1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

رویکرد سیاسی پاکستان تغییر میکند؟

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

«پاکستان با پالیسی استفاده از خشونت و جنگ های سیاسی در موقفی قرار گرفته است که باید به چند سوال بسیار جدی جواب بگوید. یک سوال این است که پاکستان برای تأمین منافع ملی و منطقه ای اش از خشونت استفاده می کند.»

https://p.dw.com/p/11Jc3
محمود صیقل، تحلیلگر مسایل منطقه
محمود صیقل، تحلیلگر مسایل منطقهعکس: DW/Farahmand
پاکستان شاهد خونبارترین حملات انتحاری بوده است
پاکستان شاهد خونبارترین حملات انتحاری بوده استعکس: AP

پس از کشته شدن بن لادن، رسانه ها پر از خبر های مبنی بر افزایش تنش میان امریکا و پاکستان است و از سویی هم این دو کشور متحد هم گفته می شوند. آیا تعاملات جدید سیاسی در منطقه در حال شکل گیری است؟ محمود صیقل، تحلیلگر مسایل منطقه ای در گفتگویی با دویچه وله به سوال هایی در این رابطه پاسخ می گوید.


دویچه وله: آقای صیقل، حالا مقام های پاکستانی به ویژه رییس جمهور و نخست وزیر آن کشور سفرهایی به کشور های رقیب امریکا داشته که از جمله به روسیه و چین سفر کردند .آیا این همه را یک چرخشی در سیاست پاکستان می دانید یا این یک نوع باجگیری از امریکا است؟

صیقل: معمولأ گرفتن ترتیبات همچون سفرهای روسای جمهور و نخست وزیران، وقت زیادی را در بر می گیرد و احتمال قوی وجود دارد که این سفرها قبلأ برنامه ریزی شده و اتفاقأ زمانی صورت می گیرد که دو هفته قبل از آن بن لادن به قتل رسیده است. اما به هر ترتیب، این سفرهای مقام های پاکستانی به روسیه و چین قابل مکث است، مخصوصأ که چند هفته پیشتر نخست وزیر پاکستان به کابل آمده بود و حال این مساله به کلی واضح شده است که برای دولت افغانستان پشنهاداتی خاصی داشت که از آن جمله پیشنهاد این که بهتر است که افغانستان در محور پاکستان و چین یکجا شود تا رفتن به طرف یک مشارکت استراتژیک با ایالات متحدۀ امریکا.

دویچه وله: آیا فکر می کنید که آقای زرداری نیز راه همین پیشنهادی را که به آقای کرزی داده است، طی خواهد کرد؟

صیقل: پاکستان بعد از 60 یا 63 سال با پالیسی استفاده از خشونت و جنگ های سیاسی در موقفی قرار گرفته است که باید به چند سوال بسیار جدی جواب بگوید. یک سوال این است که هر چند هر کشوری باید برای منافع ملی، منطقه ای و جهانی خود کار کند، اما چه دلیل است که پاکستان برای تأمین منافع ملی و منطقه ای اش از خشونت استفاده می کند .

سوال دیگری که باید پاکستان جواب بگوید و متأسفانه جواب هیچ کس دیگری جز پاکستان تأثیری ندارد، این است که از یک طرف واقعیت های تلخی در داخل مرزهای پاکستان وجود دارد و از طرف دیگر آن ها را نپذیرفته و متواتر به پیشگاۀ جامعۀ جهانی می گوید که اصلأ مشکلی در داخل پاکستان وجود ندارد.

و سوال سومی که جدی مطرح می شود این است که نقش مردم پاکستان در کجا است. آیا مردم پاکستان هم واقعأ می خواهند که دولتمردان شان برای تأمین منافع ملی و منطقه ای شان از خشونت استفاده کنند و یا این که پاکستان می تواند که این منافع خود را مانند بسیاری از کشورهای دیگر، از راه های مسالمت آمیز به دست آورد؟ یک نمونۀ بسیار بارز آن کشور هند است که در همسایگی پاکستان قرار دارد و در طول ده سال گذشته یک سلسله برنامه های انکشافی سالمی را در افغانستان روی دست گرفت که منتج به این شد که هند می تواند رابطۀ سالمی را با افغانستان و مردم افغانستان داشته باشد، بدون این که خشونتی در کار باشد.

