1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

میزگرد در باره رادیوهای فارسی‌زبان خارج از کشور (۲)

۱۳۸۶ فروردین ۹, پنجشنبه

به‌مناسبت چهل و پنجمين سالگرد به‌راه‌اندازى راديو دويچه‌وله به زبان فارسى، روز ١٦ مارس 2007 در مركز دويچه‌وله در شهر بن ميزگردى برگزار گردید.عبدالکریم لاهیجی، داریوش آشوری و محمدرضا معینی در این میز گرد شرکت داشتند

https://p.dw.com/p/AAIU

ادامه:

عبدالكريم لاهيجى: من مى‌خواهم چيزى راجع به مسئله‌ى زبان رسانه‌ها، بخصوص در داخل كه داريوش آشورى گفت، مى‌خواهم بگويم كه متأسفانه خب يادمان هست، آقاى خمينى به يك فارسى روستايى با مردم صحبت مى كرد كه البته فارسى‌اش هم در همين حد بود. بعضى‌ها مى‌گفتند به عمد اينجورى صحبت مى‌كند. نه! يعنى شما اگر خصوصى هم با آقاى خمينى ارتباط داشتيد، من دو دفعه ايشان را زيارت كرده بودم، با همين گويش، يعنى با همان فارسى روستايى، كه خب همه‌ى اينها بلدند ديگر...

داريوش آشورى: زبان مدرسه‌اى‌شان هم همينطورى بوده؟

عبدالكريم لاهيجى: بله! براى اينكه شما مى دانيد كه در مدارس طلاب اصلا فارسى درس نمى‌دهند، عربى فقط مى‌گويند. يعنى از جامع‌ المقدمات شروع مى‌شود و همين جور مىرود به بالا. بنابراين اكثر روحانيون ...

داريوش آشورى: اين بحثهاى فقهى يا بحثهاى كلامى و غيره بهرحال يك زبان حرفه‌اى دارند!

عبدالكريم لاهيجى: بله! ولى در هرحال اينها، يعنى تمام روحانيون، حتا در حد مراجع، فارسى و ديكته فارسى‌شان فوق‌العاده بد است. البته عربى هم بلد نيستند، عربى جديد كه نمى‌خوانند، چون عربى ...

داريوش آشورى: كلاسيك را مىخوانند ...

عبدالكريم لاهيجى: آقاى خمينى چون طرفش عوام بودند، مردم بودند، در نتيجه هميشه يك بيان، بقول اينجا، پوپوليستى داشت، بنابراين به آنصورت هم، به همان صورتى كه مىگويند از قول محمد كه گفته بود با مردم با بيان خودشان صحبت كن، او هم سعى مىكرد با همان بيان خودشان صحبت كند. و از اين يكمقدار رفته در... يعنى زبان عاميانه‌اى كه الان در ايران رايج است تحت تأثير همين زبانى‌ست كه آقاى خمينى با خودش آورده. شما اگر صحبت‌هاى اين احمدى‌نژاد را گوش كنيد، مى‌بينيد با يك فارسى عاميانه‌اى صحبت مى‌كند و اين در مطبوعات داخل هم اثر گذاشته است و لغاتى براى اولين بار وارد زبان فارسى شده... مثلا، آقاى خمينى يكبار لغت ”هجمه” را استفاده كرد، بجاى ”هجوم”. الان من مى‌بينم خيلى از مواقع رهبران سياسى جامعه ايران و در روزنامه‌هاى ايران مدام مى‌گويند ما مورد ”هجمه” فرهنگى قرار گرفته‌ايم و من فكر مى‌كنم براى اولين بار مردم ايران مثلا كلمه‌ى ”هجمه” را از خمينى شنيدند و به اينصورت ”هجمه” وارد گفتار سياسى شد، چه در روزنامه و بخصوص روزنامه كيهان و چه در سخنرانى‌ها و غيره. يا اخيرا من كلمه‌اى مى‌شنوم كه براى اينكه بگويند آقا ما در مقابله يا در تقابل با دولت و حكومت نيستيم، مىگويند ما در ”تعامل” با حكومت هستيم. اين ”تعامل” را مى‌خواهند...

داريوش آشورى: ”تعامل” معادل ”انترآكسيون” (interaction) هست.

عبدالكريم لاهيجى: يا انترآكسيون يا ديالوگ يا... نمى‌خواهند كلمه‌ى ”رودررويى” را بگويند. در صورتى كه ”تعامل” تا آنجايى كه من مى‌دانم ”معامله‌كردن” است و چون متأسفانه بسيارى از حكومتگران فعلى هم همه از طبقه‌ى كاسب و بازار و اينها مى‌آيند، خيلى راحت... يعنى يك كلمات جديدى هم وارد ديسكور سياسى، چه شفاهى چه كتبى، شده كه من فكر مى‌كنم نقش و تأثير آقاى خمينى‌ست. متأسفانه زبان ابتدايى¬ روستايى كه ايشان داشت، در اين قسمت هم من فكر مى‌كنم آقاى خمينى در فارسى گفتارى و نوشتارى ايران هم به يك صورتى تأثير گذاشته.

