1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

جشن «سبزه لگدکنی» در دشت شادیان بلخ

۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

دشت شادیان بلخ را سراسر لاله گرفته است. بوی سبزه های نورس و هوای تازه گویی روح همه را یک بار دیگر زنده کرده است. یک شنبه، سیزدهم ماه حمل، شروع جشن «سبزه لگدکنی» است.

https://p.dw.com/p/14W7P
عکس: DW

خانم انیس گل با بچه ها، دختران، عروسان و نواسه هایش که بیشتر از 20 تن می گردند، برای تجلیل از سیزدهمین روز نوروز، خواستند یک روز خوشی را خارج از سر و صدا و شلوغی شهر در دشت شادیان بگذرانند. خانم انیس گل می گوید: «من خوشحالم که با خانواده ام یک بهار دیگر را نیز آغاز کرده ام و امروز سیزده حمل، روز آغاز سبزه لگدکنی است و امروز ما آمده ایم تا تمام خستگی های زمستان را از خود بیرون کرده و به سبزه های نورس بهاری نگاه کنیم».  

خانواده ها معمولا غذای چاشت را به صورت آماده و یا نیمه آماده با خود به دشت ها و پارک ها می برند و با هم یکجا روی سبزه ها و چمن ها صرف می کنند. عروس خانم انیس گل که در حال آماده کردن غذای چاشت است، می گوید: «در طول سال به خاطر گذراندن زندگی، وقت برای میله رفتن مساعد نیست. امروز خیلی خوشحالم و به همین خاطر تصمیم گرفته ام یک هوسانۀ مزاری به خانواده ام آماده کنم».  

منیژه بانوی جوان دیگری است که با همصنفان اش به پارک خالد بن ولید مزار شریف آمده اند تا با هم جشن سیزده بدر را تجلیل کنند. «من تجلیل از سیزده بدر را دوست دارم. در این روز با خواهرخوانده هایم خارج از چوکات درس و دانشگاه قصه می کنیم، می خندیم و شادمانی می کنیم. در این روز دغدغه دنیا و غم هایش را ندارم».  

منیژه با همصنفانش بدون توجه به اطرافیان و سنت های حاکم جامعه، به گاز خوردن و سایر بازی ها در روی چمن و سبزه ها می پردازند.

واسع از جوانانی دیگری است که با دوستانش برای تجلیل از شروع جشن «سبزه لگدکنی» به یکی از پارک های  مزار شریف آمده است. او در حالی که نفس نفس می زند، می گوید: «امروز بعد از روزهای زیادی با دوستانم که خیلی وقت ها بود به خاطر روزمره گی زندگی نمی توانستیم همدیگر را ببینیم، فوتبال بازی کردیم و خیلی خوش گذشت».

دخترانی که دیگر وقت ها زمینه تفریح را ندارند، سیزدهم نوروز را غنیمت می شمارند.
دخترانی که دیگر وقت ها زمینه تفریح را ندارند، سیزدهم نوروز را غنیمت می شمارند.عکس: DW

 واسع با اشاره به سمتی که از آنجا صدای موسیقی محلی مزار شریف شنیده می شود، می گوید: «دوستانم آن طرف موسیقی پخش کرده اند و به رقص و پایکوبی مصروف اند».   

در روزهای ویژه چون سیزده بدر جوانان بلخی بر علاوه فوتبال، کاغذپران بازی، سوار کاری، نمایش های شاد، پهلوانی و دیگر بازی های رایج در مزار شریف را انجام می دهند. 

دشت شادیان را سر و صدای موسیقی، اطفال، جوانان و بزرگ سالان فرا گرفته است. سرودن ترانه ها و رقص های دسته جمعی جوانان، غذاپزی ها، بازی های چشم پتکان و ... در هر سو جریان دارد.

ذکیه، دوشیزۀ 27 ساله ای است که با خانواده اش یکجا آمده است تا آغازین روز سبزه لگدکنی را در دشت شادیان تجلیل کنند. وقتی می خواهد در مورد چرایی تجلیل این روز حرف بزند، با تبسمی می گوید: «مادر کلانم سیزدهم نوروز را روز بخت گشایی برای دختران جوان می داند و با یک اتفاق جالب سال گذشته دختر کاکایم همین گونه به خانۀ بخت رفت. مادر کلانم می گوید این روز برای زنانی که بچه دار نمی شوند نیز روز اجابت دعا و خواستن مراد شان از خداوند است».

سیزدهم حمل در گنجینه باورهای دختران و پسران جوان یکی از خجسته ترین روزهای شاعرانه و آمیخته با باران عشق و مهر به شمار می آید. این روز برای راز و نیاز عاشقانه هایی دختران و پسران جوان و طلب یاری در گشایش بخت می باشد. این خواست ها و دعاها بنا بر روایت هایی، ریشه در نخستین زنا شوهری مشی و مشیانه که پسر و دختر کیومرث بودند و از آنها در اوستا نیز نام برده شده است، پیوند دارد.

خانواده ذکیه برای چاشت کباب آماده کرده بود و حالا مصروف جمع کردن ظروف و وسایل است. ذکیه در حالی که نگاهش را به نقطۀ دوری از دشت شادیان دوخته است آهسته قصه می کند: «من درس نخوانده ام و خیلی هم اجازه بیرون شدن از خانه را ندارم و این روزها در خاطرم تا زنده ام باقی می ماند. خداوند مراد هر کی را برایش بر آورده کند و در پهلویش مراد مرا هم».  

روز سیزدهم ماه حمل به اشکال مختلف در افغانستان، ایران و تاجیکستان تجلیل می شود. در افغانستان این جشن را به نام های مختلف یاد می کنند. در ولایت های غربی این کشور این جشن را بیشتر «سیزده بدر» می گویند. سیزدهم حمل در بسیاری نقاط افغانستان به آغاز «سبزه لگدکنی» نیز مشهور است.  

در سر چشمه های تاریخی و ادبی کهن از آیین سیزده بدر و سبزه لگدکنی یادی نشده است، اما چون به باور آریاییان قدیم روز سیزدهم هر ماه به فرشتۀ باران تعلق داشت که همواره با دیو خشکسالی در نبرد است و اگر پیروز شود باران می بارد، چشمه ها می جوشند و رودها جاری می شوند و اگر نه، خشکسالی خواهد آمد، و مردم در سیزدهم هر ماه، به آرزوی باریدن باران و افزونی شادابی و خرمی به نیایش می پرداختند. بسیاری از پژوهشگران سیزدهم نوروز را نیز احتمالا روز ویژۀ خواستن باران برای کشتزارهای نو دمیده در روزگاران کهن دانسته اند.

 صالح محمد خلیق، یکی از پژوهشگران که کتاب «جشن های آریایی» را نوشته است می گوید: «در فرهنگ آریایی مفاهیم و معانی نمادینۀ برای آیین سیزده بدر موجود است که از آن جمله شاد بودن و خندیدن در این روز نشان نفرین کردن بر اندوه و ماتم می باشد زیرا اندوه و ماتم در فرهنگ اهورایی مظهر اهریمن پنداشته می شود».

آقای خلیق این جشن را یکی از بهترین روزهای نوروز شمرده و می گوید: «مردم پس از برگزاری دوازده روز جشن نوروز، روز سیزدهم را در دل طبیعت می گذرانند، چون در این روز نیم سال دوم زراعی آغاز گردیده و کشاورزان ابزار و دستینه های خود را به کشتزارها و باغ ها برای آغاز دو باره کشت و کار می برند».

گزارشگر: فرخنده رجبی

ویراستار: عارف فرهمند