1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

سایه روشنهای "نام مستعار" در رسانههای افغانستان

۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

پناه بردن در سایه نام مستعار پیشینه درازدامنی دارد. پذیراندن یا برگزیدن نام "دیگر" برای پوشاندن سیمای راستین، سدهها پیش در دستگاه ارتش و پولیس یونان باستان آغاز شد و آرام آرام به گسترههای سیاست و فرهنگ ریشه دواند.

https://p.dw.com/p/129uR
عکس: picture-alliance/dpa

دو صد سال پسین در جهان و از آن میان هشتاد سال گذشته در افغانستان، کارگیری نام مستعار گراف پیشرونده را نشان میدهد. این پدیده با نگاشتن یادداشتهای سیاسی رخ نمود و از آنجا به حریم ادبیات، سپس اداره استخبارات نظام سلطنتی و در فرجام به سازمانهای چپ سیاسی و چندین گوشه دیگر زندگی راه کشود.

بایگانی رسانهها مینمایاند که نخستین مستعارنویس افغانستان عبدالحی حبیبی بوده است. نامبرده در 1930، اندکی پس از به تخت نشستن محمد نادر، به نکوهش وی برخاست و در نشریه "افغانستان" چاپ لاهور/ (پاکستان امروز)، چهار سال پیهم به نام مستعار "پریشان" نوشت.

میگویند تا کشته شدن شاه در 1933، "پریشان" را نشناختند. کاربرد این نام یک سال پس از مرگ محمد نادر پایان یافت.

از گوناگونی پردازها و دیدگاههای حبیبی برمیآید که وی به گمان زیاد چندین نام مستعار دیگر نیز داشته و چه بسا که شماری از آنان تا کنون ناشناخته باشند.

پناه گزیدن به نام مستعار همواره با ترس از "نظام حاکم" و رویارو شدن با پیامدهای زیانبار آن پیوند ندارد. گاه هراس از مردم، خطر بزرگتر پنداشته شده است. "مخلص زاده" در عرصه ادبیات نخستین نمونه این ماجرا به شمار میرود.

در میانه دهه 1940، داستاننویسی به نام مستعار "مخلص زاده" در رسانه ها پدید آمد. این نویسنده که توانست تا دم مرگ نامش را پنهان کند، محمد هاشم شایق افندی است. او سروده ها و نوشته هایش را با نام راستین چاپ میکرد، ولی نمیگذاشت داستانهایش نشانی از شناسنامه خودش داشته باشند. "مخلص زاده" وامی بود از تخلص داملا محمد یعقوب "مخلص" پدر محمد هاشم شایق افندی.

در نیمه پسین دهه 1940، داشتن نام مستعار در اداره استخباراتی "ضبط اخبارات/ ضبط احوالات" اجباری گردید. کمبود اسناد دسترس در این بخش زمینه بررسی و پژوهش را تنگ ساخته است. شماری از کارمندان پلیس پنهان – از آغاز تا کنون – از سوی مردم با القابی چون نامگیرک، مخبر، چارکلاه، شیرکش، جاسوس، گردپای، ناشکن، راپورچی و لشمانیا که نمیشود آنها را "نام مستعار" دانست، یاد میشوند.

در کلیت میتوان گفت دهه 1950 سالهای رویش، دهه 1960 روزگار شگوفایی، و دهه 1980 دوران کاهش نامهای مستعار در رسانه های افغانستان است.

شماری از مستعار نویسان هفتاد سال پسین اینهایند:

1) سیاست و نگارشهای سیاسی: محمد هاشم میوندوال "پردیس"، محمد موسا شفیق "کامه وال"، عبدالحی حبیبی "مهاجر افغان"، سید قاسم رشتیا "سیدال یوسفزی"، نور محمد تره کی "سورگل" و "نظرزاده"، سلیمان لایق "سپینتمان"، حفیظ الله امین "اباسین"، عبدالکریم میثاق "کوه بابا"، طاهر بدخشی "بابک"، عبدالمجید کلکانی "مازیار" و "تاکستانی"، اسحاق جبران "پولاد"، محمد قدیر تره کی "چاردهیوال" محمود بریالی "م. بری"، حفیظ آهنگرپور "عبدالله"، انیس آزاد کلکانی "چهلتن"، نادر علی دهاتی "نصف النهاری"، انجنیر حبیب الرحمان آستانه "خمس الاسدی"، عبدالله نایبی "سپیدار"، دکتور ظاهر طنین "شمشاد"، زلمی همت "ناژو"، دکتور صدیق "فاخته"، کبیر توخی "پ. لیان"، دکتور جواد جاغوری "هوزاله"، انجیر شفیع حلیم "بورا"، صبورالله سیاه سنگ "پلاتین"، و ...

2) ادبیات آفرینشی و پژوهشی/ تاریخی: عبدالغفور روان فرهادی "خدایار کابلی"، عبدالحی حبیبی "محمد هوتک"، محمد هاشم میوندوال "میم میم"، محمد رحیم الهام "م.م"، محمد آصف آهنگ "عیسی کابلی"/ "حسن لوگری"، محمد شاه واصف باختری "دانیال حافظی" و "عباس عطش"، محمد اعظم رهنورد زریاب "ناب" و "رز"، صدیق روهی "حسین زاده"، دکتور اکرم عثمان "برمک کابلی"/ "مازیار خراسانی" و "کوزه گر"، محمد صابر روستا باختری "پر"، امین افغانپور "الف الف شپیلی"، عمر شاکر "میرمن روح افزا"، سرور انوری "اوستا"، محمود حبیبی "تور"، محمد افسر رهبین "دود"، آصف معروف "آ. صدا"، اسد بدیع "الفبا"، آصف بره کی "آب"، صبورالله سیاه سنگ "حجرالاسود" و "سیگما" ...