این یک سلسله سوال هایی است که امریکا و یک بخش بزرگ جامعۀ جهانی انتظار جواب آن ها را از پاکستان دارند و انتظار می رفت که دو هفته قبل آقای گیلانی در پارلمان پاکستان به این سوال ها جواب می گفت. اما متأسفانه تا به حال هیچ گونه علایم و آثاری را نمی بینیم که نشان دهندۀ تغییر ذهنیت استفاده از خشونت در اجندای سیاسی پاکستان باشد. حال تنها راهی که باقی می ماند ایجاد فشار بر پاکستان از طرف جامعۀ جهانی است اما باید متوجه بود که این فشار ها باعث فروپاشی پاکستان و ایجاد یک حالت بدتر نگردد.

دویچه وله: وقتی که بنا به گفته شما، پاکستان چنین پیشنهادی را برای افغانستان می دهد که چرخشی به طرف چین و کشورهای منطقه داشته باشد و با پاکستان متحد شده و دامن امریکا را رها کند، فکر می شود که امریکا تصمیمش را گرفته است، اما نقش افغانستان در این حالت چه است و دولت افغانستان چه نقش اصولی دیپلوماتیک را می تواند داشته باشد؟

صیقل: در رابطه با محور چین تا هنوز معلوم نیست که موضعگیری خود چین چه است و اگر چین با استفاده از خشونت در اجندای سیاسی خود موافق باشد، مشکلاتی را برای خود چین هم به بار می آورد.

دویچه وله:
نزدیک شدن با پاکستان و یا دور شدن از پاکستان چه تأثیری بر افغانستان دارد؟

صیقل: متأسفانه که ما با گذشت ده سال هنوز موفق نشده ایم که یک دیپلوماسی فعال و ابتکاری را برای افغانستان داشته باشیم. فلهذا تأثیر نوساناتی را که در منطقه و جهان صورت می گیرد، نمی توانیم که به آسانی دفع نماییم. سیاست ما بیشتر یک سیاست واکنشی بوده و هنوز هم سیاست واکنشی است. حتا طرح هایی که با محور چین و پاکستان بپیوندیم یا با محور هند و امریکا و یا به دیگر محورها وصل شویم، بسیار کم اتفاق می افتد که در کابل به صورت بسیار جدی تحلیل شوند.

در طول ده سال گذشته ما کمتر پالیسی و استراتژی داشتیم و بیشتر سیاست افغانستان یک سیاست شخصی بوده و طریقه های شخصی انعکاس یافته است. سیاست ما نمایندگی از یک نظام نکرده است و حکومت فعلی افغانستان یک فاصلۀ بسیار زیاد از مردم کشور دارد و سیاست های را که حکومت افغانستان در پیش می گیرد، رأی اکثریت مردم را ندارد. فلهذا توقع می رود که مشکلات افغانستان در شرایط فعلی بازبینی شده و با استفاده از مغزهای متفکر داخل کشور، موضعگیری های خود را تا اندازه یی ملی بسازیم و در برابر این جریانات قسمی موضعگیری نماییم که منافع علیای افغانستان برآورده شود.

با در نظر داشت این که ما هنوز آثار و شواهدی را نمی بینیم که نیات سؤ پاکستان در رابطه با افغانستان تغییر کرده باشد، برای افغانستان دیگر راهی باقی نمی ماند به جز این که به همین پیمان روابط استراتژیک و دراز مدت با ایالات متحدۀ امزیکا چنگ بزند تا باشد که در کوتاه مدت یا در میانه مدت ذهنیت استفاده از خشونت در اجندای سیاسی پاکستان تغییر کند.

دویچه وله: در حال حاضر حملات هوایی امریکا افزایش یافته است و حتا هلیکوپترهای ناتو حملاتی را در حریم خاک پاکستان انجام داده اند. فکر می کنید که این حملات ادامه پیدا خواهد کرد؟

صیقل: برای امریکا دو انتخاب می ماند، یا این که جواب همان سوالات را هر چه زودتر از اسلام آباد بگیرد و یا این که فشار های نظامی را بر پاکستان وارد نماید و حتا امکان دارد که فشارهای اقتصادی را نیز بر پاکستان وارد نماید.

هنوز هم یک تعداد تروریستان مسوول حوادث یازدهم سپتمبر، در خاک پاکستان قرار دارند، مثل ایمن الظواهری، رهبران طالبان و رهبران گروه های مسلح دیگر که می توانند باعث ایجاد مشکلات شوند و در عقب این همه، سازمان استخباراتی پاکستان قرار دارد.

