1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

قریه دار ظریفه؛ هم مادر هم رهبر

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

ظریفه قاضی زاده بی آن که سلاح و گروه نظامی داشته باشد، قریه خود را رهبری می کند. او شاید یکی از نمونه های خوب مدیریت بومی در افغانستان باشد. قریه دار ظریفه می داند که چگونه مشکلات قریه را با همکاری مردم حل کند.

https://p.dw.com/p/14A2I
Bildergalerie Zarifa Afghanistan
عکس: Farkhonda Rajabi/DW

بوی عنبر سالون مسجد را پر کرده است. قریه دار ظریفه از این بوی خیلی خوشش می آید. او همیشه پیش تر از دیگران به مسجد می رسد و عنبر روشن می کند.

نمازگزاران برای ادای نماز جمعه در حال آمدن هستند. قریه دار ظریفه هم با 7 پسر، عروسان، دخترها  و نواسه هایش در صف نمازگزاران جا گرفته است. مسجد "حضرت ابوعبدالله ابن مسعود"  که خشت خشت آن را قریه دار ظریفه با دستانش ساخته است، از نمازگزاران پر می گردد. طبق معمول امام مسجد پیش از شروع نماز جمعه به تبلیغ و سخنرانی می پردازد، در جریان صحبتش از فداکاری های زنان در گسترش دین اسلام و نقش زنان در بهبود اجتماع فعلی حرف می زند و به عنوان مثالی روشن، به ظریفه قاضی زاده اشاره می کند.

بعد از صحبت امام نوبت به خانم ظریفه می رسد. او از مشکل خراب شدن یکی از شبکه های برق رسانی سخن می گوید و می خواهد نظر مردم را برای ساختن دوباره شبکه برق بگیرد. بعد از شنیدن چند نظر، قریه دار ظریفه به مردم وعده می دهد که به زودترین فرصت روشنی را دوباره به خانه های آنها خواهد آورد.

قریه دار ظریفه، یکجا با خانواده اش به شمول عروسان و دخترانش با دیگر اهالی منطقه "نوآباد" قریه "دولت آباد" ولسوالی نهرشاهی بلخ نماز جمعه را ادا می کنند.

زنان قریه در خانه ظریفه به سواد آموزی و فراگیری پیشه هایی مانند خیاطی مشغول هستند.
زنان قریه در خانه ظریفه به سواد آموزی و فراگیری پیشه هایی مانند خیاطی مشغول هستند.عکس: Farkhonda Rajabi/DW

از آنجایی که در جامعه افغانستان آمیزه یی از سنت ها و واپسگرایی های خرافی فراوانی وجود دارد، این که زنان با مردان یکجا در یک مسجد نماز گزارند، نتیجه تلاش های دشوار می تواند باشد. ولی قریه دار ظریفه از عهده این کار به راحتی بر آمده است.

«زن که از خانه برآید نا زن است»

خانم ظریفه می گوید، با آنکه در قوانین کشور هیچ محدودیتی در مقابل فعالیت های سیاسی و اجتماعی زنان وجود ندارد، ولی او در مدت بیشتر از ده سالی که در فعالیت های  بیرون از خانه مشغول بوده است، رنج ها و مشکلات بسا عظیمی را گذشتانده است؛ تا جایی که چندین بار مورد سؤ قصد قرار گرفته است.

ظریفه قاضی زاده از نخستین بانوان بلخی است که بعد از فروپاشی نظام طالبانی به کارهای اجتماعی و سیاسی آغاز کرد.او می گوید: "یادم است که اقوام و خویشاوندانم مرا سخت سرزنش می کردند و می گفتند زن که از خانه بر آید نا زن است. شوهرم را هم به ضد من تحریک می کردند.آن زمان روزگار سختی را گذشتاندم، ولی من پایداری کردم و تا اینجا رسیدم".

لعل محمد، شوهر خانم ظریفه در حالی که با لبخند در کنار خانمش نشسته است، از جریان زندگی چهل ساله شان با لهجه شیرین مزاری قصه می کند: "وقتی عروسی کردیم، هر دو طفل بودیم. جوان گشتیم، حالا هم پیر شدیم و صاحب نواسه ها و کواسه ها گشتیم". لعل محمد کمی خودش را جا به جا کرده و صدایش را آهسته تر می کند. مثل اینکه بخواهد راز مهمی را بگوید، سرش را پیش تر می کند و می گوید: "او خیلی خوب موتر سایکل می راند، از بس برای خبرگیری مردم گاه و بیگاه تمام قریه را با آن گشت زده، مهارتش از جوانان بیشتر است"، و هر دو یکجا می خندند. لعل محمد به خانمش نگاه می کند و آرام آرام به حرف هایش ادامه می دهد: "خانمم تاج سرم است. او بود که حالا ما یک خانواده بزرگ داریم".

ظریفه قاضی زاده از سوی دولت افغانستان مورد تقدیر قرار گرفت.
ظریفه قاضی زاده از سوی دولت افغانستان مورد تقدیر قرار گرفت.عکس: Farkhonda Rajabi/DW

خانم ظریفه حالا زن توانمند و مقتدری است. او در استفاده از اسلحه مهارت دارد و ریاست شورای محلی زنان را در 78 روستا به عهده دارد. بیشتر از هزار خانواده در والسوالی نهرشاهی به او تکیه کرده اند، او این بار کلان مسوولیت ها را با درایت کامل به پیش می برد.

