخیر جمع بزرگی از شهروندان این کشور در اعتراض به "گرانی و بیعدالتی" دست به تظاهرات خیابانی زدهاند؟
آیا شرایط زندگی آنها آنقدر سخت است که مجبور به اعتراض شدهاند؟ در شرایطی که مناسبات اسرائیل و همسایگان عرب آن همچنان تیره است، اعراب در این سرزمین چگونه زندگی میکنند؟ جایگاه یک میلیون و ۲۰۰ هزار روس و دستکم ۲۵۰ هزار ایرانیتبار در این کشور چیست؟
و سرانجام در حالی که گسترش شهرکهای یهودینشین به بزرگترین مانع تحقق صلح خاورمیانه تبدیل شده، چرا دولت همچنان به این کار ادامه میدهد؟
جواد طالعی همکار بخش فارسی دویچهوله یکی از معدود روزنامهنگاران ایرانی است که برای یافتن پاسخ این پرسشها به اسرائيل سفر کرده است. او بیتردید در نخستین سفر داوطلبانه خود، که تنها دو هفته به درازا کشیده، نمیتوانسته پاسخ همه این پرسشها را بیابد، اما گزارشهای متعدد و عکسهای گویای بیشماری از این سفر تهیه کرده که به بخشی از پرسشها درباره جامعه اسرائيل پاسخ میدهد. گزارشها و گالریهای عکس رهاورد این سفر، به تدریج در سایت دویچهوله منتشر میشوند.
اولین گزارش: نگاهی به زندگی روزمره اسرائيلیها و مشکلات اقتصادی آنها:
***
در نگاهی به زندگی روزمره مردم عادی اسرائيل، در مییابم که "شیر" دستکم بخشی از کلسیم و "عسل" بخشی از شیرینی خود را باخته است. هنگامی که در نخستین روز سفر خود، در یک کافه کاملا معمولی یک فنجان کاپوچینو را به قیمتی نزدیک به ۲۰ درصد گرانتر از کافههای لوکس آلمان مینوشم، تازه میفهمم که چرا در دو سال گذشته شهرهای بزرگ اسرائیل بارها شاهد تظاهرات گسترده علیه گرانی، افزایش قیمت خدمات عمومی و رشد بیکاری بودهاند.
در همان روزهای نخست، تابلوهای قیمتها در بنگاههای معاملات ملکی و فروشگاهها بهمن میفهمانند که لایههای میانه و زیرمیانه جامعه اسرائيل میتوانند آستانه تحمل گرانی را پشت سر گذاشته باشند. اجارهها همواره رو به افزایش است و میانگین نرخ آپارتمانهای تازهساز در مناطق مسکونی شهرهای بزرگ اغلب حتی از کلانشهرهای اروپایی بالاتر است.
محلهای پست، آپارتمانی کلنگی و اجارهای اروپایی
"سوتلانا خابسنکی"، روانشناس روستبار ۱۳ سال پیش به اسرائیل مهاجرت کرده و اکنون در شهر "پتیح تکوا" در ۲۵ کیلومتری تلآویو زندگی میکند. از همین شهر، اتوبوسها و مینیبوسهای لوکس، مسافران را با کرایهای کمتر از اتوبوسها و مینیبوسهای لکنته شهری به شهرکهای یهودینشین مناطق اشغالی در کرانه باختری رود اردن میبرند. فاصله پتیح تیکوا تا کرانه باختری نیمساعت بیشتر نیست.
خانم خابنسکی به من میگوید که برای آپارتمان تقریبا ۶۵ متری خود ماهانه ۲ هزار و ۶۰۰ شکل (معادل ۵۶۵ یورو) اجاره میپردازد. هزینههای جانبی، مثل برق و نظافت ساختمان در این رقم منظور نشده است.
