1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گردآورى نامه ها و وصيتنامه هاى زندانيان سياسى ايرانى اعدام شده

كيواندخت قهارى۱۳۸۲ آبان ۲۸, چهارشنبه
https://p.dw.com/p/A65I
گفتگو با عصمت طالبى و مهدى اصلانى

در آستانه سالگرد قتلهاى زنجيره‌اى، قتل گروهى از فعالان دگرانديش عرصه‌هاى سياست و فرهنگ ايران قرار داريم. روز جمعه سى‌ام آبان ماه مراسم يادبود پروانه و داريوش فروهر در حسينيه ارشاد تهران برگزار خواهد شد. فعاليتى گسترده از سوى مدافعان حقوق بشر به چشم مى ‌خورد تا همراه با يادآورى اين قتلها در باره زمينه وقوع آنها بحث و رازگشايى شود. تلاشها بر آن است تا با اعتراض و روشنگرى كوششهايى خنثى گردند كه مى‌خواهند پرونده‌ اين جنايت را مسكوت نگاه دارند و از ياد همگان ببرند كه هنوز هم گروهى از روشنفكران ايرانى چون دكتر ناصر زرافشان و اكبر گنجى هستند كه به خاطر اعتراض و رازگشايى در ارتباط با قتلهاى زنجيره‌اى در زندانهاى جمهورى اسلامى گرفتارند.

جنبش روشنگرى‌اى كه آغاز شده در تداوم خود عمق مى ‌يابد. تجربه يادآوريها و روشنگريها در مورد اعدامهاى جمعى زندانيان سياسى ايران را هم اينك در دست داريم كه فصلى از ‌آن كشتار تابستان ۱۳۶۷ است. هر سال كه سپرى شده است جنبش عدالتخواهى در رابطه با اين فجايع گسترده ‌تر از سال پيش گشته است. بر زمينه اين جنبش كوشش مى ‌شود تا تاريخ زندانهاى پس از انقلاب ثبت گردد. در خارج از كشور به ويژه در آلمان چند سالى است جان به در بردگان از زندانهاى جمهورى اسلامى دست به نگارش و انتشار خاطرات خود از دورانى زده‌اند كه در سياهچالهاى حكومت اسلامى گذرانده‌اند. و اما بر آنان كه ديگر ميان ما نيستند، چون اعدام شده‌اند، چه رفته است؟

از مهمترين آثارى كه از اعدام ‌شدگان در زندانهاى جمهورى اسلامى برجاى مانده، نامه‌ها و وصيتنامه ‌هاى آنان است. در آغاز فصل پاييز، پس از برگزارى مراسم يادبود و روشنگريهاى گسترده در باره اعداميان دهه ۱۳۶۰ و به ويژه كشتار زندانيان سياسى در تابستان ۱۳۶۷، دو تن از چهره ‌هاى شناخته شده در زمينه دفاع از حقوق بشر ايران در خارج از كشور، آقايان مهدى اصلانى و مسعود نقره ‌كار با اعلاميه‌اى كه وسيعا در سايتهاى خبرى و سياسى اينترنتى به زبان فارسى منتشر شد، خانواده هاى اعدام ‌شدگان و همه احزاب، سازمان ها و گروه هاى سياسى و اجتماعى و همه ايرانيان را فراخواندند، نامه ها و وصيت نامه هاى اعدام شدگان عقيدتى–سياسى، عکس آنان و اصل يا کپى هر گونه اثر خلق شده در زندان از جانب آنان را براى گردآورى و انتشار در اختيار آنان بگذارند. قرار است كه نخستين مجموعه نامه‌ها و وصيتنامه‌هاى اعدام‌شدگان تا شهريور ماه سال آينده درآلمان منتشر شود.

