1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

حق دسترسي به غذا يک حق بشري است

۱۳۸۵ آذر ۲۲, چهارشنبه

"اکنون نهاد هاي حقوقي درکشورهاي شان با کمال جرئت گفته مي توانند که باشندگان اين کشورها حق دسترسي به مواد غذايي دارند ، ومي توانند ازحکومتهاي شان تقاضا نمايند تا به اصلاحات ارضي تن دهند."

https://p.dw.com/p/DH77
این کودک مطابق به قوانین بین املللی حق دارد تا به غذای کافی دسترس داشته باشد
این کودک مطابق به قوانین بین املللی حق دارد تا به غذای کافی دسترس داشته باشدعکس: AP

حق دسترسي به غذا يک حق بشري است

"اکنون نهاد هاي حقوقي درکشورهاي شان با کمال جرئت گفته مي توانند که باشندگان اين کشورها حق دسترسي به مواد غذايي دارند ، ومي توانند ازحکومتهاي شان تقاضا نمايند تا به اصلاحات ارضي تن دهند."

حق دسترسي به غذا جز انفکاک ناپذير حقوق بشر است. افغانستان کشوري است که بيش ازيک سوم جمعيت آن معروض به گرسنگي اند.

بند اول ماده ماده يازدهم ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي – اجتماعي وفرهنگي ملل متحد براين امرتاکيد مي ورزد.:

اصول ستراتژيک – راهبردي - سازمان غذايي وزراعت ملل متحد جهت به واقعيت پيوستن حق دسترسي به غذا براي همه؛ برچه پايه هايي بنايافته اند؟

اصول راهبردي سازمان غذايي وزراعت ملل متحد مي گويد:

- حق دسترسي به غذا يک حقوق بشردانسته شود، وتمام ماموران وکارمندان سازمان غذايي وزراعت بايد آن را درکارشان مدنظرگيرند.

- شيوه ها وابزاري به وجود آيند که معتمدان را درتطبيق حق دسترسي به غذا کمک کنند.

- دادن اطلاعات وآموزش جهت بلند بردن آگاهي ودرک صاحبان حق ، موظفان ، جامعه مدني و عامه مردم درمورد حق دسترسي به غذا.

- حمايت ازابتکارات ملي جهت به واقعيت پيوستن حق دسترسي به غذا واصول رهنماي آن .

وضع غذايي درافغانستان ازچه قراراست؟

يک تحقيق موسسه CARE - مواظبت ازگرسنگان – درسال 2001 درمورد افغانستان حاکي ازآنست که حدود 7.5 مليون انسان افغان به کمکهاي غذايي نيازدارند. تازه ترين ارقام نشان مي دهند که درافغانستان حدود 2.5 مليون نفر گرسنگي مي کشند و حدود 6 مليون انسان ديگر تهديد به گرسنگي مي شوند. يعني يک سوم جمعيت افغانستان با گرسنگي ويا تهديد به گرسنگي دست وگريبان اند. اين درحالي است که درافغانستان متاسفانه انجوهاي ملي بيشتربه مسائل فرهنگي درشهرهاي بزرگ مصروف اند واکثراً محيط اين شهرها ازوجود چنين انجوهايي مشبوع گرديده اند. کمترانجو ملي دراين کشوربراي فقرزدايي و به واقعيت تبديل نمودن حق دسترسي به غذا به مثابه يک حق بشري دست اندر کارمي باشند.

نمونه هايي ازبه واقعيت پيوستن حق دسترسي به غذا به مثابه يک حق بشري

نمونه هند:

درسال 2001 به هنگام بحران غذايي درايالت راجستان هند که موجب مرگ وميرمردم گرديد، محکمه عالي هند حکمي به سود گرسنگان صادرنمود که برمبناي آن انبارهاي غذايي دولت براي محتاجان توزيع گردد. همچنان محکمه عالي حکم صادرنمود تا درمکاتب دولتي غذاي چاشت گرم به شاگردان داده شود. اين تصميم محکمه برمبناي ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي – اجتماعي وفرهنگي گرفته شد.

برازيل :

ازجمله 180 مليون جمعيت برازيل ، 40 مليون نفرآنها به کمبود غذايي گرفتاراند. حکومت برازيل براي مبارزه عليه گرسنگي پولي را به خانواده هاي فقيراختصاص داد وآن را با حقوق بشري دسترسي هرانسان به غذا مرتبط دانست. علاوه برآن با حمايت سازمان غذايي وزراعت ملل متحد جهت آگاهي مردم برنامه اي را جهت اطلاع عامه درمورد حق دسترسي به غذا روي دست گرفت . ازطريق اين مبارزه با گرسنگي درسالهاي اخير کمبود غذايي به 19.5% کاهش يافته است.

