1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آیا می‌توان هم متجاوز بود و هم با تجاوز مقابله کرد؟

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

روز شنبه موضوع تجاوز گروهی ۱۰-۱۵ نفره به یک زن در کاشمر برملا شد. این دومین مورد تجاوز گروهی طی یک هفته اخیر است که رسانه‌ای می‌شود. چرا چنین فجایع اجتماعی در ایران رخ می‌دهد و چگونه باید با آن مقابله کرد؟

https://p.dw.com/p/11fAm
عکس: picture-alliance/Photoshot

انتشار خبر دو مورد تجاوز گروهی در خمینی‌شهر و کاشمر پدید‌آورنده‌ی ترس و اشمئزاز در دل شنوندگان چنین اخباری است. روشن نیست چگونه به فاصله‌ای کوتاه از هم، این موارد رخ داده‌اند و سپس به رسانه‌هایی که به طور معمول به شدت زیر فشار سانسور قرار دارند، راه یافته‌اند. آیا احتمال دارد که تنها این دو مورد برملا شده‌اند و موارد دیگری هستند که مهر سکوت بر آنها زده شده است؟

گزارش‌هایی که در رسانه‌ها انتشار یافته‌اند، حاکی از آن‌اند که با وجود درخواست‌های کمک، اعتراض‌ها و شکایت‌ها دستگاه‌های انتظامی و قضایی پیگیری مکفی را انجام نداده‌اند. از سوی دیگر اغلب بجای پیگرد مجرمان، قربانیان را محکوم کرده‌و مقصر در تحریک متجاوزان خوانده‌اند. این موجب بیان این ظن از زبان منتقدان به جمهوری اسلامی شده که برای اعمال کنترل بیشتر و پیاده کردن طرح‌هایی چون "امنیت اخلاقی"، در پی مرعوب کردن جامعه و به میدان فرستادن "پلیس مقتدر" است.

دکتر نورایمان قهاری، روانشناس
دکتر نورایمان قهاری، روانشناسعکس: DW

پرسش بسیار است، چون شفافیت لازم وجود ندارد. در اینجا دویچه وله پرسش‌هایی را در مورد جامعه‌ای که در آن اخبار مربوط به تجاوزهای گروهی پشت سر هم منتشر شده است، با دکتر نورایمان قهاری مطرح کرده که روانشناس و پژوهشگر متخصص درمان آسیب‌دیدگی‌های روانی و اجتماعی است.

دویچه‏وله: خانم دکتر قهاری، اخیراً گزارش‏هایی در مورد تجاوز گروهی به زنان چند خانواده در خمینی‏شهر یا تجاوز گروهی به یک زن در کاشمر، منتشر شده است. شما زمینه‏ی بروز چنین فجایعی را در چه می‏بینید؟

نورایمان قهاری: معروف است که می‏گویند فرهنگ حاکم بر هر جامعه‏ای، فرهنگ دولت حاکم بر آن است و من هم مسئله را از همین بعد ارزیابی می‏کنم. در طول ۳۲ سال گذشته، آن‏چه در مورد زنان در ایران تبلیغ و ترویج شده، همیشه در اذهان عمومی و مردانه‏ی جامعه، این فرهنگ را تبلیغ کرده که زن از جنس دوم است و همیشه تحت سلطه و تابعی از مردان است. این فرهنگ سلطه‏جویانه‏ی مردانه، ذهنیتی را در جامعه به‏وجود آورده که در بخش‏های مختلف آن، مردان خود را عنصر مسلط بر زنان ببینند و اجازه‏ی هرگونه عملی برای ابراز این تسلط بر زن را به خودشان بدهند که تجاوز را به عنوان یکی از شنیع‏ترین اشکال این تسلط در جامعه می‏شود ارزیابی یا مطرح کرد. به‏طور نمونه، وقتی زنان توسط عناصر و رهبرانی از جامعه، در ارتباط با مسئله‏ی حجاب، به تاکسی و اتوبوس و حیوان تشبیه می‏شوند که می‏توانند مورد استفاده‏ی فردی یا جمعی قرار بگیرند، وضعیت اجتماعی جامعه بهتر از این نمی‏شود. مطمئناً اشکالی از این طرز تفکر، در سیستم آموزشی و فرهنگ خانوادگی راه پیدا می‏کند و به عنوان تفکر طبیعی در درون آن سیستم‏ها پذیرفته می‏شود.