تراکم پیاده و سواره و سروصدای خودروهائی که اغلب آثار تصادفهای کوچک را بر بدنه دارند، در پتیحتیکوا بیداد میکند. پتیح تیکوا یکی از شلوغترین شهرهای نزدیک به تلآویو است. بخش عمده این شهر محل سکونت لایههای کمدرآمد شهری و یهودیان مهاجری است که از روسیه، یمن، سومالی، سودان و خیلی کشورهای دیگر به اسرائيل آمدهاند.
دولت مدتها است میکوشد مهاجران غیرقانونی سودان و اریتره را با پرداخت پول و امکانات به بازگشت یا رفتن به کشوری ثالث تشویق کند. تعداد آنها ۵۵ هزار نفر برآورد میشود. خانم خابنسکی میگوید که بخش قابل توجهی از سودانیها در یکی دو سال گذشته به پتیحتیکوا آمدهاند.
او آپارتمانش را به من نشان میدهد: آپارتمان به لحاظ کیفیت با استانداردهای غربی، کلنگی محسوب میشود. در طبقه چهارم ساختمانی کهنه و بدمنظر در کنار یک خیابان پر رفت و آمد واقع شده و فاقد آسانسور است. پنجرهها یکجداره هستند و هر صدائی از بیرون به آن نفوذ میکند.
مستاجر، روانشانس کودک است. او به من میگوید که برای شهرداری، مدارس مذهبی و به صورت خصوصی کار میکند و درآمدی بیش از ۱۲ هزار "شکل" در ماه دارد. شکل واحد پول اسرائيل است. یک یورو با ۷ /۴ شکل معاوضه میشود.
وقتی از خانم سوتلانا میپرسم چرا به آپارتمان مجهزتر و نوسازتری نقل مکان نمیکند، میگوید که حریف پرداخت اجارههای سنگین نیست. اجاره آپارتمانی مشابه، اگر نوسازتر و در محله اندک بهتری باشد، دست کم دو برابر خواهد بود.
بهشت گیاهخوارن
در پتیحتیکوا به دیدار یک بازار روز نسبتا بزرگ میروم. در اینجا، نان، گوشت، انواع ترهبار، خشکبار، ماهی و ادویهجات با نرخهائی کمتر از سوپرمارکتها به فروش میرسد.
در نگاهی گذرا به تابلوهای قیمت به این نتیجه میرسم که اسرائیل میتواند بهشت گیاهخواران باشد. انواع میوه، سبزیجات و صیفیجات، دست کم ۵۰ درصد ارزانتر از آلمان است. اما آنکه گیاهخوار نباشد از گرانی رنج میبرد. نوشیدنیها، چه الکلی و چه غیرالکلی، گوشت گاو، گوسفند، مرغ، تخم مرغ، انواع لبنیات، مواد بهداشتی و حتی نان دست کم ۳۰ تا ۵۰ درصد گرانتر از آلمان است.
رشد جمعیت و افزایش قیمتها
صندوق بینالمللی پول اکتبر امسال (۲۰۱۳) فهرست درآمد سرانه کشورهای مختلف را منتشر کرد. مشکلات اقتصادی شهروندان عادی اسرائيل زمانی برایم ملموستر میشود که اسرائيل را با محل زندگی خودم در آلمان مقایسه میکنم. در فهرست صندوق بینالمللی پول آلمان با سالانه نزدیک به ۴۴ هزار دلار درآمد سرانه در ردیف هجدهم قرار دارد و اسرائيل با درآمد سرانه ۳۴ هزار و ۶۵۱ دلار در جایگاه بیست و ششم نشسته است.
اما صرفنظر از سبزیجات و وسایل حملونقل عمومی در اسرائيل همهچیز را گرانتر از آلمان مییابم. چرا؟
این پرسش را با چند شهروند اسرائيلی در میان میگذارم. پاسخها تقریبا یکسان هستند: «ما ارتش بزرگی داریم. هزینه این ارتش باید از محل درآمدهای عمومی پرداخت شود. اسرائيل کشور کوچکی است و به علت ادامه مهاجرتها بر تعداد شهروندانش دائما افزوده میشود. در این شرایط طبیعی است که با کمبود و گرانی مسکن و کالاهای اساسی و مصرفی روبرو گردیم.»
