«اجلاس عدم تعهد در تهران شاید فرصتی برای ایران باشد»
۱۳۹۱ شهریور ۷, سهشنبه
برگزاری اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران، فرصتی برای مقامات جمهوری اسلامی پدید آورده تا با تبلیغات گسترده از شکست انزوای سیاسی و تحریم ایران سخن بگویند.
ولی آیا به واقع چنین است؟ پیمانی که در سال ۱۹۶۱ و در اوج جنگ سرد شکل گرفت، اکنون چقدر اهمیت دارد و آیا میتواند در جامعه بینالملل نقشآفرینی کند؟
علیرضا نامور حقیقی تحلیلگر سیاسی مقیم تورنتو معتقد است صرف برگزاری این اجلاس در تهران، میتواند تلاشهای جناح راست اسرائیل برای حمله به ایران را تا حدودی خنثی سازد.
وی میگوید اگر دولتمردان جمهوری اسلامی دست از شعار دادن بردارند و در یک اقدام عملی این اجلاس را به محلی برای گفتمان ضد جنگ و طرفدار مصالحه تبدیل کنند، میتوان گفت برگزاری این نشست در تهران مثمر ثمر بوده است.
برای شنیدن فایل صوتی گفت و گو با علیرضا نامور حقیقی اینجا را کلیک کنید
دویچهوله: آقای حقیقی! اجلاس جنبش عدم تعهد که قرار است این هفته در تهران برگزار شود، دولتمردان جمهوری اسلامی را بسیار امیدوار کرده که صرف برگزاری این اجلاس در تهران بتواند ایران را از انزوای سیاسی درآورد. آیا این نشست و کلاً کشورهای عضو این جنبش این پتانسیل را دارند که ایران را از انزوا درآورند؟
علیرضا نامور حقیقی: باید توجه داشت که ایران الان با چند تهدید امنیتی و اقتصادی مواجه است؛ یکی احتمال حملهی اسرائیل، دوم تحریمهای اقتصادی گستردهای که مطرح میشود و سوم سیاستی که آمریکا و اسرائیل در پیش گرفتهاند که هدفشان منزوی ساختن هرچه بیشتر ایران در جامعه بینالمللی است. اگر به این سه عنصر نگاه کنیم، بههرحالا نفس برگزاری این کنفرانس در تهران و حضور بخشی از کشورهای حوزهی خاورمیانه، آفریقا و آسیای میانه نشاندهنده این است که آن سیاست ممکن است نتواند موفق شود. بههرحال حضور این افراد در این کنفرانس به این معناست که هنوز آن فضای خصمانهای که آمریکا و اسرائیل میخواهند علیه ایران درست کنند به تحقق نپیوسته.
ولی در مورد موفقیت کامل کنفرانس باید دید که ایران چگونه از این موضوع استفاده میکند. ایران بهجای جنگ تبلیغاتی باید به این سمت برود که از امکانات این کنفرانس استفاده کند و بتواند فضای جدیدتری در ارتباط با کشورهای عربی و آسیا ایجاد کند و بتواند گفتمان مصالحه و حل مسئلهی هستهای را بهعنوان یک موضوع در دستور کار و گفتوگوهای دوجانبه یا چند جانبه با آنها قرار دهد که بتواند بعداً در حوزه بینلمللی از آنها استفاده کند.
شما اشاره کردید که صرف برگزاری این کنفرانس و آمدن سران این کشورها به تهران در حقیقت نوعی پاسخ منفیست به انزوایی که ایران دچارش شده است. ولی ایران خواستاش بیشتر از اینها است؛ ازجمله مثلاً یکی از نمایندگان مجلس گفته ممکن است این اجلاس بتواند به راهکارهایی برای شکست تحریمها برسد. آیا واقعاً شما چنین امکانی را میبینید؟
نه باید زیاد خوشبین بود و نه باید زیاد بدبین بود، به این مفهوم که کشورهایی که شرکت میکنند امکاناتی دارند. در مورد تحریمها، اعضای اصلی این کنفرانس نه مبتکرش بودند و نه نیرویی هستند که در آن تحریمهای بینالمللی که علیه ایران دارد اعمال میشود تأثیر دارند. برای تهدید نظامی که من به آن اشاره کردم، عمدتاً الان از سوی اسرائیل دارد علیه ایران اعمال میشود و خب اسرائیل هم جزو این کنفرانس نیست.
بنابراین باید دقت کرد که شعارهایی که داده میشود خیلی محتاطانه و واقعگرایانه باشد. اگر ایران فقط بخواهد از این کنفرانس استفاده تبلیغاتی کند، بدون این که با یک دید استراتژیک مسئلهاش را حل کند، به ضررش تمام خواهد شد. ولی اگر با آن دید استراتژیک نگاه کند و در چارچوب مصالحهای که میتواند با غرب انجام دهد و مسائلش را حل کند، این کنفرانس یک امکان تبلیغاتی برای ایران فراهم میکند که در آن راستا به آن خدمت کند. با این حال نکات منفی هم میتواند وجود داشته باشد. معمولاً نشان داده شده که آقای احمدینژاد سعی میکند از این جریانات برای تبلیغات شخصی خودش استفاده کند که این امر میتواند جزو موارد منفی قضیه باشد، اگر اتفاق بیافتد.
باید ببینیم که چگونه برگزار میشود، چه مذاکراتی صورت میگیرد و نطق رسمی آیتالله خامنهای در اجلاس چه سیاستهایی را در ارتباط ایران با جهان غرب مطرح میکند. همه اینها بعداً بهعنوان یک شاخص مطرح میشود. ولی بههرحال نباید فراموش کرد که دبیرکل سازمان ملل علیرغم فضاسازیهایی که صورت گرفت، به ایران سفر کرد و اینها بههرحال نشاندهنده این است که بخشی از سیاستهایی که الان اسرائیل علیه ایران تبلیغ میکند، بهخصوص جناح راست اسرائیل به رهبری نتانیاهو که هدفش فضاسازی بینالمللیست برای هموارساختن حمله نظامی به ایران، این سیاست با برگزاری این اجلاس با مشکل مواجه میشود.
