نشست اعراب و اسرائیل
۱۳۸۶ تیر ۵, سهشنبهروزنامه چپ وليبرال گاردين درباره نشست چهار گانه در شرمالشيخ پيرامون نزاع ميان اسرائيل و اعراب مىنويسد:
«گرچه شكست نشستهاى سران كشورهاى خاورميانه بدل به عادت شده است، اما چشمانداز اين نشست به مراتب بدتر از گذشته است. قدرتگيرى جنبش اسلامى وراديكال حماس در نوارغزه تأثيرات مهم سياسى بهمراه داشته كه باعث شكاف كامل در تشكيل دولت آتى فلسطينى شده است. و اميد به مذاكرات واقعى با اسرائيل از ميان رفته است. ظاهراَ راه حل دو دولت مستقل اسرائيلى و فلسطينى به آينده اى نامعلوم حواله شده است. رئيس جمهور فلسطين، محمود عباس، يا بايد انتخابات جديدى را برگزار كند، كه البته امكان شكست او در اين انتخابات وجود دارد، و يا اينكه به تشكيل دولت متحد فلسطينى تن دهد. به هر حال وضعيت كنونى يك بن بست است. وتنها سبب تأخير در تصميم گيرىهاى اجتناب ناپذير مى شود. كمك مالى به بخشى از مردم فلسطين و همزمان گرسنگى دادن به بخشى ديگر تنها سبب بى ثباتى بيشتر خواهد شد.»
روزنامه آلمانى نويه اوزنابروكر تسايتونگ(Neue Osnabrücker Zeitung) در باره نشست اعراب و اسرائيل مى نويسد:
« آنچه در پيامد پيروزى قهرآميز حماس در نوار غزه مثبت به نظر مى رسد، به هر حال همين تبادل آرا و نشان دادن نيت خوب از سوى مصر، اسرائيل، اردن و رئيس جمهور فلسطين، محمود عباس است. مى توان حدس زد، كه همه شركت كنندگان در اين نشست چهارگانه در شرمالشيخ عميقاَ از استان حماس (حماسستان) بيمناك اند. اين نامى است براى مناطق فلسطينى تحت كنترل نيروهاى راديكال. اين ترس بخاطر وجود منطقهاى براى پرورش نيرو هاى مسلح تروريستى است. بيهوده نيست، كه شبكه تروريستى القاعده نيز به شدت براى آن تبليغ مى كند.»
حال نگاهى مى اندازيم به پيشنهاد تازه آقاى هورست كوهلر، رئيس جمهور آلمان، پيرامون نحوه انتخاب رئيس جمهورى و انعكاس آن در مطبوعات آلمان.
روزنامه آلمانى وست دويچه تسايتونگ (Westdeutsche Zeitung) درباره انتخاب مستقيم رئيس جمهور مىنويسد:
«پيشنهاد كوهلرهيچ شانسى ندارد. اين پيشنهاد حتا تناسبى با سيستم جمهورى فدرال در آلمان ندارد، چرا كه در قانون اساسى آلمان نقش رئيس كشور آگاهانه بگونهاى نمادين و تشريفاتى در نظر گرفته شده است. آقاى كوهلر خود نمونه بسيار خوبى براى اين ادعا است كه نحوه فعلى انتخاب رئيس جمهور تاكنون بخوبى عمل كرده است. رئيس جمهور قدرتمند نيست اما به عنوان شخصى كه كشور را نمايندگى مىكند از احترام عمومى برخوردار است، و هرازگاهى نيز سخنى انتقادى و قابل تعمل مىگويد. بهمين گونه مىتوان آنرا در آينده نيز ادامه داد.»
روزنامه آلمانى زكسيشه تسايتونگ (Sächsische Zeitung) در همين باره مىنويسد:
انتخاب مستقيم رئيس جمهور سبب مىشود كه احزاب، مهره بازى سياسى خود را از دست دهند، اما رئيس جمهور بدل به موجودى دوگانه و عجيب میشود، از يكسو اكثريت او را برگزيده و از سوى ديگر داراى اختياراتى محدود است. او بدل به شخصى مىشود كه نتيجه يك همهپرسى را در خود منعكس مىكند ولى تأثير اين همهپرسى به سختى قابل محاسبه است. مگر اينكه قدرت ميان مجلس، شوراى داوارن قانون اساسى و رئيس جمهورى از نو تقسيم شود. اما در حال حاضر، به رغم اختلافات ميان احزاب، دولت و ايالتها، دليلى براى اينكار وجود ندارد.»
روزنامه آلمانى نويه تاگ (Neue Tag)در تفسير خود درباره پيشنهاد رئيس جمهور آلمان مى نويسد:
« اگر مردم اجازه انتخاب رئيس جمهور را داشته باشند، چه خواهد شد؟ انتخاب مستقيم رئيس جمهورسبب راهاندازى مبارزه انتخاباتى با تمام دردسرهاى آن خواهد شد. اما نامزد رياست جمهورى، به غيراز تبليغ براى شخص خود، چگونه قادربه جلب آراى مردم است؟ از طريق قولهاى انتخاباتى؟ و يا حتا با برنامهاى براى رياست جمهورى؟
در بدترين حالت نامزدها بدل به ابزار سياست محافظهكاران و يا سوسيال دمكراتها مىشوند. با استنباط فعلى از اين پست، اين مسئله در خدمت مقام رياست جمهورى نيست.»