1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

تايلند نمونه اي از دموکراسيهاي شکنند درآسيا

رسول رحیم۱۳۸۶ فروردین ۱, چهارشنبه

جمعيت فقيروروستايي آسيا که بدنه اصلي راي دهندگان را تشکيل مي دهند قادربه استفاده ازحقوق دموکراتيک شان نيستند ونخبگان حاکم هنوزبه طورکاملي با فرهنگ سياسي گذشته شان وداع نگفته اند.بنابراين دموکراسي به بازي قدرت ميان نخبگان قدرتمند رقيب مبدل مي گردد.

https://p.dw.com/p/DH6u
نظامیان تایلندی با تانکهای شان جاده های مهم بنکاک را کنترول می کنند
نظامیان تایلندی با تانکهای شان جاده های مهم بنکاک را کنترول می کنندعکس: AP

ازکودتاي تايلند تا دموکراسي در افغانستان

افغانستان باهمه مشکلات امنيتي ، اقتصادي واجتماعي اش ، درآغازتجربه يک دموکراسي است . دموکراسي اي که ناگزيربا کمبودهاي ساختاري وفکري بي شماري همراه است. کشورهاي آسيايي ديگربا سطح امنيتي واقتصادي بسياربلند ترنيز با اشکال ديگري درتطبيق دموکراسي با مشکلات مواجه اند. يکي ازاين کشورها تايلند مي باشد ، که شش ماه پيش نظاميان ازطريق کودتايي درآنجا قدرت را درانحصارخود گرفته اند.اين کودتاي نظامي نخست وزيرسرنگون شده تاکسين شينا وارتا را متهم به فساد اداري و نقض حقوق بشرنموده ، وخود را حافظ شفافيت ، دموکراسي وحقوق بشراعلام مي کرد. اما طوري که ديده مي شود نظاميان نه تنها به وعده هاي شان وفا نکردند، بلکه پيش نويس قانون اساسي اي را آماده ساخته اند که درآن ازانتخابات عمومي براي مقام صدارت خبري نيست ومحدوديتها وسانسوررسانه هاي گروهي وانترنت را دردستورکارقرارداده اند. ازآنجايي که درجنوب شرق آسيا وبه ويژه تايلند که وضع امنيتي خوب ورشد اقتصادي چشمگيراست ؛ چنين عملکردهايي به وجود مي آيند؛ سرنوشت دموکراسي درکشورهاي آسيايي ديگرمانند افغانستان که به قول برخي تحليل گران " دولتهاي ناکام " خوانده مي شوند، با توجه به ساختارقدرت ، وضع بد امنيتي وسقوط اقتصادي يک بارديگرتوجه را به خود جلب مي کنند.

کودتاي تايلند درچه اوضاعي به وجود آمد؟

ازسال 1932 تا 1992 درتايلند 18 کودتاي نظامي صورت گرفته است . برخي ازاين کودتاها بسيارخشن وخونين بوده اند. اما ازسال 1992 بدينسو يعني درطي پانزده سال گذشته کودتاي درتايلند صورت نگرفته است واين نخستين کودتايي بوده است که درتايلند بدون خونريزي صورت مي گيرد. سوال دراينجا ست که چرا درتايلند کشورباثبات وثروتمند جنوب شرق آسيا ، مادامي که دموکراسي مي رود تا پا بگيرد، چنين کودتايي صورت مي گيرد؟ مهمترازهمه تاثيرات محلي ، منطقه اي وجيوپولتيکي اين کودتا مطرح مي باشند. زيرا درروند دموکراتيک سازي جهان سوم که شعارکنوني غرب است ، هنوزحوزه جنوب شرق آسيا آميزه اي ازکشورهاي اقتدارگرا، ديکتاتوري ودموکراسي است. منحل ساختن يک رژيم مبتني بردموکراسي وانتخابات ويا تحمل يک رژيم نظامي ويا اقتدارگرا برگشت خطرناک به عقب بوده و مي تواند سابقه بدي ايجاد نموده ودرکشورهاي ديگرمنطقه نيزسرايت بکند.