مساحت اسرائیل تنها حدود ۲۲ هزار کیلومتر مربع است. یعنی ۷۵ برابر کوچکتر از ایران. جمعیت اسرائیل اکنون بر اساس آمارهای رسمی به اندکی بیش از ۸ میلیون نفر رسیده است. ۷۵ درصد این جمعیت را یهودیان، نزدیک به ۲۱ درصد آنها را عربها و ۴ درصد بقیه را گروههای دیگر تشکیل میدهند.
بخش قابل توجهی از خاک اسرائیل به دلایل جغرافیائی یا امنیتی و یا دشواری تامین خدمات شهری قابل سکونت نیست. به این دلیل، در شرایطی که برجهای مسکونی در کشورهای غربی محبوبیت خود را کاملا از دست دادهاند، رشد عمودی در شهرهای بزرگ اسرائيل به ویژه تلاویو ادامه دارد. وقتی از فراز برج ۵۰ طبقه "آذری ایلی" بهزیر پایم نگاه میکنم، دریائی از برجهای بلند را میبینم که بسیاری از آنها هنوز خالی بهنظر میرسند.
زمینه عملی رشد شهرکهای یهودینشین
یکی از نتایج کمبود خاک و گرانی مسکن در شهرهای بزرگ، استقبال یهودیان از سکونت در شهرکهای یهودینشین است.
شهرکسازی، بهرغم اعتراضات بینالمللی در مناطق اشغالی با سرعت ادامه دارد. یک خانواده اسرائيلی ۷ نفره، با پرداخت یکسوم هزینه خرید یک آپارتمان ۴ اتاقه در شهر، میتواند در اینجا یک ویلای شخصی لوکس با ۲۵۰ متر مربع زیربنای مسکونی بسازد.
وسیله رفتوآمد به این شهرکها، با ۵۰ درصد یارانه دولتی تامین میشود. برخلاف تنوع قومی بسیار در شهرها، جمعیت شهرکهای یهودینشین را تنها یهودیان مذهبی و بیشاز همه اشکنازیها تشکیل میدهند که دارای تبار اروپائی هستند و والدین آنها پس از جنگ جهانی دوم به "سرزمین موعود" مهاجرت کردهاند.
تنوع قومی در شهرهای بزرگ
تا پیش از سفر، از اسرائيل تصور جامعهای یکدست را داشتم که تنها یک پنجم جمعیت آن را اعراب و بقیه را یهودیان تشکیل میدهند. اما در نخستین روزها، تنوع قومی را در شهرهای بزرگ به ویژه حیفا و تلاویو کاملا چشمگیر مییابم. علاوه بر شهر پتیح تکوا، در خیابان لوینسکی تلآویو که ایستگاه مرکزی اتوبوسهای شهری در آن مستقر است، تعداد بیشماری رنگینپوست میبینم. این رنگینپوستان، که اغلب یا یهودی یا مسیحی هستند، به دلیل فشارهای اجتماعی از سودان، سومالی، یمن و سایر کشورهای آفریقائی به اسرائیل مهاجرت کردهاند.
مهاجران روسی با حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر، بزرگترین گروه مهاجر را در اسرائيل تشکیل میدهند.
۶۰۰ هزار نیروی آماده جنگ
روزهای آخر هفته، در ایستگاههای قطار و اتوبوس شهرها با انبوه سربازان دختر و پسری روبرو میشوم که برخی از آنها در حالی که هنوز مسلسل خود را بر شانه دارند، به مرخصی میروند. اینجا است که در مییابم چرا بسیاری از مردم اسرائيل هزینه سنگین ارتش را عامل گرانی مسکن و کالاهای اساسی و مصرفی میدانند.
در پژوهشهای خود خواندهام که ارتش اسرائيل دارای ۱۷۶ هزار و ۵۰۰ نظامی زن و مرد است. خدمت سربازی اجباری و برای مردان سه سال و برای زنان دو سال است. هیچکس نمیتواند از خدمت سربازی سرپیچی کند و در این صورت با مجازات زندان روبرو خواهد بود. اما زنان میتوانند بهجای خدمت در ارتش، دوران نظام وظیفه خود را در خدمات اجتماعی و درمانی سپری کنند.
