1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

شکنجه و تحقیر زنان در زندان‌های بشار اسد

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۲, چهارشنبه

گفته می شود که در زندان های "شکنجه" رژیم بشار اسد در سوریه هزاران زن محبوس اند. کمتر از سرنوشت این زنان معلوماتی به بیرون درز کرده است. کسانی که موفق به فرار از این زندان ها شده اند، از داستان های وحشتناک گزارش می دهند.

https://p.dw.com/p/2x1Bh
Zeichnung syrisches Gefängnis
عکس: Senem Demirayak

مونا محمد همه جزئیات دوران زندان اش را به یاد دارد. او تعفن زندان، درد و چهره شکنجه کنندگان را هنوز از یاد نبرده است. او به یاد می آورد که چگونه "شکنجه کننده ای بر رویش یک خریطه پلاستیکی سیاه را کشید و سپس او را با پاهایش از سقف آویزان کرده بود." تجربه های تلخ زندان، این خانم ۳۰ ساله را تا امروز دنبال می کند. مونا محمد می گوید: «او (شکنجه کننده) برای من گفت که تو را زمانی رها می کنم که تمام افکار بدت داخل این خریطه بیافتد.»

مونا در سوریه معلم موسیقی بود. او در سال ۲۰۱۲ برای شرکت در اعتراضات علیه رئیس جمهور بشرالاسد در دیرالزور شرکت کرده بود که دستگیر شد. مونا به زودی آزاد شد، اما بعدا دوباره دستگیر و به دمشق انتقال داده شد. او به سول ۲۱۵ زندان استخبارات نظامی انتقال داده شد. زندانیان این سلول را "جهنم" می نامند، زیرا شکنجه همه روزه در آن جریان دارد.

مونا محمد می گوید که شکنجه کننده اش یک روز آمد و گفت: «برای تو یک تحفه دارم و می خواهم آن را به تو نشان دهم.» این تحفه، یک دستگاه شوک برقی بود. مونا می گوید: «او پرسید که قلب ات کجاست؟ من به قلبم اشاره کردم و سپس او این دستگاه را در همان جا نصب کرد و مرا شوک برقی داد.»

Muna Muhammad
مونا محمد، یکی از قربانیان شکنجه در سوریهعکس: DW/J. Hahn

در "جهنم"

مونا محمد چندین ماه زندانی بود. در انزوا و یا همراه با دیگر زندانیان قدیمی. او به یاد می آورد: «یک بار آنها یک دختر ۱۶ ساله را بازجویی می کردند. من صدای گریه، چیغ و فریاد این دختر را می شنیدم. من فکر کردم که آنها این دختر را می کشند.» به گفته او، بسیاری از زنان مورد آزار واذیت جنسی قرار می گرفتند. مونا می گوید: "آنها من را نیز تهدید کردند که اگر اعتراف نکنم، بر من تجاوز جنسی می کنند."

مونا شرایط بهداشتی زندان را "فاجعه بار" عنوان می کند و می گوید زندانیان اغلب هیچ دسترسی به تشناب و حمام ندارند. حتی کودکان نیز تحت همین شرایط زندانی اند. مونا می گوید: "من یک زن با دختر کوچک اش را به یاد دارم. سلول شان بسیار کوچک و تاریک بود و دخترک همواره گریه می کرد و تلاش می کرد سرش را در درز زیر دروازه بگذارد تا نور را ببیند."


مونا بر اساس یک فرمان عفو، ​​آزاد شد و موفق شد در سال ۲۰۱۶ به ترکیه فرار کند. او در حال حاضر در شهر غازی عینتاب زندگی می کند، شهری که پناهگاه نیم میلیون مهاجر سوریه است.

هیچ کس نمی تواند به صورت دقیق بگوید که به چه تعداد زنان در زندان های سوریه محبوس اند. فاضل عبدالغنی رئیس یک سازمان غیردولتی است که در مورد نقض حقوق بشر در جنگ سوریه گزارش می دهد. او تخمین می کند که "بیش از ۷۰۰۰ " زن در سوریه زندانی اند. در گزارشی که او نشر کرده، مواردی از خشونت علیه زنان از جانب گروه های مسلح به چشم می خورد، اما بیشتر موارد خشونت از جانب حکومت سوریه علیه زنان درج گردیده است. غنی به این باور است که زنان هدفمندانه قربانی می شوند. او در ادامه می گوید: "زنان از آغاز جنبش مقاومت علیه رژیم اسد، نقش مهمی بازی می کردند." به این دلیل، به گفته او "شکنجه و سوء استفاده جنسی از زنان یک استراتژی جنگ برای رژیم است. اگر زنان از پا درآورده شوند، خانواده ها درهم می شکنند و سپس مقاومت در جامعه درهم می شکند. این هدف است."

"شکنجه و بدرفتاری سیستماتیک"

سازمان عفو بین الملل در گزارشی در سال ۲۰۱۷ نوشته است که بیش از ۱۷ هزار نفر از سال ۲۰۱۱ تاکنون در توقیفخانه های اداره استخبارات و محابس رژیم سوریه، به علت شکنجه، بدرفتاری و شرایط فاجعه بار جان خود را از دست داده اند. در زندان نظامی صیدنایا در شمال دمشق، تا ۱۳ هزار نفر اعدام شدند. این سازمان گفته است: "عفو بین الملل این حملات سیستماتیک و گسترده بالای غیرنظامیان را جنایات علیه بشریت عنوان می کند." بشار الاسد رئیس جمهور سوریه، گزارش عفو بین الملل را که بر اساس اظهارات زندانیان استوار بود، "خبر جعلی" عنوان کرده و رد نموده است. بر اساس گزارش های رسانه ها اسد گفته است که "در حال حاضر می توان همه چیز را جعل کرد."

Zeichnung syrisches Gefängnis
اسنفاده از دستگاه شوک برقی در زندان های سوریه به یک امر روزمره تبدیل شده استعکس: Senem Demirayak

مونا محمد می خواهد دنیا بداند که در زندان های سوریه چه می گذرد. به گفته او، تحقیر بخشی از شکنجه است. مونا می گوید: "یک روزی آنها از یک مرد پرسیدند که حرفه اش چیست. او به جواب گفت من یک داکتر هستم. سپس نگهبانان به او گفتند که روی یک پا خیز بزند و بگوید که من یک خرگوش هستم." مونا به یاد می آورد: "در آغاز داکتر با صدای آهسته این جمله را می گفت، بعد او را لت و کوب کردند و ما دیگران می شنویدیم که با صدای بلند فریاد می زد که من یک خرگوش هستم، من یک خرگوش هستم."

مونا محمد داستان اش را نوشته است و او گزارش های دیگر قربانیان شکنجه را جمع آوری می کند. او یک گروه امداد خودی را تاسیس کرده است که برای زنان در سوریه کمک می کند. نام این گروه "پروژه شفا" است. مونا می گوید: "برخی از زنان حاضر نیستند در مورد چیزهایی که در زندان به آنها اتفاق افتاده صحبت کنند. دیگران سکوت را شکسته و گریه شان را توقف داده نمی توانند. من سعی می کنم به آنها یاد بدهم که قوی باشند و این گناه خود شان نیست که به این روز گرفتار شده اند. من به آنها می گویم که یک زندگی جدید را باید شروع کنند.»


زندگی جدید مونا در ترکیه است. اما او امیدوار است، روزی قادر شود که شکنجه گران اش را در سوریه به پاسخگویی بکشاند.

nka,af (Hahan)

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه