"وزیری نابینایان" درگذشت
۱۳۹۶ فروردین ۸, سهشنبهمیراسماعیل صدقیآسا حسینی ۳۰ سال آخر زندگی را در آلمان گذراند و سالیان درازی در مرکزهای فرهنگی شهر کلن به عنوان آموزگار موسیقی، شاگردان بسیاری را پرورش داد و همواره به این میبالید که توانسته موسیقی ایرانی را به چندین شاگرد اروپایی بیاموزد.
پدر و مادر او اهل یزد بودند و با وجود شرایط نامساعد مالی، فرزند نابینای خود را برای تحصیل به تهران بردند. شش ساله بود که آموزش ویولون و تار را نزد حسینعلی وزیریتبار، استاد سرشناس وقت، آغاز کرد و دیری نپایید که در نوازندگی و آهنگآرایی یا همان تنظیم، نامش سر زبانها افتاد، به طوری که در میان هنرمندان نابینا به "وزیری نابینایان" مشهور شد.
او با اینکه به موسیقی سنتی علاقهمند و وفادار بود، همانند علینقی خان وزیری در تحول و تکامل این سبک پافشاری بسیار میکرد.
موسیقی بومی سرزمینهای گوناگون ایران را چنان دوست میداشت که به اصرار و بهرغم مخالفت اولیه استادانش به شهرهای گوناگون سفر کرد و پایاننامه اش در مدرسه عالی موسیقی را درباره موسیقی فولکلور نوشت و برای نخستین بار آوازها و آهنگهای ناشنیده کردی و لری را به کمک دستیارانش نتنویسی کرد.
۲۴ ساله بود که همکاری خود را با گروه سرشناس شیدا آغاز کرد. حسینی که از آن زمان به گیاهخواری روی آورده بود، برای دوری از حیوانآزاری نوازندگی سازهای پوستی از جمله تار را رها کرد و در مدت کوتاهی از نوازندگان مطرح عود به شمار آمد. او را به حق به عنوان نوازنده راستین بربط شناختهاند زیرا این ساز را کاملا به سبک ایرانی و نه مانند بسیاری از بربطنوازان به سبک عربی مینواخت.
۲۸ ساله بود که تحصیل رشته حقوق را در دانشگاه تهران آغاز کرد ولی چون حاضر نشد در امتحان ایدئولوژیک شرکت کند، با اینکه همه واحدهای حقوقی را گذرانده بود، این رشته را رها کرد.
او بیش از ۱۵ سال در آموزشگاههای گوناگون در تهران معلم موسیقی بود و همزمان به شاگردان نابینا نتخوانی میآموخت.
حسینی از روی فروتنی هرگز با هیچ رسانهای به گفتگو درباره کارها و آثار خود نپرداخت و آثارش را بهترین گواه فعالیتهای خود معرفی میکرد.
او سالها با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد اما به گواهی نزدیکانش هرگز از درد و رنج نمینالید و تا زمانی که توان داشت، مینواخت، میآموخت و آموزش میداد.
از آثار ماندگار او همکاری در ترانههای محبوب و مشهور "ایران ای سرای امید" و "از خون جوانان وطن" خوانده محمدرضا شجریان و همچنین تکنوازی ردیف محمود کریمی با عود است که هرکدام به روشنی دقت و ظرافت کار این هنرمند را نشان میدهند.
حسینی با سازهای ماندولین و گیتار هم آشنایی کامل داشت و تا لحظههای پایانی زندگی این سازها را به دو شاگرد قدیمی خود آموزش داد.
نگارنده هر بار که او را افسرده و پژمرده میدید، به بهانهای یک پرسش فنی موسیقی را پیش میکشید و به این ترتیب به آسانی میتوانست این هنرمند محبوب و انسان فرهیخته را سر ذوق و شوق بیاورد.