آیا حس همدردی تنها حسی زنانه است؟
۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبهآیا تفاوت بین زنان و مردان اینقدر بزرگ است؟ تا به حال پژوهشهای زیادی در زمینه تفاوتهای موجود میان مردان و زنان انجام شده و کتابهای متعددی در این مورد نوشته شده است. حس همدردی یکی از تفاوتهای بارز میان زن و مرد محسوب میشود. این ویژگی که در واقع احساسی همراه با تعهد اخلاقی است، برای پژوهشگران از اهمیت خاصی برخوردار است، چون حس همدردی بر خلاف احساسات غریزی مانند ترس با ویژگیهای زندگی اجتماعی پیوند دارد. برای احساس کردن همدردی و دلسوزی تواناییهای فکری نقش مهمی دارند، مانند توانایی ارزیابی روابط بین انسانها با یکدیگر.
راههای متفاوت دریافت حس همدردی
برای درک بهتر فعالیتهای ذهنی دخیل در این زمینه، دانشمندان مکزیکی از دستگاه عکسبرداری از مغز کمک گرفتهاند. آنها توانستند از این طریق فعالیت بخشهای مختلف مغز را اندازه بگیرند. به داوطلبان عکسهای مختلفی نشان داده شده است.آنها باید هنگامی که عکسی حس همدردیشان را برمیانگیخته، انگشت خود را بالا میبردند، مانند دیدن عکسی از یک کودک بیمار.
دانشمندان در کمال ناباوری مشاهده کردند که مردان و زنان هنگام مشاهده عکسهای ناراحتکننده به طور تقریبا یکسان حس دلسوزی ابراز میکردند. اما عکسهای گرفته شده از مناطق فعال مغز در حین مشاهده عکسها در داوطلبان زن و مرد با هم تفاوت زیادی داشتند. فرناندو باریوس، سرپرست گروه تحقیقاتی در دانشگاه شهر کوئرتارو در مکزیک میگوید: «عکسهای گرفته شده از فعالیت مغزی زنان در نگاه اول بسیار پیچیده و گستردهتر به نظر میرسید. در حالی که در مغز مردان در ناحیههای مشخص و محدودتری فعالیت دیده میشد.»
اما بررسی نزدیکتر عکسها به دانشمندان نشان داد که در مغز داوطلبان زن هنگام مشاهده عکسهای دردناک آن بخشی از مغز فعال میشود که مرکز جمع کردن پیامهای احساسی از دیگر بخشهای مغز است و نهایتا در تصمیمگیری فرد برای نشان دادن واکنش نقش مهمی ایفا میکند. اما در مردان در این ناحیه از مغز فعالیتی مشاهده نشد. در عوض در بخشی از مغز مردان فعالیت دیده شد که معمولا مسئول تحلیل مشاهدات فرد از دنیای اطرافش است. باریوس در این مورد میگوید: «در مورد مردان به نظر میسد که احساس همدردی بیشتر نتیجه یک تحلیل منطقی است تا دریافت پیامی احساسی.»
نقش فرهنگ در فعالیتهای مغزی زن و مرد
در عین حال این پرسش نیز مطرح است که آیا تفاوتهای موجود در نحوه دریافت حس همدردی بین زنان و مردان از تفاوت در مکانیسمهای بیولوژیکی نشأت میگیرد یا نتیجه الگوهای فکری است که در جامعه آموخته شدهاند؟
جورج مول از مؤسسهی تخصصی مغز و اعصاب برزیل احتمال میدهد که عدم فعالیت بخشهای احساسی مغز در مردان مربوط به مؤلفههای فرهنگی باشد. او میگوید: «ما همه به خوبی میدانیم که جامعه نقش بسیار مهمی در شکلگیری ضوابط اخلاقی و واکنشهای احساسی افراد دارد. آیا احتمال دارد که کلیشههای موجود در مورد ارزشهای اخلاقی مردان مکزیکی، توضیحی برای نتیجه عکسها باشد؟»
باروس هم میگوید: «بویژه در جوامع سنتی، تعریف مشخصی برای وظایف زنان و مردان در زندگی وجود دارد. مردان مسئول کار کردن و کسب درآمد هستند. در حالی که زنان معمولا وظیفه نگهداری از کودکان و افراد بیمار و ضعیف را بر عهده میگیرند.» او احتمال میدهد که عکسها بازتابکننده این تقسیمبندی وظایف بین مرد و زن در جامعه باشد. امکان دارد که در مغز زنان به دلیل وظایفی که آنها در جامعه بر عهده دارند به مرور زمان مکانیسمهای پیچیدهتری در زمینه دریافت این نوع احساسات شکل گرفته باشد.
باریوس برای بررسی نزدیکتر تأثیرات فرهنگی در این زمینه، پژوهشی دیگر انجام داده که در آن داوطلبان، مأموران پلیس مکزیکو سیتی هستند. در بین آنها، زنان و مردانی حضور داشتند که برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر معمولا با صحنههای خشونتآمیز روبهرو هستند. باریوس میگوید: «این مأموران پلیس همه با هم دوره آموزشی ویژهای را گذراندهاند که محتوای آن برای زنان و مردان شرکتکننده یکسان است. این مأموران در این دوره یاد میگیرند که در شرایط سخت احساسی، تصمیمات منطقی بگیرند.»
نتیجه عکسهای گرفته شده از مغز مأموران پلیس میکزیکوسیتی نشان داد که فعالیت مغزی مأموران زن و مرد در برخورد با شرایط دردناک و سخت احساسی بسیار شبیه به هم هستند. در این پژوهش مشاهده شد که در مغز زنان و مردان فعالیت در بخش دریافت حس همدردی بسیار کم است. نتیجه این پژوهش مدرک دیگری است برای اثبات نقش مؤثر مؤلفههای فرهنگی در تفاوتهای بین زن و مرد.
AZ/JT