1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

سالگشت درگذشت شاه برکنارشده

دکترسید موسی صمیمی۱۳۸۷ مرداد ۱, سه‌شنبه

نخستین سالگشت درگذشت ظاهرشاه، پادشاهي که ازلحاظ تاريخي نقش مورد مناقشه اي داشته است

https://p.dw.com/p/EhWj
محمد ظاهرشاهعکس: AP

درست اول اسد 1386 خورشيدي ، يک سال پيش درچنين روزي محمد ظاهرپادشاه برکنارشده ي افغانستان درگذشت.

محمد ظاهرشاه ، آخرين پادشاه افغانستان که 40 سال برافغانستان پادشاهي کرد، به عمر92 سالگي پدرود حيات گفت.

محمد ظاهر، معرو ف به "ظاهرشاه"يکي ازپادشاهان مورد مناقشه افغانستان بود که سياستهاي دوپهلوي وي سيماي افغانستان را براي هفتاد سال آزگار به شدت تحت تاثيرقرارداده است.وي به مثابه يک پادشاه توانایی به کرسي نشاندن حرفها وسياستهايش را نداشت. وي ازتصميم گيري سياسي مي ترسيد واحتمال خطرات سياسي را پذيرا نمي شد. نام وي با انکشافات متلاطم هفت دهه اخير افغانستان پيوند تنگاتنگي دارد. درکنارظاهرشاه کساني بودند وافرادي حکومت مي کردند که به نام وي سياستهاي مورد مناقشه واقتدارطلبانه اي را اعمال مي کردند ودرفرجام کشورکوهپايه هاي هندوکش را به ورطه ي تباهي کشاندند. محمد ظاهر که درپانزدهم اکتوبر سال 1914 درشهرکابل تولد يافت، يک پشتون تبارمحمد زايي از قبيله دراني بود که در درحومه قندهار بود وباش داشتند واز قرن هژدهم بدينسو برافغانستان حکومت مي کردند.

به عمر 18 سالگي کفالت وزارت حربيه(وزارت جنگ) وچند ماه پستر کفالت وزارت معارف را عهده دار شد.
به عمر 18 سالگي کفالت وزارت حربيه(وزارت جنگ) وچند ماه پستر کفالت وزارت معارف را عهده دار شد.عکس: AP

محمد ظاهر که درفرانسه آموزش ديده بود، پس ازبرگشتش به افغانستان به عمر 18 سالگي کفالت وزارت حربيه(وزارت جنگ) وچند ماه پستر کفالت وزارت معارف را عهده دار شد.

پس ازقتل پدرش درهشتم ماه نومبر سال 1933 وي به پادشاهي رسيد.به مثابه نخستين اجرااتش درمقام پادشاه افغانستان وي حکم اعدام قاتل پدرش را که شانزده سال داشت امضا نمود.دردهه هاي پنجاه وشصت قرن گذشته هنگامي که تلاطمهاي سياسي درکشور، مستلزم اقدامات عملي شاه بود؛ وي کوشيد تا حاکميتش را به مثابه " ظل الله في الارض " – سايه ي خدا درزمين – درقانون اساسي جديد نيز به حيث " تولواک " (اختياردارکل) مشروعيت بخشد. بدين ترتيب پادشاه مي توانست درهرمسئله اي به تنهايي تصميم بگيرد، بدون آنکه مسئووليتي متوجه وي باشد. درسال 1964 لويه جرگه يا جرگه سنتي قبايل، قانون اساسي جديد افغانستان را تصويب نمود که برمبناي آن افغانستان پادشاهي مشروطه خوانده شد.

شاه قانون احزاب را که براي نهادينه ساختن نظام دموکراتيک داراي اهميت اساسي بود، هرگزتوشيح نکرد. بااينهم احزابي به وجود آمدند. سياستمداراني که مورد قبول شاه نبودند، مورد اذيت و آزار قرارگرفتند.جرايد انتقادي ممنوع قرارداده شدند و مسئوولان آنها به دلايل واهي به زندان افگنده شدند.درسال 1973 هنگامي که ظاهرشاه درايتاليا اقامت داشت با يک کودتاي نظامي توسط محمد داود ، شوهرخواهر وصدراعظمي که سالهاي طولاني برسرکاربود (1953-1963) ازسلطنت کنارزده شد. ازآن پس وي رويدادهاي سياسي افغانستان را ازتبعيد درروم دنبال مي کرد، اما تلاش جدي یي به خرج نمي داد تا درانکشافات اوضاع کشورش تاثيربگذارد.

