آيا احساس خوشبختى ارثی است؟
۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سهشنبهنگاهى به تحقيقات پژوهشگران آمريكايى در اين مورد.
دانشمندان با فيلسوفها يك نقطهی مشترك دارند. آن هم نگاه بدبين هر دو به دنياست. رابرت ساپولسكى(Robert Sapolsky) ، استاد دانشگاه استنفورد كاليفرنيا هم از اين قاعده مستثنى نيست.
او مىگويد: « از زمانى كه ما مغزهاى به اين بزرگى داريم، مدام به اتفاقات اجتناب ناپذيرى كه در آينده رخ خواهد داد فكر كنيم. مثلأ اينكه آدمهايى كه دوستشان داريم يا حتى خودمان، روزى مىميريم. اين شايد تنها دليل قابل قبول منطقى براى افسردگى باشد. در عوض مىبينيم كه چهار پنجم آدمها، افسرده نيستند. از نظر من، احساس خوشبختى كردن به استعداد آدمها و درك آنها از درك خوشبختى ربط دارد."
اين استاد نورولوژى معتقد است، خوشبختى لازمهی بقاى انسانهاست. به همين دليل هم جزو توانايىهاى ذاتى انسانهاست، چیزی كه كمك مىكند حتى غمانگيزترين حوادث زندگى را به گونهای باورنكردنى به سرعت پشت سر بگذاريم.
سماجت براى خوشبخت بودن
ساپولسكى مثال جالبى مىزند:« آدمهايى كه بيمارى غيرقابل درمان، مثلأ سرطان دارند را ديدهايد. از اغلب اين آدمها چنين جملاتى را مىشنويد: معلومه كه خوشحال نيستم كه ششماه ديگر بيشتر زنده نيستم، اما بدون سرطان هيچوقت نمىفهميدم چقدر دوستانم برايم مهم هستند. يا اينكه: به خدا اينقدر نزديك نمىشدم. يا: مىدانم مسخره به نظر مىرسد، اما شكرگذارم كه مريض شدم».
او ادامه مىدهد: وقتى آدمىكه يك قدم تا مرگ فاصله دارد، اينطور فكر مىكند نشان مىدهد كه انسان چقدر سماجت دارد، در شرايطى احساس خوشبختى كند كه تصورش هم سخت است.
حافظه و قدرت درك هم تغيير مىكنند
نتيجهی پژوهشهای پروفسور اليزابت فلپس (Elizabeth Phelps) هم ثابت مىكند، که آدمها اصرار دارند خوشبخت شوند.
اين استاد نورولوژى دانشگاه نيويورك كه ابتدا بر روى قدرت حافظهی انسان تحقيق مىكرده، مىگويد:" وقتى از داوطلبان شركت كننده در اين تحقيق خواسته مىشد اتفاقات روزمرهاى مثل شركت در يك امتحان يا مثلأ جروبحث با والدين را به خاطر بياورند و بعد تصور كنند كه اين اتفاق در آينده دوباره تكرار خواهد شد، مىديديم كه اكثر داوطلبان شروع به تعريف داستانهاى جالبى مىكنند."
تصورى كه اكثر داوطلبان شركت كننده در اين تحقيق از تكرار يك حادثه داشتند، تصورى مثبت و خوشآيندتر از زمانى بود كه اين اتفاق واقعا رخ داده بود. حتى اگر اين اتفاق، يك اتفاق ساده مثل كوتاه كردن مو بوده باشد. بيشتر داوطلبان مطمئن بودند، آرایش مويشان دفعه بعد بهتر خواهد بود.
اين تحقيقات ساده، به پژوهشگران نورولوژى و روانشناسى كمك مىكند پيچيدگیهاى ذهنى انسان در مورد احساس خوشبختى را با دقت بيشتر كندوكاو كنند.
تحقيق بر روى دوقلوهاى همسان
اينكه احساس خوشبختى حسى است كه مثل ساير حواس به ارث مىرسد، از موضوعاتى است كه با تحقيق بر روى دوقلوهاى همسان تا حدى روشن مىشود.
سونيا ليوبوميرسكى (Sonja Lyubomisky) استاد روانشناسى كاليفرنيا مىگويد:«رفتارشناسان، ميزان احساس خوشبختى دوقلوهاى همسان و دوقلوهاى دو تخمكى را بررسى كردهاند. درك دوقلوهاى همسان شباهت زيادى به يكديگر دارد. حتى اگر جدا از هم بزرگ شده باشد».
ريختهی ژنتيكى دوقلوهاى يكسان، صد درصد شبيه به هم است. تحقيق بر روى دوقلوها ثابت مىكند: براى حس خوشبختى، كد ژنتيكى مشخصى وجود دارد.
يويوى خوشبختى
وزن آدمها كد ژنتيكى مشخصى دارد. وزن را با ورزش و رژيم غذايى، تا حد مشخصى مىتوان تغيير داد. اما به محض اينكه ورزش يا رژيم غذايى قطع شود، وزن به سرعت به حالت اوليه برمىگردد.
متخصصان روانشناسى معتقدند: حس خوشبختى هم تعريف مشخصى در سرشت آدمها دارد. حسى كه تحت تاثير شرايط زندگى قرار مىگيرد: گاهى بيشتر و گاهى كمتر مىشود اما مثل يويو دوباره سرجايش برمىگردد.
اد دينر روانشناس ديگرى از دانشگاه ایلینویزمىگويد:« انسان به سرعت به همه چيز عادت مىكند. خوب يا بد. به همين علت، اين احساس هم دوباره سرجاى اولش برمىگردد. اما نبايد فراموش كرد كه خلق و خوى انسانها هم، با گذشت زمان كمى تغيير مىكند».
با اين همه، علم زيستشناسى ثابت مىكند كه پيشنويس خوشبختى نه در سرنوشت، بلكه در سرشت انسانهاست.
مادلين آمبرگر/ نوريان