1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

اريتريا ديگربراي غرب مشعلدار رستاخيزافريقايي نيست

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۲, چهارشنبه

" وقتي که ما گروگان گرفته شويم وروند سياسي اين کشورعمداً تخريب گردد، واقتصاد ما راکد گردانيده شود ومارا طوري بسازند که کاري ازما ساخته نباشدتا مارا به تسليم وادارند، وبه انجام دادن آنچه خارجيان دستورمي دهند محکوم بسازند؛ دراين صورت روند سياسي وايجاد نهادهاي سياسي برمبناي قانون اساسي خسارات زيادي مي بيند وروند سياسي دراين کشورخفه مي شود." (ازيس رئيس جمهوراريتريا)

https://p.dw.com/p/DH6m
ازیس افه ورکی رئیس جمهور اریتریا روزگاری با شخصیت فرهیخته اش حامل امید برخی ازغربیها برای " رستاخیزافریقایی " بود
ازیس افه ورکی رئیس جمهور اریتریا روزگاری با شخصیت فرهیخته اش حامل امید برخی ازغربیها برای " رستاخیزافریقایی " بودعکس: AP

ازسالروز 7 و8 ثورچندان فاصله اي نداريم . مبارزات پرازقرباني ملتها عليه استيلا واستعماربيگانگان منطقاً بايد يک جامعه انساني وآزاد ومتعهد به حقوق بشررا به وجود آورند. بسياراتفاق افتاده است که چنين نباشد. دلايل متعددي سبب چنين فاجعه ها مي باشند. نمونه هاي متاخر اين بداقبالي اريتريا وافغانستان اند.

مقاومت افغانستان عليه اشغال شوروي که ازلحاظ شرکت توده وارمردم بينظيربود، توسط گروههايي رهبري مي شد که خود را متعهد به رعايت حقوق بشرنمي دانستند، ازهمينرو غرب درحالي که ازجنبه هاي ضد شوروي آن تائيد مي نمود، ازلحاظ سياسي مجاهدين را " شورشي " مي خواند وبه آينده آن ابرازعلاقه مندي نمي نمود. درحالي که دراريتريا هم رهبران خودرا به حقوق بشرمتعهد مي دانستند وهم گروههايي درغرب آن را " مشعلداررستاخيزافريقايي " مي خواندند. لاکن امروزغرب اين کشوررا ازنگاه سرکوبگري در رديف کورياي شمالي وترکمنستان قرارداده است واريترياييها غرب را متهم به خيانت به خود مي سازند.

جايگاه اريترياييها درنزدغربيها به هنگام جنگ استقلال طلبانه

هنگامي که اريتريا درسال 1993 استقلالش را به دست آورد، نه تنها دراسمارا شادماني بزرگي برپا بود، بلکه جامعه بين المللي نيز فکرمي کرد اين کشورکوچک که پس ازسي سال جنگ چريکي استقلالش را ازحبشه گرفته است ودرراس آن رهبرفرهيخته اي چون ازيس افه ورکي قراردارد، مشعلدار يک " يک رستاخيزافريقايي " مي باشد.

چهارده سال پس ازآن روز وبايک جنگ ويرانگر مرزي با حبشه ، امروزاريتريا مانند کورياي شمالي وترکمنستان درسطح جهاني داراي يک رژيم سرکوبگرخوانده مي شود. ازيس رئيس جمهور وحزب "وحدت " وي ، به طورخودکامه اي حکومت مي کنند وقانون اساسي اي را که درسال 1997 به تصويب رسيده است ، تعطيل کرده اند. دراين کشور آزادي مطبوعات وافکاروجود ندارد. به صدهاتن ازژورناليستان وآناني که فکرمي شود منسوب به نيروهاي مخالف باشند، زنداني اند.

برسراريتريا چه آمده است ؟

" غررب چگونه به يک کشورکوچک افريقايي خيانت کرد" نام کتابي است که ميچله ورانگ ژورناليست بريتانيايي درمورد اريتريا نوشته است. وي درمورد اين کشورکوچک افريقايي نوشته است : اين کشورکه حامل اميد جهان غرب بود، درطي چهارده سال به يک ديکتاتوري تبديل شده است. لازم به ياد آوري نيست که ميچله ورانگ نه تنها اجازه ورود به اريتريا ندارد؛ بلکه کتاب وي نيز درليست کتابهاي ممنوعه قرارداده شده است.

اين به خاطرآنست که اريتريا دلايل زيادي دارد تا خود را کشوري بداند که نسبت به آن " خيانت " صورت گرفته است: ازجمله آنکه درواخرقرن نزدهم کشوراشغالگرايتاليا برخلاف قوانين بين المللي اريتريا را به حبشه ملحق ساخت ودرسال 2002 جامعه بين المللي به هنگام علامت گذاري خطوط مرزي ازحبشه جانبداري کرد. هميشه اين کشورکوچک اما ازلحاظ ستراتژيکي مهم، همچون توپ بازي علايق ومنافع جيوپولتيکي قدرتهاي بزرگ بوده است. ازاينرو ناحق نيست هرگاه تا اکنون رئال پولتيک – سياست بدون درنظرگرفتن ارزشها – که ايالات متحده امريکا واروپاييها درشاخ افريقا روي دست گرفته اند، موجب بدگماني ومايوسيت گردد وازيس رئيس جمهوراريتريا منطقاً جامعه بين المللي را براي اختناق روند اصلاحات درکشورش مسئوول بداند.

