1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

‏جوانی در بلخ: مردم قریه ام را باسواد می سازم

۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه

دریک اتاق گلی که درآن فرش پلاستیکی هموار گردیده، هرشب شماری زیادی از جوانان برای فراگیری سواد گردهم می آیند. یکی ازجوانان قریه وزیرآباد ولایت بلخ برای کمک به جوانان قریه اش از طریق آموزش کمرهمت بسته است.

https://p.dw.com/p/14Yuw
عکس: DW

دریک خانه ی از قریه دور افتاده وزیرآباد تخته سیاه روی دیوار گلی نصب گردیده است. عبدالله خاکسار با استفاده از تباشیرهای رنگه (الف - ب - ت ) می نویسد و جوانان که به پختگی سن هم رسیده اند ؛ در روشنی چراغ گازی و نشسته به روی فرش پلاستیکی ، برای روشنایی آینده شان تلاش می کنند تا خواندن و نوشتن بیاموزند.

ازچهار ماه به این سوعبدالله خاکسار، شاگرد صنف دوازدهم لیسه مومند جوانان قریه خود را گرد هم آورده آن ها را خواندن و نوشتن یاد دهد. تا حال از طریق این برنامه ، شماری از جوانان با سواد شده اند . او می گوید که تا حد توان سعی خواهد کرد تا مشکل بی سوادی را از قریه اش برطرف نماید.

با چهارنفرکارش را آغاز می کند. ‏
عبدالله خاکسار، با چهارنفرکارش را آغاز می کند. ‏عکس: DW

خاکسار شخص آرام، ساده و زحمت کش به نظرمی رسد. رفتار او چنان است که درمیان دوستان بی سواد اش خود را برترنمی داند. او به طور کامل، همه عادات قریه را با خود دارد. خاکسارعلاقه زیادی به پیشرفت و ترقی از طریق فراگیری تحصیل دارد؛ ازهمین جهت او کوشیده است تا برنامه سواد آموزی جوانان قریه اش را آغاز کند.

خاکسار که لباس خیلی ساده وخاکی رنگ به تن دارد ، می گوید: « من به این باورهستم که برای بهتر ساختن زندگی ، بیشتر ازهرچیز دیگر، تعلیم و فراگیری دانش خیلی مهم است وباید هر شخص آن را فرابگیرد».

او می افزاید، به باور من هرموضوع را نباید به دولت بگذاریم، هرعضو جامعه باید تا حد توان کار وخدمت نماید.

خاکسار که درشب تاریک، درمیان دیوارهای گلی بروی فرش پلاستیکی مقابل تخته سیاه ایستاده بود، می گوید: « جوانان قریه براثر ناهنجاری ها ومشکلات دوران جنگ، نتوانسته اند به مکتب بروند. آن ها تعریف اصلی سواد را به شکل درست آن نمی فهمند . من کوشش می کنم تا آن ها را با سواد بسازم و معنی زندگی را به آن ها بیاموزم و آن ها را به زندگی صلح آمیز دعوت کنم ».

درعین حال، او افراد قریه اش را نیز ملامت می کند که طی چند سال گذشته برای کسانی که از تحصیل بازمانده بودند، هیچ اقدامی نکرده اند. خاکسارمی گوید که او تلاش کرده است تا دست کم جوانانی را که آرزوی فراگیری تحصیل را داشتند، از طریق این برنامه ، با سواد سازد.

این جوان بلخی نخست مفکوره مبارزه با بی سوادی را با دوستان بی سواد اش درمیان می گذارد و با چهارنفرکارش را آغاز می کند. او از بزرگان قریه اش نیز سپاسگزاراست که تسهیلات را برای محل آموزش مهیا کرده اند. خاکسار آموزش را از( الف - ب - ت ) شروع کرده است.

خاکسارمی گوید درآغاز شماری از جوانان از همدیگرخجالت می کشیدند، ولی با گذشت زمان آن ها احساس کردند که بالاخره این درس ها تهدابی برای با سواد شدن است.

صنف سواد آموزی خاکسار
صنف سواد آموزی خاکسارعکس: DW

جوانان قریه بعد از کارهای روزانه شان، هرشب درمحلی که برای درس تهیه شده است گردهم جمع می شوند و به امید صبح روشن، خواندن و نوشتن می آموزند.

خاکسارمی گوید، ازطرف روز بیشتر جوانان مصروف کشت و زرع هستند و از طرف شب همه با علاقمندی می آیند تا درس بخوانند. به گفته او، تاحال در حدود 20 تن از جوانان باسواد شده اند ودرحال حاضر حدود 15 تن دیگر مشغول درس هستند.

اشتراک کنندگان این دوره سواد آموزی می گویند، "جنگ های چند ساله زندگی ما را در تاریکی محصور کرده بود، حالا یک جوان از قریه خود مان با کمک اش ما را به طرف روشنایی صبح می برد. "

سیداگل 30 ساله که از18 روز به این طرف تلاش می کند تا از طریق همین دوره های آموزشی با سواد گردد؛ می گوید،«عهد کرده ام که حتماً با سواد شوم.» اومی افزاید: «از زمانی که دست چپ و راست خود را شناخته ام ، سروکارم همواره با جنگ بوده است. در قریه ما کسی نبود که ارزش درس و تحصیل را به ما می فهماند. ماهمه چیز را از جنگ می دیدیم.» سیداگل با اعتماد به نفس می گوید «حالا چشم ما باز شده است که ترقی و انکشاف در زندگی، مربوط آموزش است»

خاکسار عضو انجمن فرهنگی بلخ است. اوبا قدردانی از این انجمن یاد کرده می گوید که انجمن فرهنگی بلخ اورا در اجرای این برنامه همکاری کرده است.

بزرگان قریه وزیر آباد از این که جوانان شان در فراگیری سواد، با علاقمندی خاص سهم می گیرند، خوشحال اند. آن ها وعده داده اند که برای بهبود این برنامه سواد آموزی هرگونه همکاری لازم را انجام می دهند. حاجی گلاب از بزرگان این قریه گفت:«من خیلی خوشحالم و بسیار توقع هم دارم. با آن که این کار کوچکی است ولی برای تحول در قریه ما به مثل یک چراغ می ماند».

ایلم خان بلخی / نصرالله نوری

ویراستار: سیدروح الله یاسر