ارتش اسرائيل بیشتر به نیروی ذخیره متکی است. مردان تا پایان ۴۲ سالگی، زنان تا پایان ۲۴ سالگی و افسران تا ۵۱ سالگی در حالت آماده به خدمت بهسر میبرند. آنها هر سال یکماه برای حفظ توانائی رزمی خود در دورههای بازآموزی ارتش شرکتمیکنند. تعداد افراد ذخیره نزدیک به ۴۲۰ هزار نفر برآورد میشود. به این ترتیب ۷ و نیم درصد جمعیت اسرائيل همیشه آماده به خدمت نظام است.
۴ /۷ درصد بودجه دولت اسرائيل هرساله صرف ارتش میشود. بودجه ارتش بعد از بودجه بهداشت (۸ درصد) بالاترین سهم را از بودجه کل کشور جذب میکند. بودجه آموزش و پرورش نزدیک به ۶ درصد و یک و نیم درصد کمتر از ارتش است.
حمل و نقل عمومی، ارزان و آسان
برخلاف گرانی مسکن و مواد غذائی، دخانیات، مشروبات الکلی و غیرالکلی، وسایل نقلیه عمومی در اسرائيل نسبت به کشورهای غربی هنوز مناسب است.
تلآویو، اورشلیم و حیفا (اسرائیلی: حایفا) بهلحاظ وسعت و جمعیت مقامهای اول تا سوم را در میان شهرهای اسرائيل دارند. در این سهشهر اتوبوسهای شهری مسافران را در مسیرهای طولانی که گاه به بیش از ۳۰ کیلومتر میرسد، با ۶ /۶ شکل (برابر ۴ /۱ یورو) جا به جا میکنند.
در مقابل اتوبوسها و مینیبوسهای خطی اغلب لکنته و پر سروصدا، راهآهن اسرائيل که تلآویو را به شهرهای دیگر وصل میکند، مدرن و تمیز و به لحاظ کرایه مناسب است. اتوبوس مسافران را با ۲۴ شکل (حدود ۵ یورو) به اورشلیم میبرد. هزینه رفت و برگشت قطار از تلآویو به حیفا تنها حدود ۱۰ یورو است.
برکت و خوشبختی برای که؟
در کشوری که مردمش آن را سرزمین شیر و عسل میخوانند، تا آنجا که من بهعنوان یک مسافر میتوانم برآورد کنم، عمده برکت و خوشبختی سهم کسانی است که در خانهها و آپارتمانهای لوکس و گران شمال تلآویو و محلههای اعیانی اورشلیم، حیفا و شهرهای دیگر زندگی میکنند. جنوب تلآویو، محلههای قدیمی اورشلیم و مناطق عربنشین حیفا و عکا، بیشتر میدان قزوین و گمرک و خیابان مولوی را در ۵۰ سال پیش برای من تداعی میکنند.
در بازار قدیمی یافا که بیشتر محل تجمع خنزرپنزریها و پیشهوران و صنعتگران خردهپا است و شباهت زیادی به بازار سیداسماعیل قدیم تهران دارد، مرد میانهسالی را میبینم که در یک مغازه فرش فروشی فقیرانه سخت مشغول چانهزنی با دو مشتری است. از حرکات و طرز بیان او حدس میزنم ایرانی باشد. حدسم درست است. آقای شوقی، از یهودیان اصفهان است که سالها پیش به اسرائيل مهاجرت کرده و حالا دارای پنج فرزند بالغ است.
وقتی درباره زندگی در اسرائيل میپرسم میگوید که کاملا راضی است. او چند سال است بازنشسته شده و در عینحال به کار فروش فرش مشغول است. بهگفته آقای شوقی: «در اسرائيل، هرکس به سنبازنشستگی برسد، فارغ از این که کار کرده باشد یا نباشد، دستکم ۳ هزار شکل حقوق بازنشستگی ماهانه دارد.»
