پشت پرده "خصوصیسازی" عرصه فرهنگی ایران
۱۳۹۵ آذر ۵, جمعه
«کارمند دولتی نمیتواند ناظر خوبی برای هنر محسوب شود. نظارت بر سینما، کتاب و موسیقی را باید به اهلش واگذار کنیم. در بحث سانسور و ممیزی باید گروهی از فرهیختگان، هنرمندان و عالمان کنار هم بنشینند و بر هنر نظارت کنند.» اینها بخشی از سخنان حسن روحانی است که سال ۹۲ در جمع "هنرمندان" جمهوری اسلامی ایران در تالار وحدت گفته است. حالا در آخرین سال از دوران ۴ ساله ریاست جمهوری او، "خصوصیسازی فرهنگی" در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به اوج خود رسیده است.
هفته یا ماهی نیست که جشنوارههای خصوصی موسیقی و تئاتر در ایران برگزار نشود. "بخش خصوصی" با ارقام نجومی "حراج آثار هنری" در تهران برگزار میکند. البته با حضور مسئولان دولتی و وزیر ارشاد. در ابتدای انقلاب مسئولان حکومت ایران سینما، تئاتر، موسیقی (جشنواره سرودهای انقلابی)، کتاب و به صورت کلی فرهنگ و هنر را وسیلهای برای تبلیغ ایدئولوژی حاکمیت میدانستند. ظاهرا با گذشت ۳۸ سال از انقلاب اسلامی مسئولان دولتی سخنانی متفاوت با ابتدای انقلاب درباره فرهنگ و هنر ابراز میکنند. صحبت از واگذاری "سانسور هنر و نظارت بر هنرمندان" به دست "هنرمندان بخش خصوصی" است که حکومت آنها را "کاردان" میداند (کار را باید به کاردان سپرد). پیش از این حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی حسن روحانی درباره "واگذاری فرهنگ به بخش خصوصی" گفته بود: «باید کار به دست کاردان سپرده شود.»
حالا با بحثهایی که درباره منابع مالی ناروشن سریال "شهرزاد"، سریالی که ظاهرا به دست بخش خصوصی ساخته شده، در فضای مجازی و غیرمجازی آغاز شده است، بار دیگر از تغییر سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران سخن به میان آمده است.
اخیرا مشخص شده دو نفر از سرمایهگذاران بخش خصوصی سریال "شهرزاد" به صندوق ذخیره فرهنگیان بدهکار بودهاند و به همین دلیل دستگیر شدهاند. حسین مقصودی سخنگوی فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی مجلس شورای اسلامی به "خانه ملت" (خبرگزاری مجلس شورای اسلامی) گفته محمد امامی و همچنین همسر مدیر بازداشتشده صندوق ذخیره فرهنگیان، جزو تهیهکنندگان سریال "شهرزاد" بودهاند و البته هر دو از بدهکاران به صندوق دخیره فرهنگیان هستند و به همین دلیل دستگیر شدهاند.
یکی دیگر از سرمایهگذاران فصل اول سریال "شهرزاد" هادی رضوی است که عناوین مختلفی دارد. او در گفتوگو با خبرگزاری مهر خود را "شاگرد حبیبالله عسگراولادی از موسسان حزب موتلفه اسلامی" معرفی میکند. به گزارش "تسنیم" او همچنین داماد محمد شریعتمداری، معاون اجرایی حسن روحانی، و البته رئیس جشنواره فیلم موسوم به "جشنواره مدافعان حرم" است.
روند تغییر سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
جدای از داستان منابع مالی ناروشن سریال "شهرزاد" به صورت کلی سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون چه تغییراتی داشته است؟ فرج سرکوهی نویسنده، روزنامهنگار و منتقد هنری ساکن آلمان درباره روند تغییر سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از ابتدا چنین میگوید: «در آغاز مسئولان جمهوری اسلامی گمان میکردند که میتوانند هنر و ادبیات اسلامی تولید کنند. کوششهای بسیاری کردند از جمله به مثل بنیاد فارابی را با هدف تولید سینمای عرفانی ـ اسلامی و سینمای اگزوتیک جشنوارهپسند تاسیس کردند. سیاست تولید هنر و ادبیات اسلامی شکست خورد از جمله به این دلیل که حکومت و مکتب حکومتی، جز در چند مورد انگشتشمار، خلاقیت هنری و ادبی نداشت و نیز بدین دلیل که برخی استعدادهای هنری اسلامی به اپوزیسیون بدل شدند. پس از جنگ با سیاستهای خصوصیسازی و نئولیبرالیسم اقتصادی آقای رفسنجانی، تغییراتی در جامعه آغاز شد. بافت هرم جمعیتی نیز به تدریج متحول شد و نسلهای جدیدی پا به عرصه گذاشتند. ساختار اجتماعی شهرها تغییر کرد. حکومت نیز سیاستهای فرهنگی خود را تغییر داد. به این نتیجه رسیدند که باید فرهنگ خلاقه باارزش را از بازار حذف و از دسترس مردمان دور کنند.»