محمدرضا معينى: من يك نكته را هم مى‌خواهم اشاره كنم. اين يك نگاه آرمانى است كه خبرنگار بيطرف هست یا باید بی طرف باشد. به اين هم بايد پايان داده بشود. خبرنگار بيطرف نيست. خبرنگار متعهد به حقيقت است، يعنى وظيفه‌اش همين است. در اين رابطه هم هست كه بگرديم پيدا كنيم يك خبرنگار بيطرف كه صددرصد بيطرف باشد، اين خبرنگار در هيچ‌جاى دنيا وجود نداشته، اين خبرنگار هميشه در كنار واقعيت بوده و آن واقعيت را منعكس كرده است.

خدابخش: دقيقا چنين است. در آموزشهاى خبرنگارى هم مى‌گويند خبرنگار در عين بيطرفى طرفدار است.

عبدالكريم لاهيجى: خبرنگار نبايد بيطرف باشد، بايد مستقل باشد. ولى آنچيزى كه اينجا مىگويند اين است كه بايد پارتيزان نباشد، جانبدار نباشد. ولى بايد طرفدار آزادى باشد، طرفدار دمكراسى باشد، طرفدار آزادى بيان باشد و طرفدار آزادى خبر باشد. وگرنه نمى‌تواند يك گزارشگر بيطرفی باشد. چون اگر ما بيطرفى را به معناى خنثى بودن بگيريم، نه! خبرنگار نبايد خنثى باشد، خبرنگار نبايد در خدمت يك سياست يا بر ضد يك سياست باشد و بخواهد به اين اعتبار خبر را جعل يا قلب بكند و تبديل بكند به آنچيزى كه متأسفانه به نفع يا به ضرر يك سياست است.

داريوش آشورى: منظور ايشان بطور كلى يعنى اينكه در منظر ايده‌آلى يا آرمانى بقول ماكس وبر، خبرنگار آن كسى‌ست كه فقط نقش واسطه‌ى رسانه يا ”مِديوم” را بايد بازى بكند بين واقعيت و گيرنده و شنونده. ولى خب اينجا ديگر از فيلتر يك انسان رد مى‌شود و همچنانكه اخبار و همه چيزها از طريق سيستم‌ها، از طريق فيلتر يك سيستم رد مى‌شود و اسمش دويچه ‌وله و بى.بى.سى است يا راديو جمهورى اسلامى يا هرچه هست، از فيلتر انسانى رد مى‌شود و خود بخود آن فيلتر حتا ناخودآگاه هم كه شده تأثير خودش را مى‌گذارد. بيطرفى مطلق اساسا معنا ندارد.

خدابخش: در واقع مى‌توانيم بگوييم كه اگر سازمانهاى امنيت چشم و گوش دولت هستند، خبرنگاران و رسانه‌ها چشم و گوش مردم هستند.

داريوش آشورى: منتها چشم‌ و گوشهايى كه قدرت صددرصد بينندگى و شنوندگى ندارند، هيچكدامشان!

عبدالكريم لاهيجى: يك چيزى هم من راجع به بودجه بگويم. چون در ايران در هرحال بزرگترين سرمايه‌دار دولت است و همه چيز در اختيار دولت است، بنابراين وقتى ما مى‌گوييم بودجه دولتى، خب يعنى يك چيز بسيار بد، يعنى يك چيز غير مستقل. ولى اينجا اينجورى نيست. بودجه‌ى اين راديو را ملت آلمان مى‌دهد و بنابراين مسلم است كه راديو آلمان بايد بودجه‌‌اش از بودجه عمومى باشد، يعنى اين بودجه متعلق به دولت آلمان است، اين بودجه متعلق به كشور و ملت آلمان است.

محمدرضا معينى: ماليات مردم است كه پرداخت مىشود.

عبدالكريم لاهيجى: صددرصد و اين مردم هم مى‌خواهند واقعيت را بدانند، بنابراين بايد از بودجه‌ى آنها باشد.

داريوش آشورى: اين بحث هم هست كه از آنطرف هم چقدر خود شنونده حاضر است كه واقعيات را بشنود؟ يعنى هرقدر هم كه اين فيلتر صاف باشد و كمتر در انتقال تأثير بگذارد ، آنطرف هم مهم است كه چقدر مىخواهد اساسا اين را بگيرد. اينهم داستانى‌ست.

خدابخش: خيلى متشكرم كه در اين ميزگرد شركت كرديد، آقايان دكتر آشورى، دكتر لاهيجى و محمدرضا معينى. اميدوارم كه در كار حقوق بشر و همينطور شما آقاى آشورى در تحقيقاتتان موفق باشيد.