1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

حمله برنيروهاي آلماني درشمال افغانستان حاکي ازخطرناک تر شدن ماموريت نظامي درافغانستان است

۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

با آنکه شمال افغانستان منطقه بالنسبه آرامي مي باشد، به روزچهارشنبه حمله دهشت افگنانه اي عليه نيروهاي آلماني در قندوز صورت گرفت، وضع امنيتي افغانستان به طورقابل ملاحظه اي خراب شده است، اين اولين وآخرين حمله نيست.

https://p.dw.com/p/EsJJ
وقتی ازماموریت سربازان آلمانی سخن به میا ن می آید سیاستمداران برنامه های بازسازی را مطرح می دارند
وقتی ازماموریت سربازان آلمانی سخن به میا ن می آید سیاستمداران برنامه های بازسازی را مطرح می دارندعکس: AP

وقتي اعضاي حکومت آلمان در مورد مأموريت نيرو هاي آلماني در افغانستان حرف ميزنند، دوست دارند بيشتر از پيشرفت هاي مدد رساني و قدرداني ها ياد کنند. چنانچه چندي قبل فرانک والتر شتاين ماير وزير خارجۀ آلمان در پارلمان کشور از بزرگان روستاهاي اطراف پامير حکايت کرد که چندين روز راه پيموده و با شور و هيجان آمده بودند تا کمک خود را براي اعمار يک مکتب به عساکر آلماني پيشنهاد کنند. انتخاب چنين داستاني چه پيامي را ميتواند دربر داشته باشد؟

اول اينکه سؤال خلق ميگردد که چرا هنوز هم سربازان مسلح بايد نيازمندي هاي اساسي را در عرصۀ ملکي رفع سازند؟ اعمار مکاتب بايد وظيفۀ حکومت و والي هاي افغانستان باشد، نه از قواي ناتو. سربازان آيساف مسؤول ايجاد امنيت و ثبات اند. اما آنها نه اين امنيت و ثبات را ميتوانند ايجاد کنند و نه آنرا براي مدت دوامدار تضمين نمايند، در جنوب افغانستان اصلاً نه، و در شمال صرف قسماً!

یاد کردن ازاینکه ارتش فدرال کمکها را توضیح می کند حاکی ازآن است که اوضاع بهبود نیافته است
یاد کردن ازاینکه ارتش فدرال کمکها را توضیح می کند حاکی ازآن است که اوضاع بهبود نیافته استعکس: AP

حکومت آلمان با ذکر داستان هاي زيبا علناً از اين واقعيت ها ياد نکرده و به اصطلاح خود را به کوچه حسن چپ ميزند. البته اين تنها تا زماني کارگر مي افتد که مثلاً سربازان آلماني با نيت نيک مکتبي را ميسازند و يک افغان در حضور آنها اظهار امتنان ميکند، ليکن افغان ديگري با بمب بر آنها حمله مينمايد. پس دوست کيست و دشمن چه کسيست؟ تفکيک آن، در مأموريتي که ارتش آلمان به اعتماد مردم اشد ضرورت دارد، کاريست بس دشوار.

اگر سربازان آلماني اين اعتماد را از دست بدهند، در آنصورت گزارش ها در مورد موفقيت هاي روند بازسازي هم بزودي پايان يافته و تنها مسألۀ جلوگيري از سقوط به يک هرج و مرج، آنهم با اعمال زور و خشونت، مطرح بحث خواهد بود و بس.

از قراين بر مي آيد که وضع به همان مسير انکشاف ميکند. حکومت آلمان در نظر دارد در خزان امسال هزار سرباز ديگر را به نيرو هايش در افغانستان بيافزايد، زيرا تعداد 3500 سرباز کنوني در شمال کافي نيست. اما شمال افغانستان ديگر مثل گذشته مصون نيست، زيرا در آنجا هم حملات راکتي بر نيرو هاي آلماني صورت ميگيرد، بمب هاي زيادي انفجار ميکنند و انتحار کننده گان در هر گوشه اي کمين ميگيرند. در چنين شرايطي حکايت هاي حکومت آلمان در مورد بازسازي ديگر تأثير خود را از دست ميدهند.

ارسال تورنادو ونیروهای واکنش سریع بیانگر خراب شدن بیشتر وضع امنیتی است
ارسال تورنادو ونیروهای واکنش سریع بیانگر خراب شدن بیشتر وضع امنیتی استعکس: AP

به گمان غالب رييس جمهور آيندۀ ايالات متحدۀ امريکا، ولو هرکسي باشد، اين موضوع را صريحاً با هم پيمانان اروپايي اش در ميان خواهد گذاشت. او از اروپاييان خواهان قطعات بيشتري براي افغانستان خواهد شد تا طالبان را، که مسؤوليت آخرين حمله بر نيروهاي آلماني را هم بدوش گرفته اند، شکست قطعي بدهند.

حکومت آلمان، براي جلوگيري از چنين بحث هاي جنجال برانگيز، ميخواهد براي خود فرصت کمايي کند. چنانچه مأموريت نيروهاي آلماني در افغانستان اينبار استثناءً بعوض 12 ماه براي چهارده ماه ديگر تمديد ميگردد، تا اين مسأله در انتخابات پارلماني آلمان در سال 2009 به بحث گرفته نشود. اما حکومت آلمان نبايد به اين خيال باشد که بتواند اين زمان را تنها با گزارش هاي در مورد حفر چاه هاي جديد و يا شاگردان مسرور بگذراند.

تمام قواي آيساف، بشمول نيرو هاي آلماني، در عمليات جنگي در افغانستان قرار دارند و اين عمليات روزبروز مشکل تر ميشوند. بهتر آنست که بالاخره در مورد آن علني حرف زده شود.