1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

معضله " غيرقانونيها " درآلمان ومباحثه روي مشارکت سياسي مهاجران دراين کشور

۱۳۸۶ اسفند ۱۶, پنجشنبه

جمهوري فدرالي آلمان کشوري که دهها هزارانسان به حيث مهاجرغيرقانوني با مشکلات فراوان وبعضاً تحمل ناپذيردرآن زندگي مي کنند وچه بسا پس ازبردن رنجهاي فراوان به کشورهاي شان واپس فرستاده مي شوند. درعين زمان نيازاين جامعه به مهاجرت نيروي فکري ونيروي جوان کار ايجاب مي نمايد تا به مهاجران درحيات اجتماعي وسياسي حق مشارکت داده شود.

https://p.dw.com/p/DTtO
ماموران حراست ازمرز آلمان وچند کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا درمیدان هوایی فرانکفورت برای جلوگیری ازمسافرت غیرقانونی
ماموران حراست ازمرز آلمان وچند کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا درمیدان هوایی فرانکفورت برای جلوگیری ازمسافرت غیرقانونیعکس: AP

مهاجران غيرقانوني اي که مي خواهند درآلمان نامرئي باقي بمانند

همه چيزي که درمورد شمار مهاجران غيرقانوني درآلمان گفته مي شود، برپايه حدس وگمان استواراست. کس نمي داند به چه تعداد مهاجران غيرقانوني درآلمان زندگي مي کنند. برخي منابع غيررسمي براين نظراند که شمار اين مهاجران غيرقانوني بين 500000 تا 1000000 نفرمي باشند. معلومات درمورد شرايط زندگي آنها نيزاندک است. بسياري ازاين مهاجران غيرقانوني روزنامه عامه پسند" ففتي ففتي " را مي فروشند. اين روزنامه مي کوشد به کساني که دچارفقر اقتصادي مي باشند، قطع نظر ازاينکه به کدام مليت منسوب اند، کمک نمايد.

درشهردوسلدورف کسي که روزنامه " ففتي ففتي" مي فروشد، ازفقيرترين مردمان به شمار مي رود. بسياري ازاينها افراد بي سرپناهي مي باشند که درمرزتامين حداقل معيشت شان قراردارند.براي بسياري کساني که درآلمان بصورت غيرقانوني زندگي مي کنند؛ فروش اين روزنامه يک امکان است تا به زعم خود بتوانند زندگي تازه اي را دراينجا آغازبکنند.

يکي ازاين مهاجران غيرقانوني روکوي 29 ساله ازمردم آلبانيا مي باشد. وي 15 ماه مي شود که به آلمان آمده است تا بخت خود را بيازمايد. وي که ازطفوليت دريونان زندگي کرده است، درآنجا آينده اي نيکي براي خود نمي ديد. روکو چند ماهي را روي سرک خوابيده است. او مي بايست ماهها سردي ورطوبت سرکهاي باران زده را تحمل مي کرد.خوب يابد؛ فقط فروش روزنامه ء" ففتي ففتي" به وي تا اندازه اي کمک مي نمود. سه ماه پيش روکو را يک گروه کنترول پليس به گيردرآورد ووي مي بايست، شناسنامه اش را تحويل بدهد، زيرا اجازه اقامتش دريونان قبلاً به سررسيده بود. البته اينکه بايد وي به يونان برود واين اجازه نامه را تجديد بکند مطرح نبود، زيرا رفيقه آلماني اش حامله است و روکو مي خواهد با وي بماند.

روکو حالت ترسناکي را که براي وي ازاين زندگي غيرقانوني دست داده است ؛ چنين بيان مي دارد:" وقتي که به سرک برمي آييم ... مي بينيم تا کسي متوجه من نباشد، به چپ وراست نظرمي اندازم تا پليس نيايد. فقط به اين ترتيب من همه چيز را کنترول مي کنم . من ترس دارم. تمام روز را درخانه مي باشم . پيش ازاين من روزنامه مي فروختم. اکنون اين کارممکن نيست. اين نشان مي دهد که چرا من مي ترسم ؟".

روزانه روکو با سارا رفيقه آلماني اش تلفوني صحبت مي کند. وي نمي تواند با سارا دريک خانه زندگي بکند، زيرا پليس آلمان آدرس وي را پيدا مي کند واين براي سارا که حامله مي باشد، کارخوبي نيست. وي شبهايش را بارفقاي مختلف يوناني اش به روز مي رساند. درماه مي سارا طفلش را به دنيا مي آورد ووي صاحب فرزندي خواهد شد که آلماني مي باشد وامکان اين را خواهد يافت تا به صورت قانوني درآلماني زندگي بکند.

اوليور اونگارو، کارمند روزنامه "ففتي ففتي " که شخص مورد اعتماد اين فروشنده هاي غيرقانوني نيز مي باشد دررابطه با مشکلات آنها مي گويد:" آدمها هميشه به جاهايي مهاجرت مي کنند که بتوانند وضع اقتصادي شان را بهتربسازند ويا موضوعات موردعلاقه ديگربراي آنها مطرح مي باشد. واقعيت چنين است که همه کساني که مي خواهند بازارها آزاد گردد وپول به جريان بيفتد به اين فکر نمي کنند که طبعاً انسانها با همه مشکلات خود، باهمه دوستان وخانوده خود وبا همه عشق ودوستيها وغيرچيزهاي شان به آنجاها مي آيند."