رئيس جمهوراريتريا ومخالفان خارجي اش چه مي گويند؟

ازيس رئيس جمهوراريتريا مي گويد:

" وقتي که ما گروگان گرفته شويم وروند سياسي اين کشورعمداً تخريب گردد، واقتصاد ما راکد گردانيده شود ومارا طوري بسازند که کاري ازما ساخته نباشدتا مارا به تسليم وادارند، وبه انجام دادن آنچه خارجيان دستورمي دهند محکوم بسازند؛ دراين صورت روند سياسي وايجاد نهادهاي سياسي برمبناي قانون اساسي خسارات زيادي مي بيند وروند سياسي دراين کشورخفه مي شود."

البته برعکس اين نظررئيس جمهوراريتريا؛ ناظران اوضاع اين کشور ديدگاه ديگري دارند. آنها ازاين زياد نگران مي باشند که حکومت اريتريا وهمچنان رئيس جمهورآن کشور، توسعه ملي را درسايه کشيدن خط مرزي با حبشه قرارداده اند. اين سياست مخرب ازمدتها بدينسو توسعه اقتصادي اين کشوررا صدمه زده است. بخش بزرگ جوانان ومردم مولد قسماً تحت فشارشرايط فاجعه بار" خدمت ملي " قرارگرفته اند. " خدمت ملي " حسن تعبيري براي يک اقدام غلط است که عبارت ازيک ارتش حاضروآماده مي باشد. يعني ارتشي که هروقت لازم باشد بتواند به طورمسلحانه درمقابل حبشه واکنش نشان بدهد. اريتريا که چهارونيم مليون جمعيت دارد، با داشتن يک ارتش دوصد هزارنفري ، امروزبزرگترين ارتش را درجنوب صحرا دارا مي باشد . اين درحالي است که قيمت يک ليتربنزين دراين کشور 2 يورو بوده وتوليدات ناخالص داخلي سرانه اش 105 يورو مي باشد. بسياري اريترياييها اسعاريا ارز خارجي براي خريداري کالاهاي خارجي ندارند.

براي ازيس رئيس جمهوراريتريا مشکلات روزمره مردم چندان مطرح نمي باشند، برعکس اقتصاد براي وي مقدم مي باشد. واين بيانگرنديدن خطرناک واقعيتها دريک کشورافريقايي است که توسط يک فرد اداره مي شود. ازيس خود چنين ابرازنظرمي کند:

" بلي مردم ازقيمتهاي بلند وازاينکه امتعه وجود ندارند، شاکي مي باشند. اما همه ي اينها معياري براي ارزيابي توانايي يک اقتصاد ملي نمي باشند. من به صراحت گفته مي توانم که با توجه به دستاوردهاي که ما دراين مدت کوتاه داشته ايم ، هيچکس را نمي توان با ما مقايسه کرد."

دراواسط سالهاي نود، سياست اريتريا اين بود که کمکها براي توسعه را فقط درمواقع عاجل بپذيرد، البته اينهم طرزفکرخيال پردازانه اي بود. امروزبه استثناي چند سازمان غيردولتي – انجو- دست چين شده ، هيچ سازمان امدادي اي دراين کشوروجود ندارد. تازه " گِي . ت. زِد" يا موسسه همکاريهاي فني آلمان بايد پروژه هاي آبرساني اش را دراين کشورمتوقف گرداند. درکل روابط آلمان واريتريا پس ازسالهاي نود، خدشه شديدي برداشته است. دراينجا هم مقصردانستن يک جانبه است. رئيس جمهوراريتريا براين نظراست که :

" ما به اهميت اروپا وبه ويژه آلمان ملتفت بوديم واميد زياد داشتيم که اين روابط به طورنمونه واري انکشاف خواهد نمود.متاسفانه اين مناسبات ازنيمه سالهاي نود انکشاف خوبي نکرد. ما براي آن دليلي نمي بينيم که چرا اين مناسبات بايد سرد باشد."

تفسيروتعبيرازحقوق بشر دراريتريا

دراريتريا با توجه به نقض شديد حقوق بشر، تک صدايي رسانه ها وهمچنان الغاي عملي جامعه مدني ازجانب ارگانهاي حزب حاکم ؛ گل دموکراسي پژمرده است وديگر ازآن رستاخيزافريقايي که اريتريا پيشاهنگ آن باشد، سخني درميان نيست.

يک دپلومات برجسته غربي که نخواسته است ازوي نام برده شود، براين نظراست که :" اريتريا بايد جايگاه خود را درجرگه ملل به دست آورد."

فريزر؛ متصدي افريقا درايالات متحده امريکا با لحن بسيارغيردپلوماتيک اريتريا را حامي مستقيم هراس افگني درمنطقه خوانند است واين موجب آن گرديده است تا مواضع سرسخت ترشوند. بيرون رفتن اريتريا ازاتحاديه کشورهاي منطقه – آي . جي . اي . دي – بايد پيامد مستقيم آن پنداشته شود.

ظاهراً، ازيس رئيس جمهوراريتريا ازنزديکي با حبشه حسن استقبال مي کند. وي مي گويد:

" ما نمي توانيم همسايگان مان را انتخاب بکنيم . يک وقت ما همه ي اين مشکلات را مورد بحث قرارمي دهيم ومردم اريتريا وحبشه درصلح زندگي مي کنند. من هيچ نمي خواهم پنج سال تا آن زمان انتظاربکشم . ازنظرمن ما ديروزمي توانستيم اين کار را بکنيم . اما تصميمگيري به دست ما نيست ."

ناظران اموراريتريا هشدارمي دهند که دسته رهبري دراريتريا، حالا مشکل مرزي را به خاطرآن مورد استفاده قرارمي دهند که حقوق بشر را نقض نمايند ، تا خود بتوانند بدون چون وچرا حکومت بکنند.