1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

شریف سعیدی کیست؟

۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

محمد شریف سعیدی یکی از چهره های مطرح وسرشناس شعر امروز افغانستان است. شعرهای این شاعر جوان توانسته است در این سال های پسین، زیاد مورد توجه شعر دوستان افغان قرار گیرد.

https://p.dw.com/p/QsPn
محمد شریف سعیدیعکس: Rohullah Yasir

رادیو صدای آلمان در سلسله "یک آفرینشگر، دو دیدگاه" به معرفی تعدادی چند از شاعران و نویسندگان معاصر افغانستان می پردازد. این برنامه به کوشش نعمت حسینی، نویسنده و پژوهشگر افغان تهیه می گردد. در این سلسله کوشش می شود تا کوتاه به زندگی آفرینشگران پرداخته شده و آثار آنها توسط دو منتقد بررسی شود. البته رادیو صدای آلمان پذیرای نقد و نظر سایر منتقدین نیز می باشد.

***

شریف سعیدی در سال 1348 خورشیدی در جاغوری زاده شد. وی تا صنف چهارم را در زادگاه اش خواند و در سال 1366 خورشیدی به ایران مهاجرت نمود و آن جا نیز به درس ادامه داد. او مدتی مسوول شعبه ادبیات افغانستان در سازمان تبلیغات اسلامی در شهر قم و چندی مدیر مسوول نشریه «گلبانگ» بود. سعیدی از بنیادگذاران و عضو هیات نویسندگان فصلنامه «در دری » نیز می باشد.

او فعلاً در سویدن زندگی می نماید. زندگی در سویدن بر دیدگاه و شعر سعیدی تأثیر داشته است؛ چنانچه در یکی از گفت و شنودهایش می گوید: « ... من وقتی به غرب رفتم، آن اوایل برای من محیط و طبیعتش خیلی زیبا بود. من آنجا به این فکر شدم که در این زمینه هم شاید در این جا کسی شعر گفته باشد. جستجو کردم و به ساده ترین وجه رسیدم به بزرگترین نویسنده سویدنی به نام "آگوست استرنبل" بنیانگذار مکتب ناتورالیسم در دنیا که بیشترین آثار و نوشته ها را در سبک ناتورالیسم دارد. برای من بسیار جالب بود خواندن نوشته های او و تصاویری که او از طبیعت و از جامعه ارايه می کرد. این چیزی بود که من در ایران هیچ وقت به آن فکر نکرده بودم.

همین باعث شد که من یک تعداد شعرهایی بگویم که در ارتباط با طبیعت باشد. مثلا همان شعری که این طوری شروع می شود "ابرها گوسفندان پرشیر، دره ها، دیگ های فروان" و من البته فکر می کردم این شعر شاید بازخورد نداشته باشند، به خاطر این که با ایده ناتورالیسم گفته شده بود و به گمان من در جامعه ما نمی توانست بازار و رونق داشته باشد چرا که بعید می دانستم در جامعه ای که مشکلات و مسایل گوناگونی وجود دارد، کسی به این چیزها فکر کند، چون مشکلات عدیده زمینه ای برای این گرایش ها نمی گذارد. اما جالب بود که وقتی من در تهران شما را دیدم از این شعر تعریف کردی و گفتی بسیار جالب است و این اولین بازخورد این شعر بود. به هرحال زندگی در غرب خیلی چیزهای تازه ای برای من داشته و هنوز هم دارد گرچه خیلی چیزهای بد هم داشته و دارد.»

سعیدی که در سالهای پیشین بیشتر تمرکز به روی زبان و صنایع زبانی در شعر داشت، حال آنکه این تمرکز در غرب مقداری کم رنگ شده است. خودش در این مورد می گوید : «ما نیاز به این داریم که حرف ما مخاطب بیشتری داشته باشد و درد و رنج ما از سوی انسان های مختلف درک شود. مخصوصا وقتی مهاجر می شوی در تقلای معرفی هویت خودت هستی؛ این باعث می شود که تو سعی کنی خودت را بهتر و دقیق تر معرفی کنی. به همین دلیل است که شاید تکنیک های جدیدی جایگزین تمرکز من بر روی زبان شده باشد.

علت دیگر هم این است که شما وقتی در یک کشور بیگانه می روید مقداری از ارتباطات قدیمی شما از بین می رود و ارتباطات جدیدی جایگزینش می شود. چون خیلی از معیارهای شما تغییر می کند. شما اگر اولین کتاب من "وقتی کبوتر نیست" را نگاه کنید، از شعرهای شعاری و صریح تا شعرهای بسیار فنی در آن پیدا می شود. یعنی آن تنوع و گوناگونی زبان با حفظ خطوط کلی شعرها بوده و تا آخرین شعر من همین خاصیت وجود دارد. منتهی آن تمرکز شدید بر روی زبان و صنایع زبانی بین غزل های سفید و سیاه و زخمعلی تفاوت کرده است.»

از آثار چاپ شده ی سعیدی می توان از این آثار نام برد:

ـ وقتی کبوتر نیست

ـ تبر و باغ گل سرخ

ـ ماه هزار پاره

نعمت حسینی، نویسنده و پژوهشگر

ویراستار: عاصف حسینی

استفاده مطالب این سلسله، بدون گذاشتن لینک نوشته مجاز نمی باشد