1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

جنبش سبز ايران به مبارزه اش ادامه مي دهد

۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

از ماه ها بدینسو در رسانه هاي غربي گفته ميشود مخالفان حکومت ايران خاموش مانده اند. حتي بعض ها ناکامي جنبش سبز را اعلام ميدارند. بعض ها مانند مجلۀ هفتگي آلماني «شپيگل» سياست اعمال فشار رژيم را دليل تعيين کننده ميخوانند.

https://p.dw.com/p/NpIL
عبادی : این جنبش فروکش کردنی نیست وروز بروزهم دامنش گسترده تر می شود

ولي شيرين عبادي، وکيل مدافع ايراني و برندۀ جايزۀ صلح نوبل، مطمئن است که جنبش اصلاحي در آنکشور هنوزهم وجود دارد:

«ببينيد! جنبش ديموکراتيک ايران که نام ديگر آن جنبش سبز است، علي الرغم خشونت هاي دولتي و سرکوب شديدي که وجود دارد، براه خودش ادامه داده است. اين جنبش ساختار يک حزب سياسي را ندارد. يعني عمودي نيست. جنبش ديموکراتيک ايران ساختار افقي و شبکه يي دارد. اين جنبش فروکش کردني نيست و روزبروز هم دامنش گسترده تر ميشود.»

يکسال قبل، بلافاصله پس از انتخابات، مظاهره کنندگان موقع را براي پيشبرد جنبش سبز، غنيمت شمردند. از لابلاي شعار هاي شان اهداف تحول طلبانۀ اين انکشاف درک ميشود. در ابتداء روي جاده ها نعره هايي چون «اين جعلکاري در انتخابات بود»، شنيده ميشد. بعد از اولين دستگيري ها، اعتصاب کنندگان خواستار «آزادي تمام زندانيان سياسي» شدند، و بعداً به زودي شعار هاي «استقلال، آزادي، جمهوري ايران» را سر دادند.

از ديدگاه داريوش همايون، کارشناس امور ايران مقيم فرانسه، با آنکه شعار هاي افراطي تر يکي پي ديگري بدان افزوده شد، جنبش سبز براي راه اندازي انقلابي تلاش نکرد:

«خود جنبش هم جنبش انقلابي کلاسيک نيست، انقلاب آگاهي است به اصطلاح. همۀ اين ها به اين نتيجه رسيده اند که با اين سياست و اين فرهنگ سياسي نميشود اين کشور را اداره کرد و به پيش برد.»

تهديد و فشار بيشتر و دستگيري هاي گروهي، جواب رژيم ايران در برابر چنين خواستهايي بود. جهان از تجاوز جنسي و شکنجه در زندان هاي لبريز از محبوسان، آگاهي يافت. بعد از وفات آيت اله العظمي، حسينعلي منتظري، در اواخر دسمبر سال 2009، کشيدگي ميان جناح مخالف و حکومت دوباره بيشتر شد. روحاني مذکور يک نوع مرشد جنبش اصلاحي بود و منحيث يکي از منتقدين شديد محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور ايران محسوب ميشد. شماري از مظاهره چيان شعار مرگ بر آيت اله خامنه يي، رهبر مذهبي ايران مي دادند.

پارلمان و بخشي از دستگاه حاکم، خواستار جزاي اعدام براي پيروان جنبش سبز شدند. واقعاً بر عده اي از آنها، حکم اعدام عملي شد. اين باعث درز عميق ميان حکومت و پارلمان گرديد. داريوش همايون ميگويد:

«اين دوتا در کنار هم و با تأثير روي هم عمل ميکنند. اگر اين جنبش نميبود، آن ريزش صورت نميگرفت و اگر ريزش نباشد، جنبش بخش مهمي از فرازندگي اش را از دست ميدهد. هردوي اينها بر ضد آن فرهنگ و سياستي که عرض کردم، دارند کار ميکنند.»

درين ميان اقدامات امنيتي در ايران شديدتر شده اند. نشرات مخالفان متوقف ساخته شده است، صفحات انترنتي جديداً تأسيس شده، فلتر ميشوند، و شبکه هاي اجتماعي چون فيس بوک مسدود ميگردند. اينکه مخالفان با آنهم هنوز وجود دارند، از برکت رهبران مخالفان، ميرحسين موسوي و مهدي کروبي مي باشد. داريوش همايون دراين ارتباط مي گويد:

«نقش بسيار مؤثري بوده است و مؤثرتر هم شده است، تا اينکه اين ها زبان جنبش استند. در جاهاييکه خود جنبش نميتواند ابراز بکند خودش را، مثل تظاهرات خياباني. اينست که سخنان اينها، مصاحبه هاي شان، دعوت شان از مردم که بيايند در صحنه باشند و نترسند، بسيار مؤثر است و نقش مثبت دارد.»

در هفتۀ گذشته بيش از 8 گروه مخالف، منجمله جنبش سبز ميرحسين موسوي و حزب اعتماد ملي مهدي کروبي، درخواست اجازۀ مظاهرات دسته جمعي را به وزارت داخلۀ ايران داده بودند، که از طرف آن وزارت رد شده است.

فهيمه فرسايي / خالد صديقي

ويراستار: رسول رحيم