1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

یک سال پس از سقوط فابریکه نساجی در بنگله دیش

گراهام لوکاس / رسول رحیم۱۳۹۳ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

در 24 اپریل سال گذشته، ساختمان فابریکه ای در بنگله دیش سقوط کرد و بیش از 1100 کارگر نساجی کشته شدند. یک سال پس از آن جان به سلامت بردگان هنوز تلاش می کنند خود را با این تراژیدی انطباق دهند.

https://p.dw.com/p/1Bo2k
بازماندگان و همکاران قربانیان سقوط فابریکه نساجی در بنگله دیش
بازماندگان و همکاران قربانیان سقوط فابریکه نساجی در بنگله دیشعکس: Reuters

پس از آن که شکست های بزرگی در دیوارهای ساختمان فابریکه رونما شد، به کارگران مجتمع صنعتی "رانا پلازا" علامت خطر داده شد. کارمندان پس از مشورت با مقام های اداری با شتاب ساختمان را ترک گفتند. اما پس از یک بازرسی شتابزده، آمران نگرانی های آن ها را نادیده گرفتند و تهدید نمودند که هرگاه روز آینده به کار نیایند، معاش شان کسر می شود. این کارگران که در سطح جهانی پایین ترین حقوق و معاشات را می گیرند، روز بعد ساعت 8 قبل از ظهر مانند همیشه بر سر کار آمدند. آنچه که آن ها نمی دانستند این بود که ساختمان این فابریکه با نقض قوانین ساختمانی اعمار شده بود. مالک این فابریکه که یکی از رهبران جناح جوانان حزب عوامی لیگ است، چندین طبقه اضافی را خلاف نقشه اصلی ساختمان برآن افزوده بود.

شیلا بیگم، یکی از ماشینکاران ارشد در "ایترتکس"، یکی از پنج فابریکه لباس دوزی بود. در آن سحرگاه شوم او یکی از 5000 کارگر نساجی بود که برای کارکردن به ساختمان فابریکه آمده بودند. پس از آنکه او به محل کارش در طبقه پنجم رفت، برحسب قاعده همیشگی در داکه پایتخت بنگله دیش، برق قطع شده بود. برای آن که در جریان قطع شدن برق کار بتواند ادامه یابد، این فابریکه ها با جنریترهایی مجهز شده بودند که عادتاً در طبقه آخرین جا داشتند. شیلا بیگم که مادر یک دختر نه ساله هست، به یاد می آورد که بعداً چه اتفاق افتاد. «جنریتر روشن شد. بعداً من احساس کردم که همهء ساختمان لرزید و سقف برسرم فرو ریخت. دست راستم بین پارچه های خشت بند مانده بود و یک پایه کانکریتی روی شکمم افتاد. یکی از همکارانم پیش چشمم جان سپرد... پس از شانزده ساعت، کارمندان نجات مرا یافتند و از ساختمان بیرون کشیدند».

شیلا بیگم از جمله آدم های خوشبخت بود. تحقیقات بعدی نشان داد که ارتعاشات تولید شده توسط جنریتر بسیار سنگین، ساختمانی را که قبلاً بیشتر از حد توانایی اش برآن وزن تحمیل شده بود، به لرزش در آورد تا اینکه دیوارهای بیرونی اش به سادگی فرو ریختند.

سقوط این فابریکه یکی از بدترین فاجعه ها در تاریخ بنگله دیش بود. یک سال پس از این حادثه تحقیقات پولیس به این نتیجه رسید که ساختمان این عمارت را انجنیرها و مقام هایی مورد ارزیابی قرار داده بودند که حتا هرگز زحمت دیدن آن را جهت اینکه آیا با شرایط تعیین شده در نقشه انطباق دارد یا نه، به خود نداده بودند. بیجوی کرشنا کار، سرمفتش از «شواهد تکذیب نا پدیر» رفتار «حریصانه و غیر مسئولانه» مالکان ساختمان و دست اندرکاران فابریکه سخن به میان آورده است. در 15 اپریل، پولیس اعلام نمود که مالک "رانا پلازا" که بعد از سقوط این ساختمان کوشید به هندوستان فرار کند، به اعدام محکوم خواهد شد. قرار است که 40 تن به شمول مالکان فابریکه هایی که در مجمتع صنعتی "رانا پلازا" موقعیت داشتند، به دلیل نقش شان در این تراژیدی محکوم به ارتکاب جنایت شوند.

فاجعه سقوط مجتمع صنعتی رانا پلازا
فاجعه سقوط مجتمع صنعتی رانا پلازاعکس: Reuters

این تراژیدی، فعالان حقوق کارگران در بنگله دیش را بر آن داشت تا هم در درون بنگله دیش و هم در خارج از آن کشور کارزاری را برای بهبود شرایط کار و حقوق و معاشات در صنایع نساجی به راه اندازند که سطح حفاظت از کارگران در آن بسیار نازل است. درست شش ماه پیش از سقوط مجمتع صنعتی رانا پلازا بود که فابریکه " تزرین فیشن" سوخت و بیش از 100 تن جان شان را از دست دادند. صنایع نساجی در بنگله دیش از اهمیت زیادی برخوردار است. پس از چین، بنگله دیش مقام دوم داشته و در بیش از 4500 فابریکه اش حدود چهار ملیون کارگر را استخدام نموده و سکتور مهم صادراتی را به وجود می آورد. لباس هایی که در این فابریکه ها تولید می شوند بیشتر در ایالات متحده امریکا و اروپا به فروش می رسند.