البته از نظر عرف دیپلماتیک دبیرکل سازمان ملل برایش بسیار مشکل است که در این کنفرانس شرکت نکند. تقریباً میتوان گفت غیرممکن است و خیلی از تحلیلگران معتقدند که به این دلیل دارد به این کنفرانس میرود. گذشته از بحث سفر دبیرکل، شما خیلی وزن را به ایران دادید و معتقدید اگر ایران بتواند درست استفاده کند، این کنفرانس میتواند نتایج مثبتی برای ایران داشته باشد. ولی نگاهی به کشورهایی که در این کنفرانس شرکت میکنند، نشان میدهد که اینها کشورهایی نیستند که خیلی تأثیرگذار باشند، بهخصوص در منطقه. برای این که الان بیشتر معادلات سیاسی منطقهای شده تا بر مبنای مثلاً آن چیزی که در سال ۱۹۶۱ جنبش عدم تعهد را شکل داد.
ببینید من گفتم در مورد مسئلهی تحریمها جنبش غیرمتعهدها نمیتواند کاری انجام دهد. در مورد حمله نظامی هم میتواند فضاسازی تبلیغاتی بینالمللیاش مانع شود از حمله نظامی. در مورد دول منطقهای هم کشورها در سطوح بالا شرکت میکنند. کویت، قطر، لبنان، عراق، افغانستان، پاکستان و کم و بیش عربستان و مصر. همه اینها در سطوح بالا در کنفرانس شرکت میکنند. همه اینها کشورهای منطقهای هستند که ایران با آنها مبادله دارد و حضور اینها بههرحال تأثیرگذار است.
گفتم نحوه برگزاری این مذاکراتی که صورت میگیرد و سیاستهایی که بعد از آن ایران دنبال میکند، همه اینها میتواند نشان دهد که این کنفرانس موفق بوده یا نه. ولی نفس برگزاریش در همین اندازه و با حضور این رهبران، بههرحال نشاندهندهی این است که آن سیاست همه جانبهای که میخواهد ایران را در قعر جدول قرار دهد، موفق نبوده است.
یکسری پیشنهاداتی را جمهوری اسلامی مطرح کرده که یکسری از آنها واقعاً غیرواقعیست. مثلاً این که جنبش غیرمتعهدها به وزنهای معادل سازمان ملل بدل شود، سازمان مللی که حق وتویی هم در آن نیست یا مقابله با تحریمها و اصلاحات در سازمان ملل و غیره. ولی یکی هست که به نظر میرسد کمی به واقعیت نزدیکتر باشد و آن تأسیس یک بانک مشترک است که از این راه هم شاید ایران بتواند با تحریمها مقابله کند. به نظر شما این هدف چه قدر ملموس و دستیافتنیست؟
سه چیز به نظر من میتواند ملموس و دستیافتنی باشد. یکی مسئلهی سوریه است یعنی اگر ایران بخواهد پیشنهادی مطرح کند، میتواند این پیشنهاد در حدود برگزاری انتخابات آزاد باشد که به نظر من اپوزیسیون هم اگر بپذیرد، به نفعشان خواهد بود و از خونریزی و کشتار در سوریه جلوگیری میکند. حالا باید دید پیشنهاد چیست. یکی هم در مورد موافقتنامههایی که ایران میتواند در حوزههای اقتصادی با کشورهای مختلف امضا کند که میتواند به ایران کمک کند که تا حدودی در حوزه اقتصادی بتواند با تحریمها مقابله کند و سومی هم همین مسئلهای که شما فرمودید.
ببینید بانک مشترک هم میتواند مؤثر باشد، ولی نباید فراموش کرد که سیستم بانکی بینالمللی با بزرگترین اقتصاد دنیا که آمریکاست سروکار دارد و این معضلات خاص خودش را ایجاد میکند. من بعید میدانم که کنفرانس غیرمتعهدها عملاً وارد تأسیس یک بانک شود. چون پراکندگی کشورها و نیات و سیاستهاشان مانع از این خواهد بود. آن موافقتنامهای که در پیمان شانگهای بین چین و روسیه و برزیل و هند برای تأسیس یک بانک امضا شد، آن میتواند به واقعیت نزدیکتر باشد و فقط در پیوند با چین و روسیه و هند و برزیل است که به نظر من میشود این سیاست را پی گرفت. کشورهای غیرمتعهد به تنهایی بعید میدانم. بهخصوص که بخش وسیعی از کشورهای ثروتمند این مجموعه کشورهای عربی هستند که متحدین غرباند و آنها وارد چنین اقدامی نخواهند شد.
اما در مورد این که سازمان ملل جدیدی تحقق پیدا کند، بهعنوان پیشنهاد مطرح خواهد شد ولی به نظر نمیرسد که بتواند در آینده دنبال شود. در مجموع بهخاطر کثرت کشورها و سیاستهای متفاوتی که هرکدام از اینها دارند، معمولاً کنفرانس غیرمتعهدها چیزهایی را تصویب نمیکند که بعداً دائماً دنبال شوند. ولی محلیست برای گفتوگو، مذاکره دوجانبه یا چندجانبه برای حل اختلافات بین دو یا چند کشور. از این بابت مثبت است ولی این که تأثیر قاطعی در سیاستهای بینالمللی بگذارد، پاسخ منفی است.