مطالبات کودکان ایران از رئیس جمهوری آینده <br>• مصاحبه با ثریا عزیزپناه
۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبهمصاحبه با ثریا عزیزپناه، عضو هیئت مدیرهی این انجمن.
دویچهوله: خانم عزیزپناه، اینکه انجمن حمایت از حقوق کودک خواستهای کودکان ایران از رییس جمهوری آینده را مطرح کرده است، خبر تازه و جالبی است. چه چیز انجمن شما را به طرح این خواستها برانگیخته است؟
ثریا عزیزپناه: چند موضوع بوده که منتهی به موضعگیری انجمن شده است. یکی اینکه انجمن حمایت از حقوق کودکان قدیمیترین سازمان غیردولتیو مدافع و حامی حقوق کودکان است. مورد دوم این است که ۳۲ درصد جامعهایران را افراد زیر هجده سال تشکیل میدهد، که دقیقا گروه هدف انجمن هستند. و اینکه مطالبات کودکان و مطالبات واقعی مردم باید در این اتفاق بسیار مهمی که در عرصهی اجتماعی ایران دارد میافتد طرح میشد. در انجمن و میان هیات مدیره و اعضاء آن صحبتهای زیادی شد. به این نتیجه رسیدیم که ما این بار به دلیل حساسیت شرایط موضعگیری بکنیم و مطالبات کودکان و آنچه از نظر انجمن، براساس فعالیتهای پانزدهسالهاش، مهم است را به سطح جامعه بیاوریم و این مطالبات را با کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح کنیم.
این اولینبار است که انجمن حمایت از حقوق کودک در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری مطالباتش را به این صورت مطرح میکند؟
به طور مستند و همهجانبه، بله
از نظر انجمن مهمترین مسائل در رابطه با کودکان ایران چیست که باید به آن توجه بشود؟
مهمترین مسئله از نظر انجمن مجموعه شرایطیست که ما تحت عنوان "منافع عالی کودکان" میشناسیم و در واقع حول آن محور فعالیت میکنیم. یکی از مهمترین مسائل این است که در سطح جامعهی ایران باید مشخص بشود که کودک کیست؟ پایان کودکی چه سنی است؟ یعنی واقعا این سوال شاید خیلی ساده باشد، ولی آنقدر این پرسش بنیادین و سرنوشتساز است که باید به آن جواب داده بشود. آیا کودک همین چیزیست که در قوانین نه سال برای دختران و پانزده سال برای پسران آمده است؟ آیا آن است که در هجده سالگی میتوانی رای بدهی، در پانزده سالگی میتوانی کار بکنی؟ یا اگر خواستی ازدواج بکنی یا امور مالیات را بهعهده بگیری و زیر سن هجده سال بودی، مجبوری بروی تا مراجع قضایی سن رشد را برایت تعیین و تایید بکنند؟ ببینید، آن قدر نگاه به مسئلهی کودک و سنین کودکی متفاوت است که باعث اغتشاش در حوزههایی شده است که کودکان را دربرمیگیرد. بنابراین مهمترین مسئله برای انجمن حمایت از حقوق کودکان، با توجه به پذیرش کنوانسیون حقوق کودک در سال ۷۲، این است که این مسئله در قوانین ما یکپارچه و مشخص بشود. البته با ذکر این موضوع که آن سنی که ۹ سال و پانزده سال است و ناظر به انجام تکالیف شرعی است، آن سرجای خودش است و ما اصلا وارد آن موضوع نمیشویم. ولی انجمن اصرار دارد که سن کودکی برای سایر مسائل مشخص بشود.
سن کودکی مشخص بشود و یعنی احیانا تغییر بکند؟
یعنی اگر ما کنوانسیون را پذیرفتهایم، یعنی تا هجده سال را بهعنوان سن کودکی بپذیریم.
آیا مطالبات دیگری هست؟ یا شما در حال حاضر بیشتر روی این خواست تاکید میکنید؟
نخیر، مهمترینش این بوده است. شما میدانید که اعدام کودکان و احکامی که داده میشود، این مسئلهی مهمی است، یعنی تبعات تعیین سن کودکی میتواند پیامدهای مثبتی برای کودکان داشته باشد که مشخصا یکی این است که دیگر از اعدام کودکان جلوگیری میشود. چیز دیگری که ما از کاندیداها میخواهیم به آن توجه بکنند، مسئلهی احراز هویت است. میدانید که بچههای خیلی زیادی در جامعهیایران هستند که به دلیل ازدواج مادرها، به دلیل اینکه در برخی نقاط ایران ازدواجها ثبت نمیشود، در نتیجه فاقد شناسنامه هستند. داشتن هویت هم یکی از آن مسائلیست که انجمن خواسته است. وقتی طبق آمارهای رسمی میپذیریم که ۳۲ درصد جامعهی ایران را کودکان زیر هجده سال تشکیل میدهند، بنابراین کسانی که میخواهند در بالاترین رکن تصمیمگیری و در نهاد ریاست جمهوری قرار بگیرند، حتما باید به این مسئله توجه بکنند. یک مسئلهی دیگر هم که ما مطرح کردهایم، مسائل و منافع کودکان از منظر فرهنگی و قومیتی بوده است. به این معنا که کودکانی که دارای زبانی غیر از زبان فارسی هستند، باید دارای این حق باشند. البته قانون اساسی هم به آن اشاره کرده است، که کودکان حتما باید قادر باشند که آموزششان را با زبان مادریشان شروع بکنند. چون پیامدهایش در سیستم آموزشی ما دیگر خیلی خیلی مشخص است و زمانش است، و شاید هم از زمانش گذشته باشد، که به این مسئله توجه جدی بشود. یک خواستاساسیدیگر هم هست که انجمن از سالها پیش دنبال میکند و در این بیانیه هم به آن اشاره شده است. با توجه به جوان بودن جامعهی ایران، ما از سالها پیش دنبال یک نهاد یا سازمان هستیم که مبتنی بر حفظ منافع عالی کودکان باشد. انجمن اصرار و پافشاری زیادی روی این مسئله دارد. حتما باید نهادی متشکل از دوائر دولتی، نهادهای دولتی و سازمانها و نهادهای مردمی و مدنی مستقیما زیر نظر ریاست جمهوری تشکیل بشود و منافع عالی کودکان را در تمامی حوزهها به طور جدی برای برنامهریزیها در نظر بگیرد و جامعه را ببرد به سمت اینکه کودکـ محور و انسانـ محور باشد.