مصاحبه راديو دويچه ويله - صداي آلمان - با متصدي بخش حق دسترسي به غذاي سازمان غذايي وزراعت ملل متحد

به روزدوشنبه يازدهم ماه جاري اندريازفون براندت؛ متصدي بخش حق دسترسي به غذاي سازمان غذايي وزراعت ملل متحد، با مسئوولان رادويو دويچه ويله صداي آلمان درمورد نقش اين رسانه درحمايت ازبرنامه سازمان نامبرده مذاکراتي داشت که درضمن فون هاين سردبيربخش زبان چيني راديو دويچه ويله- صداي آلمان - با وي مصاحبه اي داشت:

دويچه ويله : آقاي براندت؛ شما دربخش حق دسترسي به غذاي سازمان غذايي وزراعت سازمان ملل متحد کارمي کنيد. مسائل قابل تذکر دررابطه با اين حق ازنگاه شما کدامها اند ؟

براندت: خطوط اساسي اي که براي نخستين بار با رضايت آزاد درمورد حق دسترسي به مواد غذايي درميثاق ملل متحد براي حقوق اقتصادي – اجتماعي وفرهنگي ، گنجانيده شد؛ حق دسترسي به غذا را به صورت دقيق مشخص نموده است. بنابراين اکنون نهاد هاي حقوقي درکشورهاي شان با کمال جرئت گفته مي توانند که باشندگان اين کشورها حق دسترسي به مواد غذايي دارند ، ومي توانند ازحکومتهاي شان تقاضا نمايند تا به اصلاحات ارضي تن درداده و حق ميراث براي زنان را هم قبول نمايند. حکومتها اين مکلفيت را نيز پذيرفته اند که دسترسي به آب را براي مردم تامين بکنند. تمامي اين موارد ازجمله حق دسترسي به مواد غذايي دانسته مي شوند. به اين ترتيب نهاد هاي جامعه مدني مي توانند، خواهان پياده کردن نقاط فوق گردند. اين کاررا آنها مي توانند يا ازطريق محاکم ويا ازطريق گروههاي فشارسياسي انجام دهند.

دويچه ويله : شما به طورمشخص چگونه اين سازمانهاي جامعه مدني را حمايت مي کنيد؟

براندت : من فکرمي کنم که نکته قابل بحث ازنظرما اين است که ازحکومتها تقاضا نماييم تا به اين موضوع با جبين گشاده برخورد نمايند. با نهادهاي مورد نظر گفتگو نمايند ، وما زمينه اين نوع گفتگو ها را مساعد مي سازيم تا جرگه هاي مشترکي ترتيب دهند وساختکارها – مکانيسمهاي – پياده ساختن اين تصاميم را مهيا سازند. به ويژه درمورد دهقانان بي زمين وکم زمين که کس ديگري به حرفهاي آنها گوش شنوايي ندارد، ما اين زمينه ها را مساعد مي سازيم . ازجمله ما خطوط اساسي را به زبانهاي محلي وبه طورعام فهم آن درخدمت کساني قرارمي دهيم که ازآنها نام برديم .نمونه ديگرکارما آموزش دادن اين مردم مي باشد. ما دراختيارآنها مواد آموزشي راقرار مي دهيم . کارگاهها – ورکشاپها- دايرمي کنيم ودربرخي کشورها تلاش مي ورزيم که زمينه را براي شنيدن شکايات آماده سازيم تا اين شکايات موثر افتند.

دويچه ويله : آيا با اين شيوه کار؛ با حکومات کشورها وادارات محلي درجدال قرارنمي گيريد؟

براندت :طوري که قبلا ً گفته شد ما به حيث يکي ازارگانهاي ملل متحد به حمايت حکومات کشورها نيازمنديم . بدون خواست اين حکومتها ما نمي توانيم فعاليتهاي مان را به پيش ببريم . ولي حکومات همگون نبوده وافکارمختلفي دربين شان وجود دارند. مثلاً يک بخش حکومت با ما موافق مي باشند، ما کوشش مي کنيم ازاين طريق بخش ديگر را قناعت بدهيم . همچنان دربرخي موارد فشارهاي سياسي ازجانب نهاد جامعه مدني مورد بحث مي باشند. بنابراين برخي حکومتها به ما مراجعه نموده وخواهان پروژههاي مشخص مي گردند. زيرا خود آنان دقيقاً نمي دانند که چه بکنند. طبعاً روشن است که اين موضوع بسيارحساس مي باشد ومابايد سنجش بکنيم که يک راه حل مناسب پيدا نماييم .