کنار رفتن مک کریستل در مطبوعات اروپا

روزنامه آلماني " نويه اوسنابروکرسايتونگ "اين سوال را مطرح ميسازد که آيا اظهارات جنرال کرستل عمدي بوده است؟

اين روزنامه مينويسد:

"کسي که مافوقش را علنا "کمرو و بياعتنا" ميخواند و معاونش را با استفاده از الفاظ ذوالمعنين توهين ميکند، يا ميخواهد مقامش را از دست بدهد و يا اينکه اين مقامش را غيرقابل تعويض نگه دارد. آيا ستنلي مک کريستل، فرمانده عالي ناتو در افغانستان عمدا چنين اظهاراتي کرده است تا خود را از زير بار مسووليت بيرون بکشد يا اينکه او از روي ياس و به دليل موفقيت ناتمام و کمبود حمايت سياسي در سرزمين کوهپايههاي هندوکش ناسنجيده کمان را کش کرده است؟ در هر دو صورت اين امر اوباما را مجبور ساخته است تا به گفته مجله "رولنگ ستون" اين "جنرال سرکش" را برکنار کند.

اوباما که به خاطر بحران نفتي در داخل امريکا زير فشار قرار دارد، نميخواهد به چنين بياحترامياي مجال بدهد. مک کريستل همچنان به مثابه فرمانده کل نيروهاي بين المللي در افغانستان خود را بياعتبار ساخت. چنين کاري اکنون اوضاع را در آنجا بازهم پيچيدهتر ميسازد.

جنگ لفظي بين کاخ سفيد و مقامات ارشد نظامي در گذشته نيز معمول بوده است. در زمان جنگ کوريا در سال 1951 جنرال وگلاس مک آرتر فرمانده نيروهاي امريکايي با اري اس روم، رييس جمهور امريکا مناقشه داشت. همچنان درسال 1968 جنرال ويست مورلند، فرمانده نيروهاي امريکايي در ويتنام با ليندن جانسن، رييس جمهور امريکا جنگ لفظي داشت. در هردو مورد اين برخورد جنرالها براي شان مثبت تمام نشد".

روزنامه سويسي " نويه سوريشرسايتونگ" برکناري ستنلي مک کريستل را با ديده انتقادي نگريسته و نوشته است:

"در جنگ افغانستان مک کريستل خود را در برابر مردم غيرنظامي متعهد ميدانست. او استراتژي جديد افغانستان را که هدف آن به دست آوردن دلهاي مردم افغانستان است و کمتر روي عمليات جنگي کلاسيک اتکا ميکند با رزمندگي و سخت کوشي پيش ميبرد. اولويت داشتن رهبري سياسي در قبال نظاميان در خطر نبود. به صورت کوتاه هرگاه توبيخ شديدي مطرح ميبود، ميبايد مجازات متناسبي ميبود".

روزنامه ايتاليايي چپ لبرال "لا ريپوبليکا" در مورد تقرر جنرال پتريوس به جاي جنرال مک کريستل به حيث فرمانده کل نيروهاي ناتو در افغانستان نوشته است:

"پتريوس که جانشين مک کريستل در افغانستان ميشود، استراتژي او را به پيش ميبرد. به ويژه آن که او تدوين کننده اين استراتژي ميباشد. افزايش شمار زياد سربازان امريکايي در افغانستان، از کاري که جنرال پتريوس درعراق کرد فرقي ندارد و شايد هم نتايج خوبتري به بار آورد. از جانب ديگر کنار رفتن جنرال کرستل نوعي پيروزي براي جو بايدن وهمه آنهايي است که خواهان کاهش دادن نيروهاي نظامي در افغانستان بودند. باراک اوباما رييس جمهور ايالات متحده امريکا ضمن تفاهم با طرح مک کريستل استراتژي افزايش شمار سربازان در افغانستان را به منصه اجرا درآورد. اکنون بين بايدن و رابرت گيتس وزيردفاع ايالات متحده امريکا، در مورد تاريخ بيرون کشيدن سربازان امريکايي از افغانستان مناقشه وجود دارد. حال وخامت اوضاع در افغانستان، دلايل تازهاي را در دسترس مخالفان تشديد عمليات نظامي ميدهد".

روزنامه محافظه کار دنمارکي "بيرلينگسکه تيدينده " در اين ارتباط مينويسد:

" يک برداشت محتاطانه موجب ناراحتي شد. رهبران ايالات متحده امريکا در مورد استراتژي آينده افغانستان چنان دچار اختلاف شدند که باعث جنگ لفظي علني بين کاخ سفيد و جنرال ستنلي مک کريستل فرمانده برکنار شده در افغانستان شده است (...) آنچه باقي ميماند استراتژي افغانستان در ويرانه است(...) مک کريستل، خود رييس جمهور و مشاورانش در مورد مناسب بودن استراتژي دچار شک و ترديد اند. اين براي عمليات آينده ايالات متحده امريکا و همه متحدينش در منطقه امر خوبي نيست. از منازعه در واشنگتن، طالبان سود ميبرند. اکنون بايد اوباما به طور جدي با يک ابتکار استراتژيک جديد پا پيش بگذارد تا آرامش را در ماموريت افغانستان برگرداند".

رسانههاي روز پنج شنبه اروپا/ رسول رحيم

ويراستار: عارف فرهمند