زندگینامه تصویری "مرغ سحری" که ناله سر کرد
پیکر محمدرضا شجریان، آوازخوان نامدار ایران به توس منتقل شد تا در کنار مقبره فردوسی به خاک سپرده شود. هواخواهان وی در سراسر جهان در سوگ شخصیتی نشسته اند که خود را "خاک پای مردم" میدانست.
محمدرضا شجریان، اول میزان ۱۳۱۹ در مشهد و در خانوادهای مذهبی متولد شد. وی در افغانستان و در میان فارسی زبانان جهان نیز مخاطبان زیادی داشت.
خواندن را از کودکی آغاز کرد و با توجه به استعداد و صدای خوبش، تحت تعلیم پدر، که خود قاری قرآن بود، صدایش پرورش یافت.
به دلیل مخالفت پدرش که قاری قرآن بود، ابتدا با نام سیاوش بیدکانی در رادیو میخواند. از سال ۱۳۵۰ به بعد و با حضور در تلویزیون، نام اصلی او بر زبانها افتاد. (عکس از چپ به راست: علی رضا، سیامک و مهدی شجریان (پدر). نسرین، افسر شاهوردیانی (مادر) با امیر روی زانو، محمدرضا و احمدعلی شجریان.)
محمدرضا شجریان پیش از آنکه به عنوان خواننده موسیقی سنتی شهرت یابد، پس از دیپلوم دانشسرای عالی معلم شد و به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همین دوران با ساز سنتور آشنا شد. او خوشنویسی را نزد ابراهیم بوذری و حسن میرخانی آموخت و درجه ممتاز به دست آورد. شجریان ضمنا در سال ۱۳۴۶ مقام دوم رشته پرش سهگانه کشوری را بدست آورد و در تیم والیبال استان خراسان هم عضو بود.
شجریان گرچه مستقیما درگیر سیاست نبود، اما در برابر سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی سکوت نکرد. او تا سال ۱۳۷۲ از حضور در رادیو و تلویزیون پرهیز میکرد و سه سال بعد در نامهای به علی لاریجانی، رئیس وقت صدا و سیما، به پخش "کارهای مبتذل و فاقد ارزش"، "سانسور آثار هنری" و پایمال کردن حقوق مادی و معنوی هنرمند، اعتراض کرد. (عکس از دیدار با استاد بنان)
شجریان چهرهای سیاسی نبود و خودش هم در این زمینه ادعایی نکرده است. همکاری و دوستی او با هنرمندانی که دلبستگیها و گرایشهای سیاسی داشتند، چنین تصویری از او میساخت؛ کسانی چون هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده یا پرویز مشکاتیان. استعفای دستهجمعی آنها در سال ۱۳۵۷ از رادیو در واکنش به کشتار ۱۷ شهریور در میدان ژاله تهران هم، به این برداشت کمک کرد.
محمدرضا شجریان در سال ۸۸ نیز در همراهی با معترضان به نتایج انتخابات، در نامهای به محمد ضرغامی، رئیس وقت صدا و سیمای جمهوری اسلامی، خواستار جلوگیری از پخش سرودهایش شد و تاکید کرد: «... به ویژه سرود ایران ای سرای امید متعلق به سالهای ۵۷ و ۵۸ است و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد.»
او در مصاحبهای مفصل با بیبیسی در مورد شرایط سال ۸۸ گفته بود: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است.»
شجریان زمانی در مصاحبهای با "صدای آمریکا" درباره رفتار "جمهوری اسلامی" و "روحانیت" با هنر و موسیقی ایران گفته بود: «اینها هرگز با هنر کنار نمی آیند، هرگز و هرگز، همچنانکه ۱۴۰۰ سال با هنر ما کنار نیامده اند و نخواهند آمد. چون هر چیزی که حواس مردم را از روحانیت به طرف دیگری بکشاند، اینها با آن مخالفند».
سالها پیش شجریان در همایش بینالمللی حافظ گفته بود: «من در کشوری زندگی میکنم که چند سال است حق خواندن برای مردم خودم را ندارم.» بهروز وثوقی هنرمند دیگری که در کشور خودش اجازه ایفای نقش در سینما را ندارد در عکسالعمل به درگذشت شجریان نوشت:«روحت شاد رفیقم». گلشفیته فراهانی نیز در شبکههای اجتماعی درگذشت شجریان را تسلیت گفت.
گوگوش، خواننده معروف پاپ نیز با انتشار تصویری از محمدرضا شجریان در اینستاگرامش نوشت: «مرغ سحر ناله سر کرد، داغ مرا تازهتر کرد.»
وقتی خبر درگذشت محمدرضا شجریان در شهر پیچید، هزاران نفر در مقابل بیمارستان جم تهران حضور یافتند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی که سالها بود شجریان را تحریم کرده بود، خبر درگذشت شجریان را با نشان دادن تصویری بزرگ از ایشان منتشر کرد. این رفتار صداوسیما بلافاصله با واکنش دوستداران شجریان در مقابل بیمارستان جم با شعارهای "ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما" و "مرگ بر دیکتاتور" مواجه شد.
پیکر خسرو آواز ایران روز جمعه ۱۸ میزان (۹ اکتبر) به توس منتقل شد تا در کنار آرمگاه فردوسی به خاک سپرده شود. شجریان زمانی گفته بود: «همانطور که فردوسی زبان فارسی را نجات داد، من هم میخواهم موسیقی ایرانی را نجات بدهم». مراسم تشییع و تدفین شجریان با حضور گسترده نیروهای نظامی و تحت تدابیر امنیتی شدید انجام شد.