مشارکت سياسي مهاجران درآلمان

آلمان کشوري است که مردم بدانجا مهاجرت مي کنند. قريب به 9% جمعيت آلمان شناسنامهء ديگرکشورها را دارند. دوچند اين کساني اند که شناسنامهء آلماني دارند اما خود شان خارجي تباراند. بااينهم مهاجران درصحنه سياست آلمان کمتر نمايندگي مي شوند. درآلمان يک توافق وسيع وجود دارد که ادغام مهاجران درجامعه آلماني يک چالش مرکزي براي آينده اين کشورمي باشد. مشارکت سياسي مهاجران درجامعه آلمان خواهد توانست کمک تعيين کننده اي در زمينه ادغام خارجيان به جامعه آلمان بکند. درگفتار کنوني روي امکانات وموانع مشارکت مهاجران درسياست آلمان اشارت مي کنيم :

ناظران سياسي وکارشناسان امور ادغام خارجيان به جامعه آلمان دراين مورد توافق دارند که استواري دموکراسيها وابسته به مشارکت شهروندان در فعاليتهاي سياسي است. اکنون براي آلمان اين يک مشکل وجود دارد که يک بخش کامل جمعيت اين کشور دراين فعاليتها شرکت نمي کنند.

ديتريش ترين هاردت؛ دانشمند علوم سياسي ازدانشگاه مونشن براين نظراست که به دست آوردن حق شهروندي يا تابعيت دراين راستا نقش مهمي بازي مي کند. وي مي گويد:" درصورتي که يک بخش مهم جمعيت شهروند کشور نيست وبه درسياست کمترمشارکت مي کند وخودرا ازجامعه رانده شده احساس مي کند، خطرزيادي براي دموکراسي توليد مي کند."

کارشناسان دراين مورد مناقشه دارند که آيا تفويض حق شهروندي يک نقطهء عطف دراين راه مي باشد. برخي براين نظراند که دادن حق شهروندي به مهاجران علامتي است به آنها که ايشان به جامعه تعلق دارند وبه اين ترتيب به ادغام آنها درجامعه کمک مي شود. درحالي که عده ديگر براين عقيده اند که دادن شناسنامه آلماني به مهاجران بايد به مثابه پاداشي تلقي گردد که درآخر راه به آنها تفويض گردد. ازجمله پيتر شيماني يک دانشمند وعضو اداره فدرال براي مهاجرت وپناهندگان است. وي براين نظراست که :" من براين عقيده ام که اصل دادن حق شهروندي يا تابعيت بايد نافذ گردد، لاکن بايد با اين حقوق شهروندي ويا تابعيت پيش شرطهايي علاوه گردد. "

اکنون درسطح نواحي آلمان يک نوع حق مشارکت محدود سياسي به مهاجران داده مي شود. منتها اين حق درشورا هاي مشورتي نواحي است. دربسياري ازنقاط آلمان بدان شوراهاي ادغام مي گويند. بااينهم اين شوراها شوراهاي مشورتي بوده وبا جوانب خاص زندگي مهاجران سروکار دارند. بااينهم مهاجران با اين مشارکت خود نمي توانند برسياستهاي جاري درنواحي تاثيربگذارند.

تيفون کيلتيک ، رئيس انجمن ايالتي شوراهاي مشورتي درايالت نورد راين ويسفالين خواهان حق راي دادن براي همه خارجيان درسطح مناطق مي باشد. شعار وي اين است: " من درجايي که زندگي مي کنم، انتخاب نيز مي توانم.". کيلتيک مي افزايد:" بااين امکانات من اميدوارم پيشرفت زيادي درجهت مشارکت سياسي به وجود آيد. نمي شود که مردم قريب چهل سال دراينجا زندگي بکنند، ويا اينکه کاملاً درهمينجا تولد شده باشند، اما با وجود آن چنين حق سياسي اي نداشته باشند. ازاينرو انسان بايد به اثبات برساند که دموکراسي ما چقدر دموکراتيک است؟".

يانس گودولاکيس رئيس بخش ادغام مهاجران درليورکوزين؛ براين نظراست که اين تنها مکلفيت مردم اصلي کشورنيست بلکه مهاجران نيز بايد افق ديد شان را توسعه بدهند وازمحلات خاصي که براي رهايش شان انتخاب کرده اند، بيرون روند. او مي گويد:" ما بايد براي اکثريت جامعه نشان بدهيم که تنها ما به صورت منحصربه فرد ؛ متوجه اهميت مهاجران نيستيم ، بلکه به اهميت تمام جامعه علاقمند مي باشيم .يعني من خودم را به مثابه بخشي ازاين جامعه مي شناسم وبراي اين منظور من ازسياست ادغام جانبداري مي کنم ، زيرا مي دانم هرگاه سياست ادغام مهاجران به جامعه آلماني ناکام شود، ما درجامعه با معضلات اجتماعي وسياسي روبه رومي شويم ."