هاینریش بل؛ هشدارگر نافرمانبردار و وجدان آلمان
۱۳۹۶ آذر ۳۰, پنجشنبهمجموعه آثارش كه در ۲۷ جلد از سوی بنيادی با نام و ياد او منتشر شده، بيشتر تصوير انسانهای فرودستی هستند كه زور و ناهنجاریهای اجتماعی آنان را از راه راست و زندگی درست منحرف میكند.
هاينريش بل (Heinrich Böll) روز ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ يعنی در آستانه شكست و فروپاشی امپراتوری آلمان در شهر كلن زاده شد.
خانوادهاش از راه درودگری برای كليساها روزگار میگذراندند و او را كه فرزند هشتم خانواده بود يك كاتوليك باورمند بار آوردند. اما هاينريش كسی نبود كه در برابر پاپ و ارباب كليسا و نابرابریهای اجتماعی سر تسليم خم كند.
بل كه در ۲۰ سالگی دبيرستان را با نمرههای نه چندان خوب به پايان رسانده بود، تنها برای اينكه ميدان را به دست نيروی حاكم وقت يعنی نازیها نداده باشد، عضو كليسا ماند و خروج رسمی از آن را تا ۵۹ سالگی به تاخیر انداخت. با اين حال هاينريش بل در عمل به اصول مهرورزانه و انساندوستانهی مسيحيت تا پايان عمر وفادار ماند و حتا دشمنان سياسیاش او را نمونه كمياب نويسندهای میدانند كه گفتار و كردارش نيك و همسان بود.
دو سال پس از پايان دوره دبيرسان و كارآموزی در رشته كتابداری و كتابفروشی و يك ترم تحصيل دانشگاهی در رشته ادبيات آلمانی، به جبهه جنگ جهانی دوم فراخوانده شد و ديری نپاييد كه بيزاری شديد از هرگونه جنگ و خشونت و نظاميگری را در نامههايی كه به همسرش آنِهماری مینوشت و همه ارزش ادبی نیز دارند، آشكار كرد: «از هرچه جنگ و جهنم لباس نظامی است شديدا متنفرم و هر جنگی را جنايت میدانم».
هاينريش بل نوشتن را از همان سالهای دوره دبيرستان آغاز كرد ولی پس از پايان جنگ جهانی دوم و بازگشت به زادگاه ويرانشدهاش كلن به طور جدی و حرفهای ادامه داد و درونمايه اصلی داستانهايش را توصيف ويرانههای عينی و ذهنی ناشی از جنگ و خشونت برگزيد به طوری كه او را سرآمد نويسندگان "ادبيات ويرانهها" ناميدهاند.
صميميت لحن راویها و پرهيز از هرگونه واژهپردازی داستانهای بل را دلنشين و جذاب كرده است.
در يك گفتگوی راديويی میگويد:
«فرق يك اثر ادبی با بيانيههای سياسی و كليسايی اين است كه نويسنده هميشه دودل است و اين دودلی را آشكارا با خواننده در ميان میگذارد. ترديد نسبت به خودش و حتا كارش. نويسنده و اثر او نبايد به يك اسطوره تبديل شوند. نويسنده بايد با آدمهای عادی جامعه همتراز باشد".
بیشتر بخوانید: یادی از هاینریش بل، چهرهی عدالتجوی ادبیات آلمان
۵۵ ساله بود كه در سال ۱۹۷۲ اندكی پس از انتشار رمان "سيمای زنی در ميان جمع" به عنوان نخستين آلمانی پس از جنگ دوم جهانی، جايزه ادبی نوبل را از آن خود ساخت و در عين انتقاد شديد به گذشته آلمان به گونهای آبروی ادبی و اجتماعی اين كشور را خريد.
اما سال ۱۹۷۲ برای هاينريش بل با تنش و پرخاش آغاز شد: در آغاز آن سال نويسنده در مقالهای كه در مجله اشپيگل منتشر شد، رسانههای جنجالی را در افراطی كردن و محكوميت اولريكه ماينهوف عضو گروه چپ افراطی "ارتش سرخ آلمان" مقصر دانست. با نوشتن اين مطلب كه هاينريش بل بار ديگر در آن به دفاع از مردم عادی در مقابل قدرتمندان جامعه پرداخته بود، موجی از مخالفت عليه او در رسانههای همگانی آغاز شد.
محافل محافظهكار و دستراستی او را پدر باورهای تروريستی خواندند و نيروهای امنيتی چند بار خانه او و فرزندانش را بازرسی كردند. بل پس از دو سال تحمل فشار از سوی رسانهها و محافظهكاران كشور و شايد در واكنش به اين فشارها، موفقترين رمان خود "آبروی از دسترفته كاتارينا بلوم" را نوشت.
هاينريش بل كه پيشتر هم در رمانهای "عقايد يك دلقک" و "سيمای زنی در ميان جمع" زنهای خودآگاهی را ترسيم كرده بود، اين بار زن جوانی را میآفريند كه بيگناه به پشتيبانی از يك جنايتكار متهم میشود. آن زن يعنی كاتارينا بلوم سرانجام از فرط فشارهای شديد پليس و تهمتهای رسانهها خبرنگاری را به قتل میرساند.
بل در آغاز اين كتاب میويسد:
«شخصيتها و اتفاقات اين داستان كاملا ساختگی هستند. شباهتهای احتمالی با كار رسانههای واقعی مانند "بيلد" البته اجتنابناپذير بوده است».
هاينريش بل در سالهای آخر عمر خود با بيماريهای عروقی دست به گريبان بود. با اين حال از نوشتن و به ويژه فعاليتهای اجتماعی و خيرخواهانه دست برنداشت.
او بيشتر دارايی خود را وقف بنياد هاينريش بل كرد. خانه مسكونیاش هماكنون پناهگاه بسياری از نويسندگانی است كه هر سال از سراسر جهان گوشه دنجی را برای مطالعه و آفرينش میجويند و به دعوت بنياد به شهر كلن سفر ميكنند.
هاينريش بل در ۱۶ ژوئيه ۱۹۸۵ در ۶۷ سالگی در زادگاهش درگذشت.