وضعیت افغانستان، موضوع روز آلمان
۱۳۸۶ فروردین ۲۲, چهارشنبهآینده افغانستان و چشمانداز استقرار صلح و ثبات در این کشور این روزها در آلمان نیز به یکی از محورهای اصلی مباحثات سیاسی بدل شده است. بانی این بحث اظهارات رهبر حزب سوسیال دمکرات آلمان، آقای کورت بک، است که در جریان سفر اخیر خود به افغانستان از لزوم گفتگو به با طالبان سخن گفت و در بازگشت نیز با انتشار مقالهای در یکی از روزنامههای آلمان به توضیح و تشریح پیشنهاد خود پرداخت. به عقیده بک لازم است طرفهای درگیر در افغانستان در کنفرانسی مانند کنفرانس معروف "پترزبرگ" گردهم آیند تا آشتی ملی در این کشور توان و شتاب بیشتری بگیرد. کنفرانس پترزبرگ در گرماگرم سقوط رژیم در ابتدای سال ۲۰۰۲ تشکیل شد تا چهارچوبهای اولیه برای آینده سیاسی این کشور را تعیین کند.
از نظر رهبر سوسیال دمکرات آلمان با مستثنی کردن هسته تندرو و افراطی در رهبری طالبان می توان بقیه رهبران و اعضای ارشد آن را در کنفرانس پیشنهادی شرکت داد.
موافقتها
پیشنهاد کورت بک از چند جهت مورد تاکید یا انتقاد قرار گرفته است. موافقان این پیشنهاد، آن را برخاسته از توجه به واقعیتهای امروز افغانستان میدانند. به باور و ارزیابی این موافقان، ۶ سال مبارزه نظامی نیروهای چند ملیتی در افغانستان نتوانسته است چشماندازی از صلح و ثبات در این کشور به وجود آورد. بازسازی همچنان با کندی و عقبگشت توام است، طالبان چه از طریق سوارشدن بر نارضایتیهای مردم ، چه از راه بهرهگیری از سلطه و ساختارهای قبیلهای و چه از قبل کمکهای قبایل و محافل نظامی و امنیتی در پاکستان توانسته است دوباره حوزه نفوذ خود را گسترش دهد و تهدیدها و حملات بیشتری را متوجه نیروهای چندملیتی سازد.
رشد مجدد کشت خشخاش و اتکای طالبان و جنگسالاران و حتی محافلی در درون خود حکومت به درآمدهای ناشی از نجارت تریاک نیز، به گزارش سازمان ملل، جنبه نگرانیآور دیگری از وضعیت کنونی افغانستان است. چنین شرایطی مانع از گسترش حوزه اقتدار دولت مرکزی به سراسر افغانستان شده و حتی در بخشهایی از جنوب و شرق کشوراین اقتدار اینک محدودتر از گذشته است. این وضعیت ظاهرا این ایده را مطرح ساخته است که از طریق صرفا نظامی و بدون ادغام طالبان و سایر گروههای مسلح و اسلامگرای مخالف در روندهای سیاسی مشکل افغانستان قابل حل نیست.
مخالفتها
مخالفان ایده رهبر سوسیال دمکراتهای آلمان در مورد افغانستان به این مسئله اشاره میکنند که اولا در مورد طالبان شاید صرفا بتوان از افراد میانهرو سخن گفت و نه از جریان یا جریانات میانهرو. ثانیا دولت افغانستان از مدتها قبل بدون سروصدا مشغول مذاکره با برخی از اعضای ارشد و فرماندهان طالبان است که در ازای دریافت امتیازات به پایان مخاصمه با دولت بیعلاقه نیستند. به عقیده این مخالفان، طرح علنی لزوم مذاکره با طالبان، آن هم در قالب یک کنفرانس، رهبران تندرواین گروه را قادر به تبلیغ این حرف در صفوف خود و در میان مردم خواهد کرد که دولت کرزای و نیروهای چند ملیتی هوادار آن در موضع ضعف قرار گرفتهاند و حالا از سر ضعف حاضر به مذاکره با طالبان شدهاند.
انتقاد دیگر مخالفان ایده رهبر سوسیال دمکرات های آلمان این است که شرط و شروطی برای آن دسته از طالبان که باید در کنفرانس پیشنهادیاش شرکت کنند قائل نیست و تازه اگر شرط و شروطی هم در کار باشد چگونه میتوان از مقیدشدن طالبان به آنها یقین حاصل کرد؟
در خود دولت افغانستان نیز ایده کورت بک بازتاب متفاوتی یافته است. حامد کرزای، رییسجمهور افغانستان گرچه نسبت به ایده رهبر سوسیالدمکراتهای آلمان اظهارنظری نکرده است، اما در ماههای اخیر چندین بار از لزوم تفاهم و آشتی ملی و ادغام نیروهای مخالف در روندهای سیاسی سخن گفته و به لحاظ عملی نیز در قبال برخی تصمیمهای محافظهکارانه در عرصههای رسانهای، حقوقی و پارلمانی این کشور واکنش چندانی نشان نداده است. به عقیده کرزای مناقشه افغانستان صرفا جنبه دخالت از خارج دارد و اگر پاکستان با مهار مرزهایش مانع نیروهای ستیزهجو به درون افغانستان شود، تامین امنیت این کشور امر آسانی خواهد بود. در همین حال اما، رنگین دادفر، وزیر خارجه افغانستان در مصاحبه با یکی از رسانههای آلمان کورت بک را به خاطر ایدهاش به نشناختن شرایط و فضای سیاسی افغانستان متهم کرده و ایده او را به آن شبیه دانسته که کسی در آلمان، برای مثال خواهان سپردن زمام امور یکی از ایالات این کشور به ائتلافی از نیروهای دمکرات و نئو فاشیستها باشد.
بحثی که ادامه خواهد یافت
با توجه به حضور ۳۰۰۰ نیروی آلمانی در افغانستان و اعزام اخیر تعدادی از هواپیماهای شناسایی تورنادو به این کشور از سوی دولت برلین، چالشهای افغانستان رور به روز در مباحثات سیاسی آلمان وزن و اهمیت بیشتری پیدا میکند. احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی که همراه با سوسیال دمکراتها ائتلاف حاکم بر آلمان را تشکیل میدهند در وجه عمده با ایده کورت بک از در مخالفت درآمده اند. این در حالی است که آخرین نظرسنجیها از کاهش تمایل مردم آلمان به حضور سربازان کشورشان در افغانستان حکایت دارد. مجموعه این مسائل احتمالا موضوع افغانستان را از یک بحث کارشناسی صرف خارج خواهد کرد و در مبارزات انتخاباتی نیز شاید به یکی از محورهای تبلیغاتی بدل شود .
ح.