3) طنز و کارتون: عبدالرحیم نوین "گل بیخار"/ "ترجمان" و "بانجان بد"، جلال نورانی "جیمنون"/ "گل سیب"/ "گل بدست" و "پودری"، علی اصغر بشیر هروی "ناظر خضرو هروی" و "مفلوک الشعرا"، عبدالاحد عشرتی "چوکیدار"، ظاهر ایوبی "شمس الله شله" و "گل آغا پتونی"، ...

4) موسیقی: عبدالرحیم محمودی "ساربان"، محمد صادق فطرت "ناشناس"، ضیا قاریزاده "کبوتر"، حمیده "مهوش"، نوریه "پرستو"، زهره "هنگامه"، مومن "بیلتون" غلام دستگیر "شیدا" و ...

نامهای مستعار بالا رفته رفته یا تخلص هنری شدند یا جانشین نامهای اصلی هنرمندان یاد شده گردیدند.

آیا نام مستعار گزیدن نشانه بزدلی است؟ درستترین پاسخ "نه و آری" خواهد بود. پنهان شدن در پشت نام دروغین – اگر پای ایستادگی در برابر نهادها یا نیروهای خودکامه در میان باشد – راهکارهای سیاسی را کمخطر و هموارتر میسازد؛ زیرا چنین کسی به آسانی شناخته و پیجویی نمیشود.

پرداختن به کارهای آموزشی، پژوهشی و آفرینشی از نگاه روشنگری، رشته چندانی با نامهای راستین یا مستعار نمییابد. در چنین موارد، گفته ها اهمیت بیشتر از گوینده ها دارند. به بیان دیگر، سخن درست خوشایند است از هر خامه و زبانی که باشد.

آنچه هم از ارزش نوشته میکاهد و هم جایگاه نویسنده را آسیب پذیر میسازد، نقد نگاری یا انگشت گذاری از سنگر نام مستعار است. این شگرد که تازه "ادبیات انتحاری" نامیده میشود، از سویی زاده ترس از رویارو شدن با دیگران است و از سوی دیگر نمایانگر باور نداشتن به خود. نقدی که با پشتوانه آگاهی و نیات بهبود و سازندگی فراهم نشده باشد، نویسنده اش را وادار به پنهان شدن میکند.

این گروه که هرگز از سوی جامعه ادبی جدی گرفته نمیشوند، زیستنامه کوتاه دارند و پس از چند تلاش ناکام خاموشی پیشه میکنند و یا به ژرفای فراموشی میروند یا به نام مستعار دیگری چهره میافروزند.

در پرتو فراگیر شدن انترنت و رسانه های خودگردان، دو دهه 1990 و 2000 را میتوان بیست سال فوران فزاینده نام مستعار در افغانستان دانست. شمار فراوانی از سرودپردازان، هنرمندان و نویسندگان در رسانه هایی چون بلاگ، سایت، فیسبوک، تویتر و ... در پناه نام مستعار مینویسند.

تنی چند از مستعار نویسان نامور و پرکاری که در ده سال گذشته پیوسته نوشته اند:

1 ) گزارشگری: پرتو نادری "علی سینا"، رزاق مامون "احمد آرمان"، نسیم فکرت "سهراب کابلی"، یونس حیدری "مسیح بامیانی"، داوود سیاوش "نیرو"، ...

2) طنز: کاکه تیغون، ماما وردکی، زبان دراز، صمد صارم، اکه مردان قل، ابراهیم درهم برهم، عارف قرچه، مالیخولیا، تافته، ...

3) آفرینش و پژوهش: پ گلمراد، حلامیس، دای فولادی، سنگچل سخی، آییژ، سرمه سمنگان، خورجین غم، چراغ، راغ، زاغچه، ســمن، نیل توتیا، الجبره، برف، سودان، اگریتاکس، سیزده، ابن مریم، سفینه، نقشینه، مروند، ...

شاید رندانه ترین شیوه نام مستعار گزینی همانا نوشتن به نام راستین کس دیگری باشد. در این گزینه، نویسنده اولی هشیارانه در پشت پرده نهان میشود و شخصیت حقیقی دومی در نقش سپر وانمود میکند که آنچه به چشم میخورد، نوشته خودش هست. این شگرد که آشکار و پنهان شدن همزمان است، در نیم سده پسین نمونه های چشمگیر دارد.

شایان یادآوری است که نوشتن به نام مستعار از سوی بانوان افغانستان کارکرد چندانی نداشته است. پس از مریم محبوب که سالها پیش داستانهایی به نام "دخت خان آبادی" نوشته بود، شمار دیگران هرگز بیشتر از سه نخواهد شد.

نویسنده: صبورالله سیاه سنگ، ریجاینا/ کانادا
ویراستار: عارف فرهمند

سیاه سنگ: آنچه هم از ارزش نوشته میکاهد و هم جایگاه نویسنده را آسیب پذیر میسازد، نقد نگاری از سنگر نام مستعار است
سیاه سنگ: آنچه هم از ارزش نوشته میکاهد و هم جایگاه نویسنده را آسیب پذیر میسازد، نقد نگاری از سنگر نام مستعار استعکس: Afghanasmai
نام مستعار در صفحات انترنتی و شبکه های اجتماعی انترنتی بیشتر است.
نام مستعار در صفحات انترنتی و شبکه های اجتماعی انترنتی بیشتر است.عکس: DW