1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

ناله به دل شد گره راه نیستان کجاست ؟

لطیف ناظمی۱۳۸۵ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

به بهانهء صدمین سال تولد استاد خلیل الله خلیلی

https://p.dw.com/p/DH34
درنخستین پنجشنبه هرماه ،برنامه هنری وفرهنگی دمی با ناظمی ،انتشارمی یابد. دراین برنامه لطیف ناظمی مسائل هنری وفرهنگی رابه بحث می گیرد.
درنخستین پنجشنبه هرماه ،برنامه هنری وفرهنگی دمی با ناظمی ،انتشارمی یابد. دراین برنامه لطیف ناظمی مسائل هنری وفرهنگی رابه بحث می گیرد.عکس: DW

صد سال تمام از زاد روز استاد خلیلی میگذرد؛ از تولد مردی که به حق، نقطهء عطف شعر معاصر ماست. خلیلی شاعری است مکثر و مفلق با آفرینشهای فراوان شعری و مضامین گسترده که نا همواریها و فراز و فرود های آشکارای زندگیش ، ناسازوار ی دیدگاهها و بینشهای او را سبب شده است. پیداست که در هم تنید گی این ناهمگونی ها را میتوان در کلیت شعر او گواه بودو کسی که در پی نقد و بررسی شعر اوست باید بداند که خلیلی دو فصل متمایز شاعری را پشت سر نهاده است:

ـ فصل نخست شاعری یا فصل شعر مناسبت ؛ از آغاز سخنوری وی تا آغاز تبعید و مهاجرت بی بازگشت او.

ـ فصل دوم شاعری وی که از بدو مهاجرت تا خاموشی جاودانهء او ادامه دارد.

در فصل نخست، شعر مدیح است و قطعهء تقاضایی؛ تغزل است و رثا و شکواییه و استدعا . به بیان خودش ـ نیایش بر و دوش کلهداران گردن فراز ـ غالب این شعر ها به مناسبتهای گوناگون سروده شده اند و نقطهء عطف این مناسبتها یا آدمها اند و یا جایها. هر کجا که شاعر بار سفر بسته است و خرگاه اقامتش را بر افراشته است به توصیف آن سامان لب گشوده است و یا بر ویرانی آن کوی و برزن گریسته است و موییده است : در ساحل مدیترانه، در شبهای لیننگراد، بر نوبهار بلخ، بر آرامگاه شیخ اجل، بر ویرانه های غزنه و در خیابانهای شانزه لیزه.

در شعر مناسبت جز جایها و حوادث، رد پای آدمها را نیز به روشنی میتوان گواه بود؛ چه دانشی مردان پیشین که در فرهنگ بالندهء ما جاه و منزلت دارند وچه معاصران که بیشترینه سخنوران و دانشیان قلمرو زبان و فرهنگ ما اند. از پیشینیان سیمای مردانی چون مولای بلخی، پیر هرات، ابوریحان بیرونی، امیر خسرو بلخی، فضولی، اقبال لاهوری، و سید جمال الدین افغانی را در مییابیم که در سروده هایش تبجیل شده اند و شاعر به تقریب سالگردها و یا عرس این خواجگان، ستایشنامه هایی را رقم زده است.

آدمهای همروزگار شاعر نیز به دو گونه در شعرش حضور یافته اند ـ یا به گونهء تخاطب ویا با گسیل نامه های منظوم ؛ مانند: پاسخ به استاد محمود فرخ، پاسخ به ابراهیم صهبا، پاسخ به پژواک، پاسخ به محمود تفضلی،به جواهری شاعر عراقی، به علی اصغر حکمت، به مخفی بدخشی، به محجوبه هروی، در بستر بیماری رهی معیری، همچنان نامه هایی به همسرش، به رونق، شیون، به نینواز، به داکتر انس ...

بخش دیگر شعر مناسبت وی ، سوگنامه هایی اند که در مرگ سخنوران ، دوستان شخصی و یا درباریان سروده شده است: در مرگ استادفروزانفر، در مرگ استاد بیتاب، در رحلت علامه سلجوقی، در رثای سرمد، در رثای ملک الشعرا بهار،درمرگ سرور گویا، توروایانا، عزیز الرحمان فتحی، سردار محمد عزیز خان، شهزاده نادر.

کذا مرثیه هایی که در خاموشی نزدیکان ویا وابستگان خویش چون عثمان امیر، داکتر عبد الرحیم، خواهر گویا، قاضی میر عطا محمد، دوست محمد ایماق و سید عبدالله خان پرداخته است.از بیست و نه قصیده یی که در کلیات خلیلی آمده است؛بیست قطعهء آن به مناسبتهای گوناگون سروده شده است.

فصل دوم شاعری استاد، که از دههء هشتاد میلادی آغاز میگردد وتا خاموشی وی ادامه دارد؛ فصل شعر مقاومت است.

او از" برگهای خزانی" و دیوان اول و دوم تا"سرود خون"، " شبهای آوارگی"و " ماتمسرا" راه درازی را پیموده است ؛ تا این که از سجاده به شمشیرو از مدرسه به سنگر، روی کرده است. شاعر رسمی دربار،شاعر مردم شده است و بر سکوی شعر مقاومت فراز آمده است تا غمهای مردمش را ، درد های جانگداز سرزمینش را و بیدادی که برخانه اش میرود نکوهش کند.هرچند در این فصل شاعری نیز، مناسبت سازی دست از سر شاعر برنمیدارد؛ امااین مناسبتها، همواره بر زمینه های اجتماعی بنا یافته اند؛ نه بر روابط شخصی. شاعر، که خود تحول تاریخی روند شعرش را چنین باز میگوید:

"از ایوان به میدان رفته؛ مرغ نوا خوان سخن ازبوستان به سنگر شده. نگارشگر خامه، از هفتخوان رویین تن، ستایشگر هفتاد خوان اشک و خون گردیده ، از نیایش بر و دوش کلهداران گردن فراز زرین کمر، به آفرین برهنه پایان تهیدست آزادیخواه پرداخته است."

باری بر منتقدین ادبی است که با تصفح و تفحص در دفتر های شعر ا و، شعر مناسبت و مقاومتش را به درستی و دور از شایبهءحب و بغض و نفرین و آفرین باز شناسی کنندو جلوه وجلال آن را نمودار سازند که صاحب این قلم را نه سر این باز شناسی و تحلیل است و نه مجال آن.

دنباله دارد