در طول عمر پانزدهسالهی انجمن حمایت از حقوق کودکان رئیس جمهورهای مختلفی آمدهاند و رفتهاند. تجربه و مشاهدهی شما چه میگوید؟ تا چه حد این مقام سیاسی در تعیین سیاستهای مربوط به حقوق کودک نقش دارد؟
ببینید، نمیشود گفت که به آن بیتوجه بودهاند. ولی بحث ما این است که آن توجه کافی نیست. یک مشکل اساسی که ما در سطح جامعه داریم، این است که از راه حوادث و از راه مسائلی که اتفاق میافتد باید در نهایت سراغ بحثهای برنامهریزی و مسائل مربوط به کودکان برویم. بهعنوان نمونه میگویم، وقتی در جامعهی ایران فجایع زیادی اتفاق افتاد در اثر حضانت کودکانی که حق آن مختص به پدران بود، تازه قانونگذار آمد و پذیرفت که حضانت را به فرد اصلح بدهد. در اثر فراوانی حوداث دردناک و فاجعهآمیزی که برای کودکان افتاد، قانونگذار در این تغییر قوانین مجبور شد به این نتیجه برسد که صرفا پدر بودن به معنای اصلح بودن و صاحب حق بودن نیست. بنابراین این قانون تغییر پیدا کرد. الان مورد مادهی ۲۲۰ را نگاه کنیم؛ این مسئله در جامعهیایران به یک فاجعه تبدیل شده است، به قسمی که بازپرسان پروندهها به صدا درآمدهاند و معترضاند که چرا باید پدران مصون باشند از جزا و پاسخگویی به جنایتی که در حق بچههایشان انجام میدهند. انجمن دارد روی این مسائل کار میکند، مدام دارد بازگویی میکند. با توجه به فعالیتهایی که انجمن انجام میدهد، به طور مثال در بخش مددکاری و خطوط تلفنی که انجمن برای مشاورهدادن به بچهها دارد، میبینیم که بیشترین آزارها در سطح خانواده دارد انجام میگیرد، توسط پدر دارد انجام میگیرد. بنابراین قانونگذاران دیگر بهناچار شاید بروند سراغ اینکه تغییراتی در این مادهی قانونی بدهند. این است که انجمن تمام تلاشش را گذاشته است بر بازتاب شرایط زندگی کودکان به اجتماع، و در نهایت اینکه مورد توجه قانونگذار و تصمیمگیران قرار بگیرد و لزوم تغییر قوانین یا اجرای قوانین را دارد به جامعه یادآوری میکند.
همان طور که اشاره کردید، این نخستین بار است که انجمن حمایت از حقوق کودکان مطالبات کودکان ایران را در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری مطرح میکند. به نظر شما این به فضای سیاسی کنونی ایران برمیگردد یا به رشدی که خود انجمن کرده است؟ شما این را چگونه توضیح میدهید؟
فکر میکنم، همهی اینها میتواند شامل این درخواست توجه به کودکان باشد، شرایط فعلی جامعهی ایران و تغییراتی که در انجمن هست و توجه به این مسئله که یک نهاد مدنی جدا از سیستم قانونگذاری و سیاستگذاریاش نمیتواند تغییر چندانی را در عرصهی عمومی برود به طرفش و انجامش بدهد. یعنی این تعامل را حتما انجمن در عرض این پانزده سال دارد کم کم در خودش میبیند و لزومش را دارد میبیند و سعی میکند فعالانهتر در این عرصه شرکت بکند و نظراتش را بگوید. البته بازهم این اعلام نظر و درخواست توجه کاندیداها به مطالبات و نیازها و مسائلی که مربوط به کودکان است، فارغ از دستهبندیها و رقابتهای سیاسیست و واقعا صرفا به منظور دفاع از منافع عالی کودکان بوده است که ما بتوانیم با توجه به شرایط فعلی که فضای انتخابات است، مسايلی را طرح و روی نیازهای اساسی صحبت کنیم. مدام داریم این را تاکید میکنیم و در جامعه بازتاب میدهیم: موضوع بر سر ۳۲ درصد انسان است. یعنی داریم راجع به انسان صحبت میکنیم، و اینکه زمانش رسیده که در جامعه، در زمانی که قرن بیست و یکم است و جامعهیایران هم جامعهی متحولی است، ما کودک را بهعنوان شهروند بپذیریم و آن را صرفا مایملک خانواده و پدر ندانیم. این مجموعه مسائل باعث شده است که انجمن بیاید و در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری به طور فعال طرح موضوع بکند.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: مصطفی ملکان