تايلند درجمله آن کشورهاي آسيايي است که تاسيس نظام دموکراسي درآنجا با شرايط خاصي توام مي باشد. يعني رشد سريع اقتصادي وتغييرات اجتماعي ناشي ازآن؛ همراه با موج جهاني گسترش دموکراسي به جهان سوم که ازجانب غرب حمايت مي شود، نخبگان حاکم را وادارمي سازد تا تن به تغييرات در رژيم سياسي شان بدهند. ازجانب ديگراکثريت جمعيتي که درحالت فقر درروستا ها زندگي مي کنند ؛ ونيروي اصلي راي دهندگان را به وجود مي آورند ، هنوزامکان آن را ندارند تا ازمزاياي فرهنگ سياسي دموکراتيک مستفيد شوند، ونخبگان سياسي حاکم براين کشورها با فرهنگ سياسي کهنه شان به کلي وداع نگفته اند. بنابراين دموکراسي درنهايت وسيله اي مي شود تا يک گروه نخبگان قدرتمند ازآن برعليه گروه قدرت مند رقيب استفاده نمايد ، ومردم وسرنوشت شان دراين معامله به فراموشي سپرده شود. طبعاً به هنگام انتخابات؛ آراي مردم مطرح مي باشد . اين آرا را يا با پول ، يا با وعده ووعيد وگاهي هم با سوء استفاده ازقدرت مي شود شکارکرد . گاهي هم احزاب وشخصيتهاي عوامگرايي پابه ميدان مي گذارند وحتا چندگامي به نفع مردم مي گزارند. درچنين مواردي نخبگان مخالف آنها به ستوه مي آيند وقصد به کنارزدن آنها رامي نمايند. هرچند مزاياي آزاديخواهانه اي دموکراسي مانند انتخابات پارلماني وآزادي بيان ورسانه ها ، ولو آنکه به مردم نتوانند آب وناني بدهند ، بالذات مي توانند دربلند بردن آگاهيها وزمينه سازي حق طلبيهاي مردم عادي مفيد باشند، اما اين مفيديت انکارناپذيرنمي تواند سرشت شکنند دموکراسي را دراين کشورها پنهان نگه دارد.

با توجه به اين واقعيات عوامل کودتا درتايلند را مي توان ازدوزاويه مورد مطالعه قرار داد . يکي اينکه کودتا چيان چه مي گويند، دوم اينکه منتقدان کودتا چه مي گويند.

کودتا چيان تايلندي تاکسين نخست وزيرپيشين را متهم به ايجاد " درزاندازي بيسابقه درجامعه " ، فساد اداري ، خويشخواري ، مداخله درامورنهاد هاي مستقل وتوهين به پادشاه تايلند مي نمايند. بعدها رهبران کودتا تاکسين را متهم به خريداري آراي انتخاب کنندگان ، طراحي براي تحريک خشونتها وتضعيف نيروهاي نظامي نموده اند.

تحليلگران مستقل دلايل بسيارمختلفي را عامل اين کودتا مي دانند. تي تي نان پونگ سودهيراک ازدانشگاه چولالونگ کورن مدعي است که اين کودتا بنابراختلاف ميان تاکسين و پادشاه تايلند به وجود آمده است. گايليس اونگ پاکورن ازدانشگاه چولالونگ کورن ، اين کودتا را ناشي ازمنازعه طبقاتي ميان فقراي دهات که ازتاکسين نخست وزيرپيشين حمايت کرده اند ونخبگان شهري اي که ازاقليت نظامي حاکم حمايت مي کنند ، مي داند.

مردم تايلند درمورد کودتا چه مي گويند؟

شش ماه پيش سربازان تايلندي با تانکهاي شان درخيابانهاي بنکاک پاتيخت تايلند به حرکت درآمده و مرکزشهر را درتصرف درآوردند . اين کودتا که بدون خون ريزي صورت گرفت ، حکومت تاسکين شينا وارتا نخست وزير عوامگراي تايلند را سرنگون ساخت. برخي تايلنديها ازاين رويداد خوشنود بودند وازروي کارآمدن دسته قدرتمندان نظامي وتغييرسياسي ادعا شده استقبال کردند. آنها اميدوار بودند که حقوق بشررعايت گردد و فساد اداري پايان يابد. ازآنجايي که چنين آرزوهايي برآورده نشدند، نا رضايتيها دراين کشور افزايش يافته اند.فعالان سياسي پيوسته دراين کشور به خاطربرگزاري انتخابات جديد ودموکراسي دست به تظاهرات مي زنند. نيکولا گلاس؛ که دراين صحنه ها حضورداشته است ، اوضاع را چنين گزارش مي کند:

مظاهره کننده گان که اکثراً لباسهاي سياه پوشيده اند ، عليه کودتاي نزدهم سپتمبرسال گذشته اعتراض مي کنند. آنها از نظاميان وحکومت انتقالي تحت رياست سوراياد چيو لا نونت تقاضا مي کنند که به زودي ممکن انتخابات جديد آزاد ومنصفانه را به راه بياندازند.