ظاهرشاه رويدادهاي سياسي افغانستان را ازتبعيد درروم دنبال مي کرد، اما تلاش جدي یي به خرج نمي داد تا درانکشافات اوضاع کشورش تاثيربگذارد.
ظاهرشاه رويدادهاي سياسي افغانستان را ازتبعيد درروم دنبال مي کرد، اما تلاش جدي یي به خرج نمي داد تا درانکشافات اوضاع کشورش تاثيربگذارد.عکس: AP

پس ازبيرون رفتن نيروهاي اشغالگر شوروي ازافغانستان درسال 1989 افغانستان آرام نگرديد. اين کشوربازهم درگرداب آشوبهاي عميق تري فرو رفت. درچنين اوضاعي ظاهرشاه پيشنهاد دعوت يک لويه جرگه را نمود . وي همچنان گفت درچنين لويه جرگه اي شرکت خواهد نمود: " شرکت کنندگان اين لويه جرگه عبارت خواهند بود از نمايندگان تنظيمهاي جهادي ، نمايندگان فرماندهان، دانشمندان مشهورافغان ازدرون وبيرون افغانستان ، شخصيتهاي سياسي افغان وبزرگان اقوام ازدرون وبيرون افغانستان ."

اين لويه جرگه فوق العاده بايد درمورد سرنوشت کشورتصميم مي گرفت . البته اين پيشنهاد نه درافغانستان مورد حمايت قرارگرفت و نه کدام بازتاب مثبتي درسطح بين المللي داشت. پس ازجنگ زيرفرماندهي ايالات متحده امريکا عليه رژيم مستبد طالبان و متحد آن، شبکه هراس افگن القاعده دراکتوبرسال 2001 ، شاه پيشين به مثابه ميانجي پا پيش نهاد. حلقه مشاوران وي که به نام گروه روم ياد مي شدند، با سه گروه ديگر درتوافقات بن سهم هنگفتي داشتند.به تاريخ هژدهم ماه اپريل سال 2002 محمد ظاهر دوباره به مثابه يک " شهروند" به افغانستان برگشت.مطابق به توافقات پترزبرگ وي انصرافش را ازمقام سلطنت اعلام نمود.درقانون اساسي سال 2004 افغانستان به وي لقب "باباي ملت " داده شد.

به تاريخ هژدهم ماه اپريل سال 2002 محمد ظاهر دوباره به مثابه يک " شهروند" به افغانستان برگشت.
به تاريخ هژدهم ماه اپريل سال 2002 محمد ظاهر دوباره به مثابه يک " شهروند" به افغانستان برگشت.عکس: AP

محبوبيت وسيع ادعايي وي هنگامي اغفال کننده به نظرمي رسد که همايون شاه آصفي برادرزن وي درانتخابات رياست جمهوري سال 2004 کمترازيک درصد آرا را به دست آورد.

درکشورچندين قومي افغانستان، و درنظراقليتهاي قومي همايون شاه آصفي نماينده محمد ظاهرپنداشته مي شود. آنها فراموش نکرده اند که درچهل سال دوره سلطنت وي (1933-1973) مورد تبعيض قرارداشته اند.بسياري ازپشتونها نيز برگشت ظاهرشاه را دروجود برادرزنش همايون شاه آصفي بسيارمطلوب نمي پنداشتند و ديگرنمي خواستند يک سبک حکومت اقتدارگرا را بپذيرند. ستاد مشاوران پادشاه طبعاً پيوسته وي را يک چهره " آشتي دهنده " جلوه مي دادند ، اما وي چنين جايگاهي را نيز نتوانست به دست آورد.