1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

مصاحبه با سلطان علی کشتمند درمورد 7 و8 ثور

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۶, شنبه

منظورمقايسه نيست بلکه بيان کمابيش واقعيت هاي ومشابهت هااست . چنانکه يکي ازآنها ،وضع دولت ازنگاه امنيتي درسال هاي 1980 ودرشرايط موجود است . اکنون مي گويند که حملات ومداخلات درافغانستان ازبيرون سازمان داده مي شوند ودرآن سال ها البته به مقياس عظيم وآشکارحملات مسلحانه ازسوي پاکستان درهمسايگي ما به همکاري ومداخله فعال کشورها ونيروهاي معين ديگرسازمان داده مي شد.

https://p.dw.com/p/DEzn
رویاهای سیاسی سرخ وسبز درافغانستان تا کجا قابل مقایسه اند؟!
رویاهای سیاسی سرخ وسبز درافغانستان تا کجا قابل مقایسه اند؟!

دويچه ويله : آقاي کشتمند درهفته ي جاري دو رويداد تاريخي افغانستان يعني بيست ونهمين سالگشت هفت ثور1357 وهشت ثورچهاردهمين سالگشت به قدرت رسيدن مجاهدين درافغانستان قرارداريم ؛ شما که يک تن ازرهبران حزب دموکراتيک خلق افغانستان بوديد وکودتاي هفت ثورتحت رهبري آن حزب صورت گرفت ، به هنگام کودتا وپس ازآن چه موضعي داشتيد واکنون چه قضاوتي داريد؟

کشتمند: قيام افسران نظامي اپريل 1978 به رهبري جناحي ازحزب دموکراتيک خلق افغانستان به پيروزي رسيد . پس ازبازداشت شماري ازرهبران حزب درشب قبل ازقيام به وسيله حکومت محمدداود- من با شماري ديگري ازاعضاي رهبري- د ولت وارتش ازهمان آغازعملاً بدست حفيظ الله امين افتاد و او سياست هاي انحصارطلبانه وتک تازانه خود را درهمه ي امور تحميل کرد وبه زودي به تصفيه حزب ودولت وارتش ازوجود ديگران به ويژه پرچمي ها دست زد. درنتيجه سياست هاي رژيم؛ شماري ازرهبران پرچميها به خارج ازکشورتبعيد وشماري بازداشت شدند که من هم دراثريک توطئه آشکار رژيم ازجمله بازداشت شدگان بودم . دراين جريان هزاران تن انسان کشورکه ديگرانديش ومخالف شمرده مي شدند وبه ويژه شماربزرگي ازپرچميها سربه نيست ، شکنجه وزنداني شدند.

دويچه ويله : دراينصورت آيا پرچميها به مخالفت ومقاومت دست زدند يانه وشما چگونه ودرچه زماني اززندان رهايي يافتيد؟

کشتمند: من يک سال ونيم درزندان پلچرخي باقي ماندم، ود راين زمان بقاياي پرچميها درافغانستان پيرامون کميته هاي مخفي حزب ، سازمان يافتند ومبارزه ومقاومت سرسختانه مرگ وزندگي رابرضد رژيم در داخل، ورهبران تبعيدي پرچمي ها درخارج ازکشوربه پيش بردند. سرانجام درروزهاي پاياني سال 1979 سازمانهاي پرچمي هادراختفا باهمکاري برخي ازاعضاي رهبري خود خلقيها وبا کمک نيروهاي نظامي اتحادشوروي سابق ،رژيم حفيظ الله امين را برانداختند.

دويچه ويله : بله، دقيقاً بادخالت مستقيم شورويها ، ولي شما چه موقف داشتيد؟

کشتمند: درباره خودبايد بگويم که من پس ازتحمل شکنجه ها وزنداني مجرد ، درحاليکه درآغازبه اعدام وبعداً به بيست سال حبس محکوم شده بودم ودرحاليکه نيروهاي شوروي سابق قبلاً به افغانستان وارد شده بودند همراه باهزاران تن زنداني سياسي وعقيدتي ديگروازجمله باهزاران تن ازپرچميهاي زنداني رهايي يافتم.

دويچه ويله : آقاي کشتمند ؛ به نظرشما رويداد شش جدي 1358 يا 27 سپتمبر1979 وهجوم نيروهاي شوروي سابق که دراثرآن حکومت حفيظ الله امين برانداخته شد وپرچمي ها به رهبري ببرک کارمل به قدرت رسيدند؛ آيا يک کودتا بود يا طوري که ادعا مي شود مرحله تکاملي انقلاب ثور؛ يا شما کدام توجيه ديگري برآن داريد؟

کشتمند: هرکي به هراسمي مي خواهد آنرا يادنمايد درماهيت امرفرقي نمي کند. ولي درهرحال منجربه برانداختن رژيمي گرديدکه بي رحم وبيباک بود ودرنتيجه زمينه ها براي انجام تحولات واقعي به سود مردم فراهم گرديد اما بازهم دراثرمداخلت ها، درنيمه راه باقي ماند. اين چنين حوادث درتاريخ پرازفرود وفرازافغانستان زياد به مشاهده رسيده ويکي ازآخرين نمونه هاي آن برانداختن نظام طالبان است.

