1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله
منازعه

تبصره: نقش رسانه ها و خبرنگاران در بحران مهاجرت

۱۳۹۶ تیر ۳۱, شنبه

یک کار تحقیقاتی به این نتیجه می رسد که در سال ۲۰۱۵ و اوج سرازیری آوارگان، رسانه های آلمانی در انجام وظیفه شان که تحلیل انتقادی اوضاع است، ناکام مانده اند. کریستوف هاسل باخ، خبرنگار دویچه وله این را تایید می کند.

https://p.dw.com/p/2h0QL
Deutschland Flüchtlinge willkommen Plakat in Frankfurt am Main
عکس: picture-alliance/dpa/F. Rumpenhorst

اصطلاح «فرهنگ خوشآمدگویی» یک نوآوری بسیار جالب بود. بسیاری از نهادهای سیاسی و رسانه ها آنچنان جذب این ایده شدند که در خزان سال ۲۰۱۵ تقریبا هیچ اپوزیسیون سیاسی علیه سیاست آوارگان صدراعظم آلمان وجود نداشت و به سختی می شد رسانه یی را پیدا کرد که از آن انتقاد کند.  

سیاست انگلا مرکل در قبال آوارگان افراطی و مختص به آلمان بود. هیچ کشور اروپایی دیگری در راه پذیرش آوارگان تا این حد پیش نرفته است. سیاستمداران خارجی اعلام کردند که آلمانی ها دیوانه شده اند. اما حکومت و رسانه ها به این انتقادات اعتناعی نکردند و برای تربیت ملت، دست به دست هم دادند.

این کار تحقیقاتی که توسط بنیاد اُتوبرنر انجام شده به این نتیجه می رسد: «خبرنگارانی که وظیفه شان اطلاع رسانی است، به جایی این که بر سیاست و نهادهای اجرایی نظارت بی طرفانه داشته باشند و به تحقیق بپردازند، دیدگاه و اصول نخبه های سیاسی را پذیرفتند و ... هرکس که در این مورد اعلام شک و تردید می کرد، مظنون به خارجی ستیزی می شد». 

من دقیقا همین احساس را داشتم. من از همان آغاز جزو آن هایی بودم که نسبت به درست بودن سیاست انگلا مرکل در قبال آوارگان تردید داشتم. من نمی توانستم درک کنم که چرا آلمان از نظر اخلاقی موظف است شمار نامحدودی از آوارگان را قبول کند.

من آن زمان بر این عقیده بودم که باز کردن مرزها به مدت چندین ماه اشتباه بزرگی است و به ضرر کشور تمام می شود.

من می ترسیدم که آوارگان به همراه خود منازعاتی را وارد آلمان کنند که در کشورهای خودشان جریان داشته و باعث بی ثباتی کشور و دولت مان شود. چنین وضعیتی نه به نفع ما بود و نه فایده ای به حال آوارگان داشت.

اما در آغاز جرات نمی کردم در این باره چیزی بنویسیم و دلیل آن فقط فشار اخلاقی عمومی نبود. من می توانستم سرنوشت آوارگانی را که به خاطر جنگ های داخلی به آلمان پناه آورده بودند، درک کنم. 

این که شمار بسیاری از آلمانی ها با فداکاری به تازه واردان رسیدگی می کردند قابل تمجید بود و بسیار به ندرت پیش می آمد که کسی به خاطر این که سالن های ورزشی توسط آوارگان اشغال شده، شکایت کند. 

Christoph Hasselbach
کریستوف هسل باخ، خبرنگار دویچه وله عکس: DW/M.Müller

من نمی خواستم باعث رنجش خاطر آن هایی شوم که به آوارگان کمک می کردند. اما ما باید این اجازه را داشته باشیم که نظرمان را اعلام کنیم و ترحم نمی تواند دلیل کافی برای عملکردهای سیاسی باشد. به این خاطر من تصمیم گرفتم نظرم را با صراحت بیان کنم. 

ما در کنفرانس های هیات تحریریه به شدت دراین باره بحث می کردیم، در حالی که اشخاص بدبین به «فرهنگ خوشآمدگویی» در اقلیت بودند، دقیقا همانگونه که در این کار تحقیقاتی به تصویر کشیده شده است.

اما اقشار دیگر جامعه نگاهی به مراتب انتقادی تر به این موضوع داشتند. باید بگویم که من هیچ به یاد نمی آورم که از ده ها سال پیش بدین سو یک موضوع تا این حد احساسات مردم را برانگیخته باشد.

پس چرا رسانه ها از جمله دویچه وله انتقادات و نگرانی های مردم را بازتاب نداده اند و به این ترتیب در انجام وظیفه شان کوتاهی کرده اند؟

این را نیز باید بگویم که من طی گفتگوهای شخصی متوجه شدم که همکاران خارجی دویچه وله در مقایسه با آلمانی ها، اغلب نظری به مراتب انتقادی تر نسبت به سیاست مرکل داشتند. شاید دلیل اش این باشد که آن ها بار تاریخ آلمان را بر دوش نمی کشند. 

رسانه های آلمانی سانسور نمی شوند

پس از این که مدتی هیچگونه تبصره انتقادی از من نشر نشد، برخی از کاربران ما گمان کردند که شاید من از کار برکنار شده ام. اما من هنوز هستم و می توانم بگویم که هیچکدام از روسای من هیچگاه جلوی نشر تبصره های مرا نگرفته اند و یا سعی نکرده اند بر محتوای آن تاثیر بگذارند.

این مساله بسیار مهم است. نه این که نظر چه گروهی درست بوده یا نه. مهم این است که ما در کشوری زندگی می کنیم که می توانیم در آن مقالاتی در مخالفت با رئیس حکومت و سیاست غیرمسئولانه اش نشر کنیم. 

این یعنی آزادی بیان! این یعنی آلمان!

me, RSH/Christoph Hasselbach

 

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه

نمایش مطالب بیشتر