اگر رقمی که آقای شوقی اعلام میکند درست باشد، بازنشستگان سالانه حدود ده هزار دلار در اختیار دارند که کمتر از یک سوم میانگین درآمد سرانه است. اما یک مهاجر روسی میگوید: «مادر خود من چند سال پیش درگذشت. او که تنها زندگی میکرد، تنها ۱۸۰۰ شکل میگرفت.» این می شود سالانه ۲۱ هزار و ۶۰۰ شکل که برابر است با ۶ هزار و ۲۰۰ دلار. یعنی حدود یک پنجم میانگین درآمد سرانه. تصور این که بتوان با چنین درآمدی در اسرائيل زنده ماند، برای من بعید است.
درگیر فشار اقتصادی، آزاد از فشار سیاسی
لایههای متوسط و متوسط بهپائین اسرائيل بهلحاظ مالی فشار سختی را تحمل میکنند. اما چند چیز دارند که در سایر کشورهای خاورمیانه، اصلا وجود ندارد: آزادیهای فردی و اجتماعی، مدارا و شهرهائی که تقریبا همه در کنار مدیترانه قرار گرفتهاند و امکان استفاده از هوائی را به آنها میدهند که دست کم ۹ ماه سال گرم یا معتدل است.
با توجه به شهرت موساد و سیاست خارجی دولت اسرائیل، هنگامی که در کلن سوار بر هواپیما میشوم، بهعنوان کسی که نام تهران را بهعنوان زادگاه خود در گذرنامه دارد، بیمناک برخورد با فضائی پلیسی/امنیتی و حتی بازجوئی در فروگاه و حتی جلوگیری از ورود بهخاک اسرائيل هستم. اما در فرودگاه بنگوریون، ایستگاههای قطار، ترمینال اتوبوسهای شهری و گذرگاههای مهم از حضور پلیس نشانی نمییابم. تنها در ورودی مراکز خرید بزرگ، مامورانی غیرنظامی و در استخدام همان مراکز از زنان میخواهند کیف دستی خود را به آنها نشان دهند و گاه از مردان میپرسند که اسلحه دارند یا نه. اما جواب نه، برای آنها کافی است.
چمدان من، که در ورود به فرودگاه بنگوریون و خروج از آن کنترل نشده بود، تنها در ایستگاه قطاری بهصورت سردستی چک میشود که مرا از نزدیکی مرز کرانه باختری رود اردن به مرکز تلآویو میبرد. اینجا، جائی است که اگر یک فلسطینی توانسته باشد از مرز بستهی کرانه باختری بگذرد، میتواند سوار قطار شود و خود را به تلآویو یا هرجای دیگر اسرائیل برساند.
در باجه کنترل گذرنامه فرودگاه بنگوریون، یک دختر جوان و مودب، نگاه کوتاهی به گذرنامه من و کامپیوتر پیش روی خودش میاندازد، مقصد، مدت اقامت و هدف سفرم را میپرسد، کارت ورودی لای گذرنامه میگذارد و برایم سفری خوش آرزو میکند.
وقتی تعجبم را از وضعیت فرودگاه با یک ایرانی تقریبا ۴۰ ساله متولد تلآویو مطرح میکنم، پاسخ میشنوم: «اسرائيل در زمینه امنیتی خیلی قدرتمند است. مطمئن باشید شما هنگامی که در آسمان بودهاید، پلیس مرزی اطلاعات شخصیتان را دریافت و چک کرده است. بنابراین نیازی به کنترل بیشتر نداشتهاند.»
آیا مگر قدرت امنیتی آمریکا کمتر از اسرائیل است؟ چندسال پیش هنگامی که میخواستم برای شرکت در یک کنفرانس دانشگاهی از تورنتو به شیکاگو پرواز کنم، در دفتر مهاجرت آمریکا دستکم بیست دقیقه سین جیم شدم. البته مودبانه.