سوم بات بون گامانونگ ، يکي از رهبران جناح ضد کودتا مي گويد:

" حکومت گفته است که يک سال برقدرت مي ماند. البته اين ازنظرمن يک زمان بسيار طولاني است. حکومت به اسرع ممکن بايد انتخابات را به راه اندازد."

شش ماه پس ازکودتاي نظامي نيز وضع کشورابتراست. فانوپ ؛ يک فروشنده پارچه باب مي گويد:

" من بازهم براي تاکسين راي مي دهم . آيا شما تاکسين را مي شناسيد ويانه ؟ اوبراي مردم کارکرد، تايلند را به پيش برد، مي خواست براي انسانها ، براي کارگران کارکند."

يک خانم جوان که دريک دفتررهنماي تعطيلات تکت فروشي مي کنداوضاع سياسي تايلند را اينگونه ارزيابي مي نمايد:

" بعضيها مي گويند که حکومت جديد خوب است، برخي مي گويند خوب نيست. اگرازمن بپرسيد ؛ گاهي آنها به چيزي که وعده مي دهند عمل نمي کنند. ازهمينجا ست که مشکلات شديد ترمي شوند."

نظاميان مي خواهند کودتاي شان را با اين دلايل حق به جانب نشان بدهند که مي خواهند فساد اداري و سوء استفاده اي را که دردوران تاکسين نخست وزيرپيشين رواج داشت ازميان بردارند. اما منتقدان مي گويند که اقليت نظامي حاکم همان رفتارحکومت پيشين را دارد. همين چندي پيش تصميم گرفته شد که فرستنده هاي تلويزيوني وراديويي تايلند درمورد نخست وزيربرکنارشده وفعاليتهايي که درخارج ازکشورانجام مي دهد، گزارش ندهند. صفحات انترنتي اي که نسبت به کودتا برخورد انتقادي داشته اند، يا سانسورمي شوند ويا اينکه کاملاً مسدود مي گردند. کودتا چيان درتايلند همه ي اينکارها را زيرعنوان امنيت ملي انجام مي دهند. تا اکنون نو به قدرت رسيدگان نظامي نتوانسته اند اسناد مشخصي عليه تاکسين نخست وزيرپيشين واتهام فساد اداري عليه وي جمع آوري نمايند وعليه وي درمحکمه اقامه دعوا نمايند. انتخاباتي دراخيرسال پيش بيني شده است و يک قانون اساسي جديد تدوين گرديده است. هرچند انتشاراين پيش نويس قانون اساسي؛ خشم وغضب را برانگيخته است : فعالان ضد کودتا ازاين برنامه به خاطرآن انتقاد مي کنند که دراين قانون جديد نخست وزيرازطريق انتخابات آزاد نه ، بلکه توسط نخبگان سياسي کشورتعيين مي شود. اين نخبگان سياسي همانهايي اند که هم قدرت سياسي دارند وهم پول .

ازنظرايشان سرنگوني حکومت قبلي توسط کودتا ، کاري بوده است که به نفع ثروتمندان صورت گرفته است.

اونگ پاکورن ازدانشگاه چو لالونگ کورن دربنکاک مي گويد:

" تاکسين انتخاب شده بود ومي شد وي را دوباره برکنار کرد، اما نمي شد وي را ازطريق به اصطلاح ليبرالهاي نامنهاد و دوستان آنها دربين طبقه متوسط برکنارنمود. زيرا آنها فقط يک بخش کوچک راي دهندگان را تشکيل مي دهند. اکثريت راي دهندگان را فقرا تشکيل مي دهند. لاکن آدمهاي اقشاربالايي مي گويند که فقرا معلومات کافي نداشتند – يا به عبارت ديگرازنظرايشان فقرا احمق اند."