پيش از اين دكتر مسعود نقره ‌كار در سال ۱۳۶۸ پس از اعدامهاى جمعى تابستان ۶۷ در آلمان دست به جمع‌آورى مجموعه‌اى از نوشته‌ها و وصيت ‌نامه‌هاى اعدام ‌شدگان زده بود. حاصل كار وى كتابى بود با نام ”واپسين‌نامه ‌ها، اسناد خونين مقاومت، جلد اول“. جلد دوم اين كتاب هيچ گاه منتشر نشد. در باره علت اين وقفه و دگرگونى حاصل شده در معيارها براى جمع‌آورى آثار اعدام ‌شدگان مهدى اصلانى چنين مى ‌گويد:

”اين كار به دلايل مختلف به فرجام مطلوب منتهى نشد. علتش هم اين بود كه همه جانبه نبود و تنها بخشهاى مشخصى از اعدام شدگان چپ را بيشتر شامل مى شد. و همان موقع اين نويد را داده بود دوستم كه بتواند اين كار را ادامه بدهد و با جمع آورى تمام آثار قلمى و به جا مانده از جان باختگان عقيدتى_سياسى در طى ساليان پس از انقلاب بتواند آنها را در يك مجموعه چاپ بكند.

در حقيقت زندان يك پديده يك شبه پديدار شده نبوده در حكومت اسلامى، دوره هاى متفاوتى را داشته، اين دوره ها مضامين خاص خودش را داشته و به هر حال مسائل خاصى را با خودش به همراه داشته است. از اين نظر از همان فرداى فصل يخزده انقلاب، كه هجوم به اقليتهاى مذهبى، افسران بلندپايه و وابستگان حكومت قبل آغاز مى شود، تا به اين لحظه كه خوديهاى حكومت را دربرگرفته، مى توانيم دوره هاى متفاوتى را نام ببريم براى زندانهاى حكومت اسلامى در اين ۲۵ سال. لذا فراخوان ما به همه آن كسانى است كه اثرى قلمى يا وصيت نامه اى را در اختيار دارند و شامل تمام كسانى مى شود كه عقيدتى_سياسى در راه آرمانشان جان باخته اند.“

براى زندانى سياسى در ايران نامه از معدود وسيله‌هايى است كه مى ‌تواند ارتباط او را با جهان خارج از بند ممكن ‌سازد. اما زندانى در نامه نگارى نيز فضايى محدود را در اختيار دارد:

”اين نامه ها تنها خطاب به بستگان درجه يك، مثل همسر، پدر و مادر و فرزند است، مى توانسته از داخل زندان به بيرون منتقل بشود. روى كاغذهاى فرمى چاپ شده پنج خطى. يعنى يك محدوديت در حقيقت فضا داشته زندانى، محدوديت اينكه به هر كسى نمى توانسته نامه را بنويسد.

بسيارى از اين نامه ها مى دانيم كه به دست گيرندگان اصلى آن، يعنى خانواده ها نرسيده است. يعنى حتى اين نامه هاى پنج خطى بايد از ديواره كنترل حكومتى عبور مى كرده تا به دست خانواده ها مى رسيده. بخشهايى از اين نامه ها را خانواده ها به جهت اينكه تنها آثار به جا مانده و ارزشمند از عزيزانشان است را حفظ كرده اند و با خودشان دارند. بسيارى ديگر از اين نامه ها كه در بيرون منتشر نشده و پخش نشده، دوستان زندانى خطركرده و جان به دربرده تعدادى و بخشى از آنها را خطر كرده و به هنگام آزاديشان با خود از زندان خارج كردند.“

خانم عصمت طالبى از كسانى‌است كه به فراخوان براى جمع‌آورى اسناد كشتار زندانيان سياسى پاسخ مثبت داده است. همسر خانم طالبى در زندان اوين و برادر او در زندان گوهردشت در جريان كشتار جمعى تابستان ۶۷ اعدام شدند. محكوميت آنان به ترتيب حبس ابد و ده سال بود و هر دو چهار سال از دوره محكوميتشان را گذرانده بودند. خانم طالبى نامه‌هايى را كه از همسر و برادرش دريافت داشته در اختيار گردآورندگان آثار مى ‌گذارد. وى در باره شكل و محتواى اين نامه‌ها و نگهدارى آنها مى ‌گويد:

”معمولا به كسانى كه در زندان بودند ماهى يكبار بر حسب اتفاق نامه هاى مخصوص خودشان را مى دادند، كه چاپ خود اوين بود. اين رو، آن رو بود اين نامه ها، يعنى ورق اين طرف و آن طرفش. يك طرفش را بايد زندانى مى نوشت و پست مى كرد به خانواده، طرف بعدى اش را براى آنكه نامه بيرون نماند، خانواده بايد مى نوشت، پست مى كرد به اوين. وقتى اين نامه ها دست من مى رسيد، يا دست خانواده هاى ديگر هم همينطور، اينها را ما فتوكپى كرديم. فتوكپى كرديم و چند تا از نامه ها را هم من همينطورى نگاه داشتم. ديگر ارسال نكردم، كه به دست زندانى ام برسد. اينها در اختيار ماست.

در نامه ها اكثرا جملات و كلمات عادى بود و بيانگر يك سرى مسائلى كه نشان دهد به زندگى اميدوار هستند. چند نامه اى كه نگاه داشتم، خاص نبود. صرفا براى اينكه اينها را نگاه داشته باشم. شايد به عقلم رسيد كه به عنوان مدرك داشته باشم.“

تاكنون كوشش شده تا بر جنايتهاى سهمگينى چون كشتار تابستان ۱۳۶۷ پرده افكنده شود، حتى گفته شود كه چنين جنايتهايى رخ نداده است. جمع‌آورى آثار به جاى مانده از زندانيان سياسى اعدام شده پرده ها را مى ‌سترد و نقشه‌ها را براى سكوت در باره جنايت واقع شده نقش بر آب مى ‌كند. خانم عصمت طالبى در باره اهميت نامه ‌هاى زندانيان و انتشار آنان در اين رابطه مى ‌گويد:

”به نظر من از آنجايى كه ما، البته من صرفا در رابطه با شصت و هفتيها نظر مى دهم، نتوانستيم هيچ مدركى، هيچ امكانى را براى افشاگرى چنين فاجعه ملى اى كه در سال ۶۷ به دست جمهورى اسلامى به وقوع پيوست، سنديتى هيچ گونه داده نشد و از نظر بين المللى هم تا به امسال كه پانزدهمين سالگرد بود، هيچ افشاگرى اى به شكل گسترده نشده بود. امسال خوشبختانه خيلى افشاگرى شد از طرف زندانيان آزاد شده، به اضافه اينكه تعدادى از خارجيها هم اين مسئله را مورد بررسى قرار دادند.

من فكر مى كنم اين اسناد لااقل يك گوشه اى را نشان بدهد و اينكه يك عده اى در زندان جمهورى اسلامى با توجه به اينكه حكم گرفته بودند و تعدادى از زندانيها اصلا قرار بود كه آزاد بشوند، يعنى شحكمشان تمام شده بود، اعدام شدند، شايد گوشه اى از اين فاجعه را بيانگر باشد. كمك كند براى افشاگرى.

اين نشانگر اين است كه با آن تاريخهايى كه در نامه ها هست، خود اسم زندان اوين، اينها در آن نامه ها نوشته و چاپ شده است. اينها نشانگر اين است كه زندانيها با توجه به اينكه وصيتنامه اى هم به خانواده ها ندادند، در زندان جمهورى اسلامى بوده اند و بعد از چندين ماه اطلاع دادند كه از بين رفته اند.“

عصمت طالبى و مهدى اصلانى با نظر به جهانيان و آيندگان براى انتشار نامه‌ها هم اهميت افشاگرانه قايل اند هم اهميت تاريخى. خانم عصمت طالبى در اين باره مى گويد: ”اميدوارم اين دوستانى كه دست اندركار شده اند كه اين فاجعه ملى را از نظر بين المللى در يك حدى برسانند كه دنيا نگاه به اين مسئله بكند، و شايد گوشه اى از شقاوت جمهورى اسلامى به اين شكل نشان داده بشود و براى آينده مملكت ما، جوانان ما، اين باعث بشود كه تكرار نشود اين فاجعه ها، فقط من اميدوارم يك چنين حركتى موجب پيشگيرى چنين فاجعه هايى باشد. همين.“