دويچه ويله : منظورتان ازاين مقايسه چه است؟

کشتمند: منظورمقايسه نيست بلکه بيان کمابيش واقعيت هاي ومشابهت هااست . چنانکه يکي ازآنها ،وضع دولت ازنگاه امنيتي درسال هاي 1980 ودرشرايط موجود است . اکنون مي گويند که حملات ومداخلات درافغانستان ازبيرون سازمان داده مي شوند ودرآن سال ها البته به مقياس عظيم وآشکارحملات مسلحانه ازسوي پاکستان درهمسايگي ما به همکاري ومداخله فعال کشورها ونيروهاي معين ديگرسازمان داده مي شد.

دويچه ويله : شما که درسالهاي 1980 نزديک به ده سال صدراعظم افغانستان بوديد ، کارکردهاي تحت رهبري خود را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

کشتمند: شوراي وزيران حکومت درآن زمان به عنوان بخشي ازدولت بود . انجام اموراقتصادي واجتماعي کشور،رساندن کمک هاي انساني به مردم افغانستان را به عهده داشت وسازمان هاي حزبي واجتماعي ونيروهاي جانبداربه گونه ي گسترده اي با برنامه هاي مردمي حکومت فعالانه همکاري مي کردند. اما مصارف بزرگ جنگ تحميلي ، تاثيرات مستقيم فضاي جنگ سرد وحضوردوامداروبي لزوم نيروهاي اتحادشوروي درافغانستان که ازسوي مخالفين دروني وبيروني مورد استفاده وسيع قرارمي گرفت ، موجب کندي يا بعضاً وقفه دربرنامه هاي کاري حکومت مي شد. اما بايد گفت با وجود آن درعرصه هاي رشد وتوسعه اقتصادي اجتماعي ، بازسازي شالوده هاي زيربنايي اقتصاد ، ايجاد فرصت هاي شغلي ومبارزه براي فقرزدايي گامهاي معين برداشته مي شد. کارهاي که درعرصه ي آموزش وپرورش ، صحت عامه ورشد فرهنگ انجام گرديد. قابل يادآوري است وبه عنوان يک نمونه مي توان گفت که هم اکنون فيصدي بيشترکارمندان ، کارگران ، پيشه وران ، انجينران ، آموزگاران ، پژوهشگران وکارمندان طبي باکاروبي کاردرداخل کشورودهها هزراتن ديگرکه به عنوان پناهنده سياسي درخارج ازکشوربسرمي برند درسال هاي 1980 آموزش ديده وتجربه کاري اندوخته اند. شماري بيشترنويسندگان ، فرهنگييان وهنرمندان معروف کشوردرداخل وخارج به گونه اي ازشرايط مساعد آموزشي وپرورشي کارآموزي وتجربه اندوزي دهه 1980 درداخل وخارج بهره گرفته اند که مايه افتخارهم ميهنان ماهستند. مثال ها ونمونه ها به گواه واقعيت ها وارقام وآمارزياد است ومجال بازگوکردن آن ها دراينجا نيست . ولي متاسفانه دراين رابطه ها ازسوي بسياري ازرسانه ها وافراد وابسته به جريانات واپسگرا مغالطه وبي انصافي صورت مي گيرد.

دويچه ويله : هدف شما ازبي انصافي درچنين موارد چيست؟

کشتمند: اولاً اين که تبليغات يک جانبه دوران جنگ سرد به سردي نگراييده وکماکان همان گپ هاي تبليغاتي گذشته تکرارمي شوند که گويا اين حزب دموکراتيک خلق افغانستان بود که درمجموع بد کرد وغالباً هيچگونه تفريق ميان جناحها ودورانهاي مختلف قايل نمي شوند. ثانياً گفته مي شود که درطي دودهه ، (منظوردهه هاي هشتاد ونود) درافغانستان يک سان جنگ وجدال بود ودرنتيجه همه دست آوردهاي ازميان رفت . اما آنها به خود زحمت نمي دهند که بگويند چگونه وتوسط کيها .

غالباً رسانه هاي غربي بطورکلي زيرنام دو ونيم يا سه دهه جنگ درافغانستان همه چيزرا ساده مي سازند وهمه را بصورت يکسان بايک چوب مي زنند ويا به اصطلاح توده اي ما ، شوروشيرين را مخلوط مي کنند وبه خورد مردم مي دهند.

دویچه ویله : آقای کشتمندیک جهان تشکرازشما.