یک سال پس از این تراژیدی، سراج الاسلام رونی، همآهنگ سازنده شورای اتحاد کارگران لباس سازی بنگله دیش، از تغییرات اساسی برای بهبودی وضع کارخانه ها سخن به میان می آورد. او می گوید: «پس از حوادث "تزرین فیشن" و "رانا پلازا" محیط کار در فابریکه ها به طور قابل ملاحظه ای بهبود یافته است. پس از این دو فاجعه، یک تحقیقات توسط حکومت به راه افتاد، بازرسان لایقی برای اقدامات محافظتی در فابریکه ها به کار گماشته شدند».

کارگران نساجی نیز فکر می کنند که امور به نحو بهتری تغییر خورده اند. بلقیس بیگم که در فابریکه لباس دوزی"ورستایل" کار می کند می گوید: «قبلاً ما اصلاً محفوظ نبودیم. ما حتا نمی دانستیم که در شرایط اضطراری چگونه و چطور اقدام کنیم. در هرسه ماه یک نوع آموزش در برابر آتش سوزی وجود داشت. حالا هر ماه چنین آموزشی وجود دارد و آموخته می شود که در صورت یک حریق چگونه واکنش نشان داده شود، چگونه فابریکه را به طور محفوظی ترک کرد، از کدام دروازه خارج شد وغیره».

بنابه فشارهایی که از خارج اِعمال شده است، حداقل مزد 79 در صد بلند برده شده و به 49 یورو در ماه رسیده است. اما این کار یک جنبه منفی نیز داشته است. مزدهای بلند مصارف را افزایش داده است و قیمت محصول نهایی را بسیار گران ساخته است. پس از آن که فاجعه ای که در رانا پلازا اتفاق افتاد، تاثیر منفی تبلیغاتی ازخود به جا گذاشت وخریداران در کشورهای غربی درمورد محصولاتی که در آن نوشته شده است: " مِید اِن بنگله دیش" یا " ساخت بنگله دیش" بسیار محتاط شده اند.

کارگران زن از آینده نا معلوم شان نگران اند
کارگران زن از آینده نا معلوم شان نگران اندعکس: Reuters

بلقیس بیگم اوضاع را چنین تشریح می کند: «در حال حاضر مشکل در تعداد خریداران است. اکنون بسیار کم شده اند. بدون تردید این به معنای کار کم، کار اضافی کم و البته سرانجام در آمد کم است».

مالکان فابریکه می گویند آن ها باید قدرت تولید فابریکه جهت مقابله با محدودیت ها در سود شان را افزایش دهند. درعین زمان شرکت های غربی سفارش های شان را برای تولید لباس ها به عوض بنگله دیش به ویتنام، اندونیزیا و کمبودیا می دهند.

تاکنون تنها نصف 29 شرکت لباس غربی که منسوجات شان را از رانا پلازا خریداری می کردند، آن پول جبران خسارت ذمت شان را پرداخته اند که سازمان بین المللی کار وکارگر برای خانواده های 1136 کارگر جانباخته و 2500 کارگری که به شدت زخمی شده اند، تقاضا کرده بود. ازجمله 28 ملیون یورو یی که درنظر بود، صرف 10 ملیون تهیه شده است.

شیلا بیگم یکی ازکسانی که از این فاجعه جان به سلامت برده است می گوید این جبران خسارت برای آن هایی که به شکل خطرناکی زخمی شده اند، به مشکل کفایت می کند. او می گوید: «من نمی توانم دستم را حتا برای خوردن غذا و انجام دادن کارهای خانه مورد استفاده قرار بدهم.

گراهام لوکاس متصدی بخش آسیای جنوبی دویچه وله و نویسنده این مضمون
گراهام لوکاس متصدی بخش آسیای جنوبی دویچه وله و نویسنده این مضمونعکس: DW/Matthias Müller

دخترم نیپا مونی شاگرد ممتاز صنف اش است. اما شاید او نتواند به درس هایش در مکتب ادامه بدهد، زیرا من نمی توانم فیس مکتب اش را بدهم. به من ازشرکت هایی مانند "پریمارک" وغیره 420 یورو داده شده است. کسان دیگری نیز به من پول داده اند. همه پول هایی که به من داده شده است 653 یورو می شود. این درحالی است که من نمی توانم کاری بکنم و نه پولی دارم. دو ماه پیش یک کارگر فابریکه لباس سازی به نام سلما برای گریز از چنین سرنوشتی اقدام به خود کشی کرد. 29 شرکتی که خریدار لباس های تولید شده در پنج فابریکه رانا پلازا اند، از من چه انتظاری دارند؟ آیا آن ها می خواهند که من مانند سلما خود کشی کنم؟ آیا آنها نمی توانند کمی رحم نشان بدهند؟»

این سوالی است که مستقیماً به نفس مسئولیت پیامد های جهانی شدن بر می گردد.