همان‏طور که اشاره کردید، گمانه‏زنی‏هایی وجود دارد در مورد این‏که حکومت با باز گذاشتن دست برخی از "اراذل و اوباش"، حتی در پی ایجاد رعب و وحشت در مردم یا در برخی از زنان است که حجاب را آن‏چنان رعایت نکرده‏اند. یا این‏که حتی رسانه‏ای شدن چنین خبرهایی، برای سرپوش گذاشتن بر روی مشکلات دیگر در جامعه است. با توجه به این‏که این نوع اخبار دارد بیشتر پخش می‏شود، به نظر شما، علت پخش این نوع اخبار یا افزایش این نوع جنایت‌ها چیست؟


اصولاً صرف‏نظر از هر چهارچوب فرهنگی، ما در نهایت تجاوز را عملی ارزیابی می‏کنیم که خشونت‏آمیز است، با فطرتی جنسی. حال وقتی از این عمل شنیع، در یک کشور به عنوان تاکتیک و روشی گسترده و علنی برای سرکوب و کنترل اجتماعی استفاده می‏شود و به شکل پیام هولناک سرنوشت سیاسی، به آن جامعه ارسال می‏شود - که ما در این مورد گزارش‏هایی از آقای کروبی شنیدیم یا فیلم‏های مستندی در یوتیوب دیدیم - قبح و حساسیت اجتماعی در جامعه‏ی مردانه‏ای مانند ایران، نسبت به این مسئله فرو می‏ریزد و اذهان مردانه‏ی بخش‏هایی از جامعه آماده‏ی پذیرش این اعمال به عنوان اعمالی عادی شده و طبیعتاً اعمالی که از آن‏جایی که خود دولت هم به آن دست زده، آن‏چنان عواقب شدیدی برای‏شان دربر نخواهد داشت، می‏تواند ترویج پیدا کند و نتایج فاجعه‏آمیزی به‏بار بیاورد.

به‏خصوص آن‏جا که قدرت و دولت که همان‏طوری که گفتم، قرار است حافظ و منجی حفظ صیانت آحاد جامعه باشد، خود عامل و آمر سلطه‏ی پدیده‏ی تجاوز است و مبلغ این رفتار است. در آن‏جا دیگر در مورد اخلاق اجتماعی جامعه، زیاد نمی‏شود صحبت کرد. حال اگر به این مسئله، فاکتورهای دیگری مانند سیستم آموزشی، تعلیم و تربیت مذهبی، بسته، محدود و کنترل شده و قوانین ضد زن در ابعاد مختلف، مانند قوانین حجاب اجباری، ازدواج، طلاق، تحصیل، انتخاب شغل و… را اضافه کنیم، دیگر همه‏ی زمینه‏ها برای توزیع سلطه‏جویی مردانه بر زن آماده می‏شود.
اگر تمام این قوانین را نوعی از خشونت علیه زنان در جامعه ارزیابی کنیم، اوج این خشونت خود را در شکل جنسی که تجاوز است، نشان می‏دهد و همان‏طور که گفتم، وقتی الگوی اصلی این نوع خشونت نهادهایی هستند که مسئول تأمین امنیت مردم‏اند، برای انجام چنین فجایعی، جوازهای به‏اصطلاح نانوشته‏ و ثبت‏ نشده‏ای صادر می‏شود.

با توجه به وضعیت موجود، شما به عنوان یک کارشناس، راه پیش‏گیری و مقابله با این فجایع را چگونه می‏بینید؟

من فکر می‏کنم که این اعمال و رفتار نتیجه‏ی ۳۲ سال محدودیت و کنترل و امر و نهی در جامعه‏ی ماست که باعث شده جامعه‏ی ما آسیب‏های زیادی را متحمل بشود و ناهنجاری‏های بسیاری را از خودش بروز بدهد. به‏هرحال این ناهنجاری‏ها یا می‏توانند خودشان را در حالت افسردگی در ابعاد میلیونی و پرخاش‏جویی نسبت به هم‏دیگر یا بیگانگی نسبت به هم‏دیگر نشان بدهند، یا در این شکل هولناک‏اش که خشونت جنسی است.
در حقیقت، در دو شکل خرد و کلان، جامعه‏ی ما نیازمند چاره‏جویی و مقابله با این انواع ناهنجاری‏هاست. در ابعاد خرد، جامعه نیازمند مؤسسه‏ها و کادرهای آموزش‏دیده و مجربی است که بتوانند درمان افراد آسیب‏دیده را بر عهده بگیرند.
اما در ابعاد کلان‏ آن، جامعه‏ی ما شدیداً و عمیقاً نیازمند تغییر اساسی در بنیان‏های فکری و فرهنگی‏ در همه‏ی زمینه‏ها و به‏خصوص تعلیم و تربیت و تبلیغ و ترویج رفتار و کردار اجتماعی است که از نظر من، چنین چیزی متأسفانه در چارچوب فرهنگ و زبان و قوانین دولتی مانند جمهوری اسلامی امکان‏پذیر نیست و به نظر من، اصلاً جای هیچ‏گونه صحبتی در این چارچوب ندارد.

مصاحبه‌گر: شیرین جزایری
تحریریه: شهرام احدی

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر