آرام موساخانیان در فستیوال موسیقی ملل تورنتو
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۸, جمعه
آرام موساخانیان ۴۲ سال دارد و ساکن کاناداست. موضوعهای اجتماعی از جمله مضمونهای مورد توجه در ترانههای موساخانیان هستند. او در گفتوگو با دویچه وله از فستیوال موسیقی ملل و زندگی هنری خود میگوید:
دویچه وله: آقای موساخانیان، شما چه برنامهای را برای اجرا در فستیوال موسیقی ملل در نظر گرفتید؟
موساخانیان: حدود هجده و یا نوزده آهنگ که بیشترین آنها قطعات گیتار است و موسیقی بدون کلام. ترانه فارسی به اسم«من وتو»، در واقع داستان ما، که نوشتهی آقای کامبیز میرزاییست و «دختر بندر» که نوشتهی آقای محمدعلی شکیبایی است. آهنگ ارمنی که از «سایت نووا» از ترانههای فولکلوریک ارمنستان است. یک آهنگ انگلیسی به اسم
«ome on Home» که یک ترانه جدید است که تازه ساختهام.
شما کار هنریتان را از کی شروع کردید؟
من جنوب ایران به دنیا آمدهام. نه سالگی یادگیری گیتار را شروع کردم. بعد به تهران آمدیم. استادهای مختلفی داشتم، از جمله آقای مؤذن و کیوان میرهادیزاده. در دانشگاه تهران، دانشکدهی فنی در رشته مهندسی شیمی تحصیل کردم. در حین تحصیل پیش آقای محمدرضا درویش کلاس آهنگسازی رفتم. به مدت چهار پنج سال بهطور فشرده هارمونی و تئوری موسیقی و آهنگسازی و ارکستراسیون را آموختم. من هم از بچگی ساخت آهنگ و موسیقی و این کارها را داشتم و برنامه هم اجرا میکردم. ۱۹۹۹ به کانادا آمدم و اولین مجموعهای که اینجا تولید کردم، مجموعهای بود به زبان ارمنی در سال ۲۰۰۶ که بین ارامنهی دنیا کاندیدا جایزهی بهترین سبک جدید موسیقی شد.
اسم این مجموعه چه بود؟
این مجموعه اسم فارسیاش «و اینک من» است و «آهای سیس» اسم ارمنیاش است. این باعث شد که من با ارامنهی مختلف دنیا آشنا بشوم. در ارمنستان این کار خیلی مورد توجه قرار گرفت. بزرگترین کمپانی موسیقی ارمنستان به اسم «Armenian Music Center» از من خواست که اجازه بدهم کار فارسیام را آنها چاپ بکنند. مجموعهی بعدی من یک مجموعهی فارسی بود به اسم «غزل نگفته» که در ارمنستان تولید و چاپ شد. سی دی بعدیام، سی دی ارمنی بود به اسم «Living Dream»، «آبروریا» که در سال ۲۰۰۸ به بازار آمد و الان هم «Century Record Company» سی دی گیتار من را منتشر کرده که اسمش هست «نغمههای گمشده» یا «Lost Melodies» توسط همین کمپانی پخش خواهد شد.
آقای موساخانیان، شما غیر از نواختن گیتار، به عنوان ساز اصلی، آهنگسازی هم میکنید. اجرای ترانهها را هم عمدتا خودتان به عهده دارید؟
همهی آهنگهایی را که اجرا میکنم خودم میسازم. خودم هم آنها را تنظیم میکنم. در آلبومهای ارمنی و فارسی همه را خودم میخوانم. دوست دارم، این را واقعا میگویم، دوست دارم آهنگهایی را که میسازم، برای اجرا به خوانندههای دیگر بدهم. چون هر خوانندهای رنگ خاص خودش را دارد و هنر خاص خودش را به موسیقیهایم اضافه میکند. این را همیشه دوست داشتم انجام بدهم ولی تا حالا در این کار موفق نبودم. این است که خودم همیشه آنها را اجرا کردهام. ولی الان حول وحوش چند ماهی هست که با یکی از بزرگترین خوانندههای ارمنستان به اسم «آرتور هاکوپیان» یا اسم صحنهاش هست «آقای ایکس» آشنا شدم. با همدیگر همکاری میکنیم که چند تا از آهنگهای من را ایشان خواهند خواند و ضبط خواهند کرد و با همدیگر کنسرتهای مختلفی خواهیم داشت.
در مدتی که ایران بودید چه کارهایی را انجام دادید؟
در مدتی که ایران بودم یک مجموعه موسیقی فولک ارمنی را تولید کردم و در آنجا کنسرتهای مختلفی داشتیم که با یک گیتار، یک خواننده و یک دکلمهکنندهانجام میشد. به جاهای مختلف میرفتیم و برنامه اجرا میکردیم. من تدریس میکردم و به کار ساخت موسیقی مشغول بودم. آهنگ میساختم و با شعر ور میرفتم. ولی در آنجا مشکلات وجود دارد. برای تولید و انتشار موسیقی، محدودیت هست. به این دلیل نمی توان خیلی راحت این نوع کارها را تولید و تکثیر کرد. من با آلبوم ارمنی شروع کردم، بنابراین میتوانم بگویم ارامنه خیلی بیشتر با من آشنا هستند.
ترانههای ارمنی شما تلفیقی از نواها و ترانههای قدیم و جدید است یا کار پاپ مدرن محسوب میشود؟
نه، کار پاپ مدرن است، کارهایی هستند که به سیستم و سبک خودم آنها را ساختهام. این کارها در ارمنستان خیلی مورد توجه قرار گرفتهاند. با این که من در آنجا زندگی نکردهام و در آنجا به دنیا نیامدم، بزرگ نشدم و اصلا کشور ارمنستان را ندیدهام، ولی آهنگهایی که من ساختهام در رادیوهاشان مرتب پخش میکنند و خیلی محبت دارند. فکر میکنم که کارهای من در نزد ارامنهی دنیا بیشتر آشنا باشد تا در میان فارس زبانها.
آقای موساخانیان، شما وقتی که آهنگی را میسازید و یا شعری را انتخاب میکنید چه شنوندههایی را در نظر میگیرید؟ چه گروه اجتماعی و یا چه موضوعهایی را مورد نظر دارید؟
سوال خیلی قشنگی است. شاید بعضی از دوستان هنرمند من با این نظر من مخالف باشند و یا این کار، کار اشتباهی باشد. ببینید من بازار را نگاه نمیکنم، مردم را نگاه نمیکنم که ببینم که آنها الان چه چیزی گوش میدهند و یک چیزی درست شبیه آن درست بکنم . این که ببینم آیا موفق خواهم شد یا نه. کاری که من میسازم، آهنگهایی که درست میکنم از چیزهایی است که دوروبر من اتفاق میافتد. هیچ موقع برنامهریزی نمیکنم که بگویم حالا آهنگی درست بکنم مانند خوانندهی فلان یا با این مضمون از شعر که ببینم آیا موفقیتی که ایشان دارد من هم خواهم داشت یا نه. دوروبر من هراتفاقی میافتد، در دنیا هر چیزی که اتفاق میافتد و من را متأثر میکند، سعی میکنم که در آن مضمون بنویسم،. بعد با دوستان شاعرم صحبت میکنم. دوستان خیلی خوبی دارم که در تنظیم شعر به من کمک میکنند و یا در بازنویسی موضوع و ایده کمکم میکنند. سعی نمیکنم موسیقی را طوری بسازم که در بازار هست. سعی میکنم آنگونه بسازم که خودم دوست دارم و شاید هم موفقیت من به این دلیل است. چون از کارهای من از کارهای دیگری که در بازار است متفاوت هستند.
در آلبوم آخرتان چه موضوعی را مورد توجه قرار دادهاید؟ مسئله بیشتر سیاسی بوده، اجتماعی بوده، خانوادگی بوده یا احساسی و عاطفی؟
آلبوم اول ارمنی من آلبومی بود که همهاش اجتماعی بود. بعضیها مارک سیاسی بهش چسباندند. گفتند این شعرها سیاسی است. ولی کلا کار من سیاسی نیست، چون من نه حقوق خواندم، نه در این رابطه تحصیلاتی دارم. مسایل فقط مسایل اجتماعیست. مسایلی که من میبینم و به زبان ارمنی نوشتم.
مثلا چه موضوعهایی را مطرح کردید؟
مثلا یکی از موضوعهایی که من نوشتم بیست سال پیش بود، راجع به یتیمهایی بود که از زلزلهی ارمنستان برجای مانده بودند. دررابطه با این که جامعه چه مسئولیتی نسبت به این قشری که از این زلزله بازمانده دارد. چون از دیدن این که خیلی از کمکها به دست این یتیمها نمیرسید متأثر شده بودم، با این که از طریق مردم از تمام کشورهای دنیا کمک پرداخت میشد. مثلا یکی از آهنگهایم در این رابطه بود. آهنگ دیگری داشتم که در رابطه با مسایل اجتماعی بود که چه کسانی فرهنگ را به جامعه تزریق میکنند. آهنگ اسمش بود «قمارباز» و به زبان ارمنی اجرا شده بود. آهنگهای زیادی داشتیم. آهنگهای عجیب و غریب... الان که راجع به آنها فکر میکنم، آهنگهای عجیب و غریبی بودند و برای همین هم بود که شاید در سال ۲۰۰۶بهعنوان یک سبک جدید مطرح شده بود. ولی اصلا کار سیاسی نبود، بیشتر مسایل اجتماعی بود و این که چه در جامعه میگذشت. مثلا در آلبوم دوم ارمنی من یک آهنگ انگلیسی داشتم به اسم «Christmas Time» که به زبان انگلیسی نوشته بودیم. راجع به این که چه مسایلی در دنیا میگذرد. در حالی که در یک قسمت از دنیا در رابطه با سال نو و کریسمس جشن و پایکوبی است و جای دیگر از دنیا فقر به شدت حاکم است. بعضیها میگفتند این سیاسیست. بههرحال به نظر من هنر اینگونه است که شما چیزی که مینویسید، چیزی بهوجود میآورید، مردم برداشتهای مختلفی از آن میکنند. آنهایی که فکرهای سیاسی دارند سیاسی با آن برخورد میکنند. آنهایی که فکرهای اجتماعی دارند، اجتماعی.
آقای موساخانیان شما در گروهتان با چه کسانی کار میکنید؟
گروه ما هفت نفر است. آلوایور اویارسه که گیتار اسپانیایی میزند. خوزه گیتار برقی میزند. درام آرماندو، دانیل پروکاشن میزند، جیم کیبورد میزند و راجرز هم بیس میزند. ما هفت نفر هستیم روی صحنه. آنها از کشورهای مختلف دنیا هستند. از مکزیک، مالت، کلمبیا، شیلی و من که از ایران هستم.
مصاحبهگر: شیرین جزایری
تحریریه: فرید وحیدی