1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

اخراج اجباري وتوده وارمهاجران افغان ازايران

۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۰, پنجشنبه

"دولت فعلي و مقامات اقتصادي اش که خود را در بن بستي هولناک گرفتار مي بينند براي خلاص شدن موقت از شر بحران بيکاري يا لااقل کاهش نرخ آن در کشور هم که شده دست به عملي زده اند که با معيار هاي فرهنگي و اخلاقي ما ايرانيان چيزي جز يک کار زشت نيست.برنامه آقايان اخراج يک ميليون نفر از افغاني هاي مقيم ايران است. دليلي هم که براي اين کار ذکر کرده اند اين است که اين افغاني ها کار غير مجاز مي کنند و بازار کار را از دست کارگران اير

https://p.dw.com/p/DH6l
غروب درنفس گرم جاده خواهم رفت - پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت
غروب درنفس گرم جاده خواهم رفت - پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفتعکس: AP

�ني ربوده اند.يکي از مسئولين اين برنامه صراحتا مي گفت با اخراج افغاني ها يک ميليون فرصت شغلي ايجاد خواهد شد." ( يک ناظرايراني )

دراين روزها جمهوري اسلامي ايراني با اِعمال جبروفشارباورنکردني دههاهزار مهاجرافغان درآن کشور را ازنقاط مختلف ايران جمع آوري نموده واکثراً بدون آنکه مجال بدهد تا اثاثه ها وداشته هاي اندک شان را با خود بگيرند، ازمرزايران اخراج مي کند. اين اقدام حکومت ايران که ظاهراً متوجه مهاجران غيرقانوني است ، دامن آن عده مهاجراني را که مدرک قبولي نيز دارند رها نکرده است، ويک جو رعب وياس بيمانند را دربين مهاجران به وجود آورده است. گزارشهاي پراگنده اي ازمرگ وميرکودکان وتلف شدن بزرگسالان وجود دارند. همه علايم دال برآن اند که اخراج مهاجران افغان وآنهم بدون توافقات قبلي و با اين عجله وخشونت ريشه درجاي ديگري داشته باشد

جمهوري اسلامي ايران وپامال نمودن تعهدات سه جانبه درمورد پناهندگان افغان

تا اکنون پنجاه هزارمهاجرافغان با جبرواکراه وبدون درنظرگرفتن کرامت انساني وحقوق بشري آنها ازايران اخراج شده اند.

به روزسه شنبه 27 ام ماه فبروري سال 2007 عيسوي برنامه عودت به وطن داوطلبانه هزاران افغان مهاجر درايران به دنبال مذاکراتي ميان ايران ، افغانستان ونماينده سازمان مهاجران ملل متحد ، براي يک سال ديگرتمديد گرديد. به روزچهارشنبه 28 ام ماه فبروري مقامات کميسارياي عالي مهاجران ملل متحد به آژانس ارين گفتند که توافق نامه قبلي دربيستم ماه مارچ سال 2007 پايان مي يابد.

آنچه ازمتن فهميده مي شود؛ هدف برگشت داوطلبانه به وطن مهاجران مي باشد، نه اخراج اجباري آنها. ظاهراً مقامات ايراني اذعان مي دارند که با افغانهاي مهاجربرخورد رئوفانه واحترام آميزي داشته اند ، وهمه ي اقدامات آنها درانطباق با روحيه توافقنامه سه جانبه بوده ودرهمآهنگي با حکومت افغانستان صورت گرفته است.

اين درحالي است که سلطان احمد بهين سخنگوي وزارت خارجه افغانستان ، پس ازانتشارخبر اِعمال جبروتحقير به هنگام اخراج مهاجران افغان ازايران گفته است :

" پس ازانتشارخبراخراج مهاجران ما ، ما يادداشتي به سفارت ايران فرستاديم ونگراني مان را ابرازداشتيم ...ما گفتيم که اين اقدام مخالف مذاکرات بين دادفرسپنتا وزيرخارجه افغانستان ومقامات ايراني است که دران گفته شده بود دررابطه با اخراج مهاجران ازصبروتحمل کارگرفته شود."

درحالي که مصطفي پورمحمدي وزيرداخله ايران گفته است : طرح جمع آوري واخراج مهاجران غيرمجازافغان که ازابتداي ماه ثوربه اجرا درآمده است ، ازچند ماه قبل به اطلاع مهاجران رسانده شده بود وحتا براي آنها تسهيلاتي جهت سفرفراهم شده است .خانم عادله يک پناهنده افغان که ازترس افراد کلانتري اصلاً نمي خواهد کسي را ببيند، شدت عمل براي اخراج مهاجران ايران را اينگونه برزبان مي آورد:

" با آنکه من مدرک دارم وپناهنده قانوني مي باشم ؛ ازدست آدمهاي کلانتري خانه ام را تغييرداده ام . چون آنها منتظرمدرک نمي مانند . کساني را به هنگام دفن جنازه گرفته وفرستاده اند. بسياري نتوانسته اند اثاثه اندک خانه شان را جمع بکنند. ازلگد ومشت کوبيدن نه تنها برمردان بلکه برزنان وبچه ها نيز دريغ نمي کنند.