ابوطارق مجلسی، ولسوال نهرشاهی می گوید: "ظریفه قاضی زاده، زن عجیبی است. بارها دیده ام که او یکجا پا به پای کارگران در پروژه های سرک سازی، حفر چاه، ساختن مسجد، ساختن کلینیک و... کار کرده است. او یک رهبر مقتدر است، در ساحه زیر فرمانش کسی نمی تواند پای هم کج بگذارد".

آقای مجلسی علاوه می کند که دولت و مردم به چنین زنان قهرمان خیلی نیاز دارد. دولت جمهوری اسلامی افغانستان چندی پیش خانم ظریفه را به عنوان یک زن قهرمان تقدیر کرده و به او مدال طلا داد و نیز از آغاز فعالیت هایش تا کنون بیشتر از 20 بار تقدیر نامه های رسمی دریافت کرده است.

قریه دار ظریفه به همراه اعضای خانواده اش.
قریه دار ظریفه به همراه اعضای خانواده اش.عکس: Farkhonda Rajabi/DW

دستگیری از فقرا

لیلما زن جوانی است که در شهرستان نهرشاهی زندگی می کند. هنگامی که لیلما و خانواده اش از مهاجرت به وطن باز گشتند، فقط چند روز توانستند از عهده مصارف زندگی برآیند. وقتی شوهر لیلما از همه جا نا امید گردید، در حویلی را به روی خود، همسر و پنج فرزندش بست تا با مرگ از مشکل بی نانی نجات یابند. لیلما می گوید: «یادم نمی آید که چند روز را با گرسنگی جنگیدیم، بالاخره نتوانستیم ایستادگی کنیم، همه به حالت اغما و بی هوشی رفته بودیم. وقتی چشم گشودم خودم را در خانه قریه دار یافتم. بعد از آن دو سال، او در خانه اش من و خانواده ام را جا داد". لیلما بعد از مکث کوتاهی ادامه می دهد: "در مدت دو سال توانستم با سواد شوم و خیاطی یاد بگیرم که حالا خرج خود و خانواده ام را می کشم". مانند لیلما، شماری دیگر از زنان و دختران این شهرستان هستند که در نا امیدترین لحظات زندگی، قریه دار ظریفه دست آنان را گرفته است و در راه پر پیچ و خم زندگی برایشان نور امید را روشن کرده است.

"کاش زود عروس نمی شدم"

با آنکه سنش از پنجاه سال بیشتر به نظر می رسد، ولی چهرۀ خندان و لباسهای منظم و پاکیزه اش، او را جوان تر نشان می دهند. قدری عینکش را جا به جا می کند و به رسم اعتراض، دستش را بالا می برد و می گوید:"باز مرا به یاد گذشته ها می اندازید، باز باید از گذشته برایتان بگویم!؟"لبخند زیبا و مهربانی روی صورتش جا می گیرد: "یادم می آید 11 ساله نشده بودم که عروس لعل محمد شدم. پدرم عروسیم را هفت شب و روز جشن گرفت و بعد از چند روز خودش مرا با همه غم های این دنیا تنها گذاشت و مرد. منم کودکی هایم را، بازیچه هایم را یکجا با پدرم گور کردم. بعد از آن باید مثل یک خانم خانه رفتار می کردم. باید مسوولیت پذیر می بودم. از آن روزها خاطرات تلخی در ذهن دارم کودکی، نادانی، بی تجربه گی و عالمی از مسؤولیت".

قطره های اشک را از چشمانش پاک می کند و تبسمی جای آن را می گیرد و می گوید: " 15 ساله نشده بودم که اولین فرزندم به دنیا آمد و من بهترین لحظۀ زندگی ام را تجربه می کردم".

ظریفه به فقیران و بی نوایان نیز کمک می کند و از محبوبیت خاصی در میان مردم اش برخوردار است.
ظریفه به فقیران و بی نوایان نیز کمک می کند و از محبوبیت خاصی در میان مردم اش برخوردار است.عکس: Farkhonda Rajabi/DW

ظریفه روایت می کند که بعد از این که شوهرش دور دوم سربازی اش را تمام کرد، به خانه بر نگشت. نظام آن وقت او را به جرم نامعلومی به زندان پلچرخی کابل زندانی کرده بود. بعد از چندی به او خبر رسید که لعل محمد را کشتند. نظیفه آهی می کشد و ادامه می دهد: "روزگار سختی را گذشتاندم. همۀ مراسم یک مرده را به نام شوهرم انجام دادیم و من سه و نیم سال به نام بیوه لعل محمد زندگی کردم. حالا خیلی خوشحالم که شوهرم را دوباره بالای سر فرزندانم دارم".

چادر ابریشمینش را پیشتر می کشد و نجوا کنان می گوید: "کاش پدرم مرا این قدر زود عروس نمی کرد تا می گذاشت درس بخوانم، می گذاشت کودک باشم، می گذاشت جوان شوم بعد عروس شوم. سالهای زیادی همینطور با مشکلات زندگی، خشونت، جنجالها و ده ها دغدغه دیگر گذشت و حالا هم پیر شدم و راه درازی به پایان این جاده نمانده است".

خانواده بزرگ 57 نفری قریه دار ظریفه با او در همه کارهایش یکجا و همدست است. ظریفه قاضی زاده دارای 14 فرزند به شمول7 پسر، 8 دختر، 5 داماد، 5 عروس و 27 نواسه می باشد.

نویسنده: فرخنده رجبی

ویراستار: عاصف حسینی