گناه لورهلای؟
۱۳۸۶ بهمن ۲۹, دوشنبهمیشائیل پتزت (Michael Petzet) مدیر "کمیته بینالمللی حفاظت از آثار باستانی" با تأکید میگوید: «غیر ممکن است؛ نه!».
دعوا سر لورهلای (Loreley) است. به گفته پتزت لورهلای کانون طبیعت کنارهی راین است. و از این روست که میگوید: «ساختن پلی برای رفتوآمد اتومبیل! آنهم اینجا؟ نه، تصورش را هم نمیتوانیم بکنیم!»
داستان از این قرار است: از ده سال پیش مسئولان ایالت راینلند فالتزمیخواهند پلی برای عبور و مرور وسایل نقیله، روی رود راین بسازند. ساخت این پل که بسیار هم پرهزینه خواهد بود، فاصله دو شهر پررفتوآمد ماینز و کوبلنز را صدکیلومتر کم میکند. این دو شهر در دو سوی رود راین و از بخت بد مسئولان در دو سوی دره لورهلای قرار دارند.
دره لورهلای بخشی از میراث فرهنگی جهان
دره لورهلای از بکرترین مناطق طبیعی حاشیه رود راین است. این منطقه که از سال ۲۰۰۲ میلادی از سوی سازمان یونسکو در فهرست "میراث فرهنگی جهان" قرار گرفته، باریکترین و خطرناکترین در عین حال زیباترین منطقه رود راین است. جایی که این رود، قوس بزرگی میخورد و از میان صخرههای سر به فلک کشیده رد میشود.
با وجود اینکه در سال ۱۹۳۰ خطرناکترین صخره این دره برای سهولت رفتوآمد کشتیها منفجر شد، هنوز هم کشتیرانی در شب در این مسیر، بدون نورافکنهایی که روی صخرهها نصب شدهاند ممکن نیست.
شهرت دره خطرناک لورهلای به قرون وسطی میرسد. میگویند کشیش گوار(Goar)، کشیش عابد و معروف قرن ششم میلادی که در شهر کوچکی نزدیکی لورهلای زندگی میکرده، هر شب برای ملوانان کشتیهای این مسیر دعا میخوانده است.
معنای عنوان لورهلای
روشن نیست که نام لورهلای از کجا آمده است. برخی حدس میزنند این نام برگرفته لغت قدیمی Lorlen در زبان آلمانی است که مفهوم زمزمه آبشار یا نجوا میدهد. دلیل این گمان میتوانسته، انعکاس صدای ریزش آب از آبشارهای کوچک صخرههای بالایی در صخرههای پایینی و حاشیه رود بوده باشد. البته این بازتاب صدا امروزه به دلیل افزایش سووصدا در این منطقه کم شده است.
اما عدهای دیگر نام این دره برگرفته از نام پریای به نام "لورهلای" میدانند که در افسانهها آمده است روی بلندترین صخره دره مینشسته و هنگام شانه زدن موهای بلند و طلاییاش با صدای افسونگری آواز میخوانده است. صدای لورهلای هوش از سر کشتیرانان میربوده و باعث میشده که کشتیها از مسیر منحرف شوند و به صخرهها بخورند.
زیبای افسونگر
البته عده دیگری هم معتقدند لورهلای دختری بسیار زیبایی بوده است که مردان بسیاری مجنون زیباییاش میشدند و دست از زندگی میشستند و خود را به کشتن میدادند. اسقف اعظم لورهلای را به جرم زیباییاش محاکمه میکند. اما از آنجا که مفتون چهره او میشود، نمیتواند حکم مرگ را بر زبان جاری کند و او را به صومعهای میفرستد.
اما لورهلای خسته از زیبایی افسونگرش و دلشکسته از مردی که به او عشق او خیانت کرده، آرزوی مرگ دارد. در راه، لورهلای از سوارانی که او را تا صومعه همراهی میکنند میخواهد که فرصت دهد او برای آخرین بار از بلندترین صخره، به رود راین نگاهی بیاندازد. سواران که محسور زیبایی او شدند این خواسته رد نمیکنند. لورهلای از این فرصت استفاده میکند و خود را ازبلندترین صخره به پایین پرت میکند.
چکامه هاینریش هاینه
افسانه لورهلای در ادبیات آلمان بازتاب یافته است. شاعران معروفی از جمله هاینریش هاینه از آن الهام گرفتهاند.
هاینه دربارهی لورهلای چنین سروده است:
نمیدانم چه معنایی دارد
که من اینقدر غمگینم
افسانهای قدیمی
رهایم نمیکند
هوا سرد است و دارد تاریک میشود
راین، آهسته در جریان است
قله کوه برق میزند
در پرتو خورشید مغرب
زیباترین دختر باکره آنجا نشسته است
آن بالا، افسونگر
موهای ابریشمی طلاییاش میدرخشند
موهای طلاییاش را شانه میزند
شانه میزند با شانهای طلایی
و ترانهای میخواند
ترانهای با نوایی افسونگر
و پرطنین
ملوان کشتی کوچک را
دردی غریب دربرمیگیرد
او دیگر صخره در راه را نمیبیند
نگاهش، تنها به آن بالاست
فکر میکنم، موجها بالاخره
ملوان و زورق او را میبلعند
لورهلای است که چنین میکند
با آوازخود.
کمیته بینالمللی حفاظت از آثار باستانی
شاید هم گناه لورهلای باشد که میشاییل پتزت هیچ رقم کوتاه نمیآید! مسئولان پیشنهاد کردهاند که حاضرند به جای پل هوایی چهل میلیون یورویی، تونل زیر زمینی که دوبرابر پل هوایی تمام میشود بسازند.
اما پتزت، که مدیریت شورای بینالمللی حفاظت از آثار باستانی را برعهده دارد با هر گونه تغییری مخالف است. از نظر او اهمیت این میراث جهانی بیشتر از بازده اقتصادی است که ساختن پل خواهد داشت.
پتزت نگرانیاش از مطرح شدن پرژوه ساخت پل در این منطقه را، در جلسه ماه نوامبر کمیته در پاریس اعلام کرده است. البته مسئولان ایالتی هم گفتهاند که به هیچ وجه تصمیم ندارند طبیعت بکر این منطقه یا میراث طبیعی جهانی را تخریب کنند، بلکه فقط به دنبال راهی برای کوتاه کردن این مسیر هستند.
پتزت اما میگوید: «از نظر من این مسئله اصلا نباید مطرح و به بحث کشیده شود.» به درخواست او به زودی گروهی از ناظران کمیته بینالمللی حفاظت از آثار باستانی برای بازدید از دره لورهلای، به این منطقه سفر خواهند کرد.
رأی این کمیته برای سازمان یونسکو که باید با ساخت این پل در دره لورهلای موافقت کند، حرف آخر را میزند. پتزت میگوید: «من تصور نمیکنم آنها بگوید راهی وجود دارد!»