عجب محشريست . پول خرج سفرمصيبت ديگري است. برهرکيف وکمد يک پول عليحده علاوه مي کنند. مردم ازمرگ جوجه گک ها دراثرتب ونبود آب وتشنگي خبرمي دهند. مي گويند کساني دراثرپرت شدن ازطبقه بالايي ساختمان جان داده اند. خوب ديگه تقديرما افغانيها همين است که درهيچ جاي زمين آرام نداشته باشيم . سپردبه خدا."

چرا اين همه عجله وخشونت دراخراج پناهندگان افغان

بسياري ازاين نگران اند که مبادا تصميم دولت ايران يک نوع انتقام کشي ازمجازاتهاي اقتصادي غرب باشد که افغانها قرباني آن مي گردند. براي چنين نگراني اي دلايلي نيزوجود دارند. چنانکه اخيراً ايران درمناطق مرزي شرقي اش دريک ساحه هشت هزارکيلومترمربع آمادگيهاي نظامي اش را به نمايش گذاشته است. رسماً مبارزه عليه قاچاق مواد مخدروجلوگيري ازسايرنا امنيها هدف اين رزمايش خوانده شده است ، اما ناظران نمي توانند نزديکيهاي ارتش امريکا را درمرزهاي شرقي ايران ناديده بگيرند.

يک نويسنده ايراني که شاهد زورگوييهاي مقامات ايراني با مهاجران افغان است ، اين موضوع را ازجهت ديگري بررسي نموده وبراين نظراست که :

"دولت فعلي و مقامات اقتصادي اش که خود را در بن بستي هولناک گرفتار مي بينند براي خلاص شدن موقت از شر بحران بيکاري يا لااقل کاهش نرخ آن در کشور هم که شده دست به عملي زده اند که با معيار هاي فرهنگي و اخلاقي ما ايرانيان چيزي جز يک کار زشت نيست.برنامه آقايان اخراج يک ميليون نفر از افغاني هاي مقيم ايران است. دليلي هم که براي اين کار ذکر کرده اند اين است که اين افغاني ها کار غير مجاز مي کنند و بازار کار را از دست کارگران ايراني ربوده اند.يکي از مسئولين اين برنامه صراحتا مي گفت با اخراج افغاني ها يک ميليون فرصت شغلي ايجاد خواهد شد.همه مي دانند که در علم اقتصاد به چنين کاري ايجاد شغل جديد نمي گويند.

گفته مي شود که بيش از يک ميليون افغاني در ايران به عنوان آواره جنگي زندگي مي کنند.دولتي که از حل مشکلات و بدبختي هايي که خودش براي مردمش ايجاد کرده است ناتوان است ـ براي گريز از جوابگويي به افکار عمومي در به در دنبال کسي مي گردد تا به عنوان مقصر به مردم معرفي کند. زماني رسم بود که همه گرفتاري ها را به گردن آمريکاي جنايتکار و صدام يزيد کافر و منافقين کوردل مي انداختند. حالا ديواري از ديوار افغاني ها کوتاه تر نيافته اند.مردمي مظلوم و بي کس."

دولت افغانستان هيچ تدارکي براي برگشت به وطن مهاجران نديده است

رسماً گفته مي شود که درايران حدود 915000 مهاجروجود دارد. دينا فرامرزي سخنگوي کميسارياي عالي مهاجران ملل متحد درايران گفته است :

" بسياري افغانها ازاين ترس دارند که هرگاه پس به وطن شان برگردند، درآنجا نه امنيت است؛ نه صحت ونه خانه اي . آنها نمي دانند آينده شان درافغانستان چگونه خواهد بود؟"

همين طورشمارمهاجران افغان درپاکستان سربه 2 مليون نفرمي زند. مطابق به گزارشي که به حمايت کميسارياي عالي مهاجران ملل متحد به تاريخ سوم ماه مي دراسلام آباد انتشاريافته است ، 84 % اين مهاجران نمي خواهند به افغانستان برگردند. ازاين جمله 90% آنها نداشتن زمين را عامل عدم تمايل به برگشت درافغانستان مي دانند.

ديده مي شود که مشکلات برگشت چهارمليون مهاجربيکاروبي روزگارکمترازمشکلات شورشگري طالبان درافغانستان نيست، وحکومت افغانستان درزمينه کمترين تدارک ندارد.