فلهذا حضور نظامی امریکا در افغانستان به خاطر مسایل امنیتی است. با وجودی که بن لادن از بین رفته است اما هنوز عناصر دیگری که حوادث یازدهم سپتمبر 2001 را طراحی کرده بودند، وجود دارند و القاعده نفس می کشد.

آقای جان کیری سه روز قبل به کابل آمده و از آنجا به پاکستان رفت تا اگر بتواند که دروازه های تفاهم را باز نگه دارد و من فکر می کنم که باز نمودن و باز نگهداشتن دروازه های تفاهم به نفع همگی است تا لا اقل اگر ذهنیت در پاکستان تغییر کند بتوانیم که با آن کشور کار کنیم.

در عین زمان نا دیده نباید گرفت که اگر ذهنیت خشونت پاکستان ادامه پیدا کند، برای جامعۀ جهانی راهی نمی ماند به جز این که کار خود را بدون همکاری پاکستان به پیش ببرد. اما آرزوی من این است که این کار از طریق منطقی آن پیش برود، مخصوصأ اگر به شورای امنیت سازمان ملل متحد پیشنهادی شود که در این رابطه کاری بکند و عواملی را که در ده سال گذشته در تبانی با تروریزم در پاکستان قرار داشته، تشخیص نماید که این مساله منتج به یک پروگرام ریفورم در بین نظامیان و استخبارات پاکستان گردد و این پروگرام ریفورم بتواند که آن افرادی را که معتقد به استفاده از خشونت هستند، از سیستم نظامی و استخباراتی پاکستان دفع نماید. البته این کار از نگاۀ دیپلوماتیک به یک اندازه وقت هم نیاز دارد.

دویچه وله: با فشارهایی که بر پاکستان آرزو برده می شود، امکان این نمی رود که پاکستان را تحریک نموده و با استفاده از عوامل و عناصری که در افغانستان دارد و با توجه به بی سر و سامانی دولت و شرایط افغانستان، جامعۀ جهانی و نیروهای ناتو را در افغانستان به چالش کشانده و مصروف نگهدارد؟

صیقل:
احتمال این می رود که محاسباتی در آن طرف خط دیورند صورت گرفته باشد که دو سه سال آینده را صبر نمایند تا اکثریت نیروهای بین المللی از افغانستان خارج شوند و بعد از آن با استفاده از ستون پنجم شان که قبلأ در داخل دولت افغانستان نفوذ کرده است و همچنان با استفاده از کسانی که در آن طرف خط دیورند تمرین می دهند، یک حملۀ نهایی را در سال 2014 سازمان دهی کنند و افغانستان را دوباره به سال 2001 ببرند.

یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان
یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستانعکس: picture alliance/dpa


اما این مساله به چند موضوع ارتباط دارد، اول این که از حالا تا سال 2014 توانمندی نیروهای امنیتی خود افغانستان چقدر بالا خواهد رفت؟ ما هنوز قوای هوایی نداریم، اردوی ما تجهیزات لازم را ندارد و شبکۀ استخباراتی ما از آن نیروی قویی که باید برخوردار باشد، نیست.

اگر مصارف اردو و پولیس ما، حداقل در میان مدت از طرف جامعۀ جهانی پرداخته شده و امکانات کافی در اختیار شان قرار گیرد و همچنان سیستم حکومتداری در افغانستان بهبود یابد و ما یک حکومتی داشته باشیم که به اردو و پولیس انگیزۀ جنگ داده و رهبری سالم و دور از فساد و امثالهم کرده بتواند، من فکر می کنم که در برابر عملکردهای استخبارات پاکستان شاید ایستادگی کرده بتوانیم که سر انجام پاکستان خسته شود و در بینش خود تغییر آورد.

ولی اگر خدانخواسته در سال 2014 افغانستان یک بار دیگر مورد غفلت جامعۀ جهانی قرار بگیرد و نیروهای ما طوری که شاید و باید امکانات کافی نداشته و مجهز نباشند و همچنان حکومتداری افغانستان اصلاح نشود، بیم این وجود دارد که پاکستان موفق شده و کاری که باید انجام نیابد، صورت گیرد.

گفتگو کننده: روح الله یاسر
ویراستار: عارف فرهمند