در سالهای اخیر مسئولان ایران درباره لزوم خصوصیسازی در عرصههای مختلف تاکید میکنند. پس از خصوصیسازی بسیاری از کارخانهها، روند خصوصیسازی بسیاری از باشگاههای فوتبال و سپردن تیمهای فوتبال به سرداران بازنشسته سپاه پاسداران آغاز شد. اما پسزمینه خصوصیسازی در عرصه فرهنگ ایران چیست؟ آیا میتوان رد پای رانت، نظامیان یا دیگر سازوکارهای سیاسی که هدفی غیر فرهنگی دارند را در روند خصوصیسازی فرهنگی در ایران پیدا کرد؟
فرج سرکوهی دراینباره میگوید: «در همه کشورهای دنیا هم آثار مبتذل و کلیشهای و عامهپسند تولید میشود و هم هنر خلاق اما در ایران با بهرهگیری از مکانیزمهای امنیتی چون سانسور، به قتل رساندن، به تبعید راندن، خانهنشین کردن هنرمندان و نویسندگان و روشنفکران خلاق مستقل و با حذف هنر و ادبیات خلاقه از مدارس، دانشگاهها، مراکز آموزشی و غیره، فضا را برای هنر ـ کالا یعنی کالاهای شبه هنر کلیشهای باز کردند. چرا که به اصطلاح هنرمندان این عرصه، با ادعای کاذب سیاسی نبودن، مفاهیم ایدئولوژیک و سیاسی نظام را در هنر ـ کالاهای خود تزریق میکنند. از سوی دیگر با ظهور لایههای اجتماعی میاندرآمد و پردرآمد که عمدتا پسند نازلی دارند و هنر - کالا میپسندند، بازار گستردهای برای این ژانر به وجود آمد که سودآور است. سیاست حکومت با خواست مخاطبانی از این دست هماهنگ شد. در این مرحله سرمایهگذاری رانتی ایرانی نیز به عرصه وارد شد. وقتی از سرمایهداران ایرانی حرف میزنیم از ثروتمندانی حرف میزنیم که نه در چرخش تولید و توزیع کالا که در حلقه فساد نهادینه شده رانتی به مکنت رسیدهاند. از کسانی حرف میزنیم که با واسطه رانتخواری، نزدیکی سیاسی و امنیتی به حکومت و غارت یا اختلاس یا پورسانت ثروتمند شدهاند.»
سیاست فرهنگی دولت حسن روحانی
ویژگی سیاستهای فرهنگی دولت حسن روحانی نسبت به دولتهای پیش از آن چیست؟ فرج سرکوهی در این زمینه میگوید: «در دولت حسن روحانی سیاستهای فرهنگی ـ امنیتی جمهوری اسلامی برهنهتر شده است. دولت آقای روحانی در پی تحقق سیاست خصوصیسازی فرهنگ است به همان مفهوم که در اقتصاد رخ داده است. در اقتصاد به مثل کارخانهها قراردادهای سودآور را به کسانی واگذار کردند که به قدرت نزدیک بودند، در واقع هدیه کردند. خصوصیسازی فعالیتهای فرهنگی در دولت روحانی یعنی باز گذاشتن دست سرمایهگذاری رانتی تولید کننده هنر ـ کالای مبتذل. در سیاست خصوصیسازی خود از مکانیزمهای امنیتی نیز بهره میگیرند. اهرمهای امنیتی را به کار میگیرند تا رقابت منتفی و صحنه را به سود رانتخواران آماده کنند. و بدین سان سرمایهگذاری رانتی وابسته به حکومت نیز فضای رشد پیدا میکند.»
نویسنده: حسین کرمانی