درتمام مقاولاتي که مربوط به صلح درافغانستان مي شود وبه ويژه دراسناد توافقات پترزبرگ عودت داوطلبانه مهاجران به وطن مطرح مي باشند. دريک کشورجنگزده مانند افغانستان برنامه اي لازم بود وهست تا زمينه برگشت مهاجران مهيا شود. اين زمينه قبل ازهمه ايجاد کارومشغله وانطباق اقتصاد برآن اصولي است که بتواند، چنين اهدافي را برآورده سازد . لاکن متاسفانه چنانکه داکترجليل شمس وزيراقتصاد افغانستان مي گويد : اقتصاد افغانستان برمبناي تجارت بنا يافته است نه صنعت وتوليد. ازجانب ديگرآنچه به نام رشد اقتصادي درافغانستان خوانده مي شود ، آميزه اي اززرق پولهاي امدادي مليارد دالري وانواع مختلف تجارت رسمي وغيررسمي است که بيشتربرواردات وبرقاچاق مواد مخدرمبتني مي باشد. درطي پنج سال گذشته مقامات افغانستان غرق درنشاط جذب کمکهاي خارجي بودند ومنابع درآمد مشروع داخلي را يکسره به کناري گذاشته بودند. تازه مقامات مسئوول درافغانستان متوجه شده اند که اين کمکهاي بين المللي براقتصاد افغانستان چندان تاثيري نداشته اند. تجربه جهاني قبلاً نشان داده بود که هيچ کشوري به مددکمکهاي خارجي صاحب اقتصاد خود کفا وانکشاف يافته اي نه شده است. کارشناسان دولت افغانستان وسازمانهاي بين المللي هريک دلايلي را عامل اين بي اثري کمکهاي خارجي مي دانند:

پروفيسوراسحاق نادري مشاورارشد اقتصادي رئيس جمهورافغانستان مي گويد :

" ما حدود 60 مرجع کمک کننده داريم .... ضرورت به آن است که پول کمکي بين المللي با سنجش وخردمندانه مصرف شود وبراي مردم افغانستان بيشترپرمعنا گردد."

پرافول پيتل؛ معاون رئيس بانک جهاني براي آسياي جنوبي اعتراف مي کند که همآهنگ سازي کمکها براي افغانستان بسيارکم است . او مي گويد:

" جاي تعجبي نيست هرگاه بپرسيم که با وجود اين حقيقت که درپنج سال گذشته درحاليکه 1.6 مليارد دالربراي تعاون تخنيکي درافغانستان مصرف شده است ، چرا ظرفيت سازي اينقدراندک است ... با انهم ما مواردي داريم که مکتب ساخته شده است معلمان وجود نداشته اند ، زيرا وزارت معارف دراين مورد واينکه براي آن هيئت معلمان لازم است چيزي نمي دانسته است. يا اينکه زيرساخت ايجاد گرديده است، اما به سرعت خراب شده است، اين براي آن است که وزارت معارف براي حفظ ومراقبت آن بودجه اي را درنظرنگرفته بوده است."

تام کوينيگ نماينده خاص ملل متحد براي افغانستان ازمحدوديتهايي سخن به ميان مي آورد که مانع اجراات حکومت افغانستان مي گردد . او مي گويد:

" بعض مراجع کمک کننده ازاينکه پولهاي امدادي ازمجراي حکومتي مصرف شوند، محدوديتهايي وضع مي کنند. "

احسان ضياء وزيراحيا وانکشاف دهات افغانستان اشاره به خشکاندن "منابع فکري" – برين درين - دردولت افغانستان نموده ومي گويد:

" تنها درسه ماه گذشته ما هشت کارمند حرفه اي مان را ازدست داديم ، همه اينها توسط سازمانهاي بين المللي اي که حقوق ومعاش مرغوب مي پردازند ، جذب شده اند.... مراجع کمک کننده وسازمانهاي بين المللي دربازارقواي بشري ، ظرفيتهاي اندکي که را داريم ، به ضرر موسسات دولتي خريداري مي کنند."

شايد درراس همه اين مسائل بي برنامگي حکومت افغانستان قرارداشته باشد. اين نکته را مي توان ازگزارش وزيرماليه افغانستان درپارلمان درمورد بودجه سال 1386 دريافت . ماريو راگازي يک مقام کمسيون اروپايي دراين مورد مي گويد:

" وزارت ماليه خود اعتراف نموده است که بسياروزارتخانه ها دراجراات بودجه شان مشکلات دارند. وزيرماليه افغانستان به هنگام تقديم بودجه سال 1386 هجري خورشيدي درپارلمان افغانستان گفته است که حدود 500 مليون پول قابل انتقال درسال 1385 تا هنوزمصرف نه شده است."