وقتی صدای بازار مسگرها در هیاهوی کالاهای چینی گم میشود
هنر مسگری یکی از هنرهای کهن ایرانی است. استادکاران ماهر زنجان، یزد یا خراسان با کوبش پیدرپی چکشهایشان به ورقهای مس جانی تازه میبخشیدند. این هنر هم مثل بسیاری از هنرهای دستی دیگر در ایران با خطر فراموشی روبرو است.
روزگاری در بسیاری از شهرهای ایران صدای چکش استادان مسگر بر تن ظروف مسی در حجرهها، به گوش مردمی میرسید که گذرشان به بازار میافتاد. در سالهای گذشته و با درگذشت استادکاران، این صدا هم آرام آرام در حال مدفون شدن به زیر خاک است. کارگاههایی که روزی پررونق بودند و مایه غرور و بالندگی مردم آن خطه، مدتهاست که در غبار خاطرات گم شدهاند.
هنر مسگری در استان خراسان قدمتی طولانی دارد. هر چند این هنر همچنان در تعدادی از کارگاههای کوچک مثل این کارگاه در شهر بجنورد به حیات خود ادامه میدهد، اما در مقایسه با گذشته تعداد استادکارانی که بقای این هنر را تضمین کنند، به تعداد انگشتان دست رسیده است.
در گذشتههای دور زمانی که نوعروسان را روانه خانه بخت میکردند، ظروف مسی بخشی جدانشدنی از جهیزیه عروس بود. دیگچههای مسی یا کاسه و گلدانی که زیر ضرب چکشهای استاد مسگر جان گرفته بود، همراه عروس میشدند تا او را در خانهای جدید سفیدبخت کنند. با آمدن ظروف فلزی و تفلون به بازار دیگر سرویسهای چندین و چند پارچه مسی به اجناسی کهنه و دلآزار تبدیل شدند.
ساخت ظروف مسی با دست، کاری پرمشقت و چندین مرحلهای است. برای ساخت ظروف مسی ابتدا باید ورقههای مس را به ابعاد مورد نیاز برش داد. بعد این ورقهها بهم وصل شده و به دایرههایی در قطرهای متفاوت تبدیل میشوند. سپس روکشی از قلع به روی آنان کشیده میشود و در آتش حرارت میبینند.
ورقمس زیر دست استادکار آرام شکل گرفته و با هر ضرب چکش جان میگیرد. جدارهای داخلی ظرف پاک و داخل ظرف برای قلعاندود کردن تمیز میشود. سپس قلع را درون ظرف ریخته و آن را حرارت میدهند. بعد از قلعاندود کردن، ظرف را شسته و خشک میکنند تا آن را برای برقانداختن آماده کنند. حال به ظرفهای برقانداخته شده دستههایی از جنس برنج یا مس وصل میکنند، تا به این ترتیب آخرین مرحله ساخت به پایان برسد.
استادکاران مسگر میگویند با هر ضرب چکش، ظرف به اصطلاح "مغزدار" میشود که همین باعث بالارفتن دوام آن است. برای همین هم ظروف مسی که حاصل دست استادکاران ماهر هستند، نسبت به ظروف دیگر قیمتی بالاتر دارند. البته بازار مس ایران هم از هجوم جنسهای وارداتی در امان نمانده است. ظروف مسی چینی، هندی و ترکی با قبضه بازار عرصه را بر محصولات داخلی تنگ کردهاند.
هنرهای دستی ایران سالهاست که با خطر فراموشی روبرو هستند. با درگذشت استادکاران با تجربه دیگر کسی که بتواند یا بخواهد راه آنان را ادامه بدهد، پیدا نمیشود. بسیاری به دلیل عدم حمایتهای دولتی، واردات بیحد و مرز، نداشتن بیمه یا نبود حمایتهای صادراتی عطای این هنرها را به لقای آن بخشیده و تمایلی برای ادامه راه ندارند.
هنر میناکاری، قلمزنی، خاتمسازی، ملیلهکاری، معرقکاری یا سوزندوزی تنها بخش کوچکی از گستره پهناور هنر دستی ایران هستند. اگر در همچنان بر همین پاشنه بچرخد، دیر نیست روزی که از آنها تنها نامهایی در کتابهای هنر به یادگار برای نسلهای آینده باقی بماند.