1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

آوارگان در دریای مدیترانه؛ 14 ساعت مرگ و زندگی

دانیل پِلتس / مهرنوش انتظاری۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه

کشتی های جنگی ماموریت اروپایی «سوفیا» 599 آواره را از دریای مدیترانه نجات دادند. دانیل پلتس، گزارشگر دویچه وله سربازان و امدادگران را حین عملیات نجات همراهی کرده است.

https://p.dw.com/p/1IfgQ
عکس: DW/D. Pelz

دستور ماموریت برای کشتی «فرانفکورت ام ماین» پنجشنبه صبح (9 ثور/ 28 اپریل) حدود ساعت 8:30 صادر شد. تا آن زمان هنوز برخی از پرسنل کشتی صبحانه می خوردند. پس از اعلام دستور کشتی جهتش را به سوی محل ماموریت تغییر داد.

کمی دیرتر از بلندگوهای عرشه کشتی اعلام شد که پنج قایق حامل آوارگان دیده شده است. در کنار کشتی «فرانکفورت ام ماین»، کشتی های جنگی «کارلس روهه» و «نومانسیا» و کشتی ایتالیایی «اویِره» به محل انجام ماموریت فراخوانده شدند.

حدود ظهر کشتی «فرانفکورت ام ماین» به محل انجام ماموریت رسیدند. سربازان اردوی آلمان برای نجات آوارگان آمادگی گرفتند.

همه می خواهند از قایق های بادی بیرون بیایند

نخستین قایق حامل آوارگان یک قایق سفید بادی است. اگر نیروهای نجات نمی رسیدند، این قایق مدت زیادی را بر روی آب دوام نمی آورد و واژگون می شد.

کشتی های «فرانکفورت ام ماین» و «نومانسیا» چندین قایق به سوی قایق بادی می فرستند. صدها آواره دستانشان را به سوی قایق های نجات دراز می کنند. صداهای آن ها حتا در کشتی «فرانکفورت ام ماین» نیز شنیده می شود.

مردم می ترسند و می خواهند قایق لرزان بادی را با سرعت هرچه بیشتر ترک کنند. یک سرباز در بلندگو فریاد می زند: «از جایتان بلند نشوید، بنشینید».

یک قایق آوارگان را به کشتی «فرانکفورت ام ماین» انتقال می دهد.
یک قایق آوارگان را به کشتی «فرانکفورت ام ماین» انتقال می دهد.عکس: DW/D. Pelz

سربازان از این لحظه بسیار هراس دارند: اگر تعداد زیادی از آوارگان به یکباره از جای برخیزند، خطر واژگونی قایق بادی وجود دارد.

سربازان زنان، مردان و اطفال را از قایق بیرون می کشند. قایق های بادی آن ها را به کشتی های «فرانکفورت ام ماین» و «نومانسیا» انتقال می دهند. آن ها وقت زیادی ندارند. باد می تواند شدید بوزد.

ترس و خستگی

در بخشی از کشتی مهاجران که بیشتر آن ها افریقایی هستند، انتظار می کشند. نگاه آن ها قلب آدم را تکان می دهد: آوارگان با ترکیبی از ترس و خستگی شدید به سربازان نگاه می کنند. بوی ادرار و مواد ضد عفونی کننده می آید.

یک مادر دختر کوچکش را در بغل گرفته و سعی می کند گرمش کند. یک جوان حدودا 20 ساله با تیشرت زرد بازوی مرد همجوارش را محکم گرفته است. در پایان 354 آواره در کشتی «فرانکفورت ام ماین» خواهند ماند و 245 تن از آن ها به کشتی «کارلسروهه» انتقال خواهند یافت.

در انتظار ثبت و راجستر و رسیدگی طبی

در کشتی تیم های اردوی آلمان فدرال در حال انجام وظیفه هستند. آن ها وظیفه ثبت و راجستر، اندازه گیری درجه تب و معاینه طبی مهاجران را به عهده دارند.

نظامیان وقت زیادی برای آرامش بخشیدن به مهاجران خسته ندارند.

کریستین، یکی از امدادگران می گوید: «ما لبخند می زنیم، آن هایی هم که به کشتی انتقال داده شده اند، لبخند می زنند. برخی اوقات دست بر سر شانه های یکی از آن ها می گذاریم. وقت بیشتری نداریم. ولی من فکر می کنم آن ها می دانند که ما چه می خواهیم بگوییم».

در انتظار ثبت و راجستر و معاینه طبی
در انتظار ثبت و راجستر و معاینه طبیعکس: DW/D. Pelz

«آن ها به ما حقیقت را نگفتند»

شب هنگام معلوم شد که کشتی «فرانکفورت ام ماین» آوارگان را به جزیره سیسیل در ایتالیا انتقال می دهد. عبدالقادر دیانه شوق زیادی برای رسیدن به اروپا دارد. او می گوید: «ما بدون دلیل جانمان را برای چنین سفری به خطر نمی اندازیم. ما می خواهیم کار کنیم، به سختی کار کنیم».

این مرد آواره از کشور سِنِگال تعریف می کند که چگونه 14 ساعت در یک قایق بادی لرزان انتظار کشیده اند. دیانه تنها مهاجری است که ما اجازه گفتگو با او را داریم. اردوی آلمان فدرال اجازه مصاحبه های بیشتری را به ما نمی دهد. به ما پنج دقیقه فرصت گفتگو داده می شود.

هنگامی که دیانه راجع به قاچاقبرانی صحبت می کند که این سفر را برای او سازماندهی کرده اند، لبخند دوستانه از چهره اش گم می شود. او می گوید: «آن ها (قاچاقبران) به ما حقیقت را نگفتند. آن ها گفتند، هنگامی که شما به آب های بین المللی برسید، پذیرفته می شوید و اگر نه، شما می توانید سفرتان را به ایتالیا ادامه دهید. بنزین که به اندازه کافی دارید».

سه ساعت بعد ایتالیا از کشتی دیده می شود

آوارگان به عرشه کشتی هجوم می آورند. نخستین چیزی که آن ها می بینند، قله وِزوو است که در میان ابرها ناپدید می شود. آوارگان با آرامی کشتی را ترک می کنند. آن ها با احتیاط از پله ها پایین می آیند. گویا احساس کرده اند که سفرشان به این زودی به پایان نمی رسد.