مشهودشدن هر چه بیشتر تحریمها علیه ایران · مصاحبه
۱۳۸۶ مرداد ۲۳, سهشنبه
مقامهای جمهوری اسلامی ایران که مدتها حاضر نبودند سخنی از تاثیر تحریمهای جهانی بر زبان آورند، چندی پیش در شکایتی به سازمان جهانی هوانوردی، از خطری که تحریم قطعات یدکی هواپیما توسط ایالات متحده برای مردم ایران به وجود میآورد سخن گفتند.
برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز تایید کردند که تحریمهای جهانی باعث تعطیلی بسیاری از پروژههای بزرگ شده و عده زیادی از کارگران صنعت نفت و گاز بیکار شدهاند.
دکتر فریدون خاوند استاد دانشگاه «رنه دکارت» پاریس و کارشناس مسایل اقتصادی، به پرسشهای دویچه وله در همین زمینه پاسخ داده است.
دویچهوله: دکتر خاوند، بسیاری از کارشناسان مسئلهی فشار روزافزون بینالمللی بر صنایع نفت و گاز ایران را مطرح میکنند. گویا ایران هم برای پاسخ به این فشارها به تخفیف و ارزانفروشیهایی برای جلب مشتری یا شریک روی آورده است. فکر میکنید که ایران بتواند با چنین روشهایی تحریمهای جهانی را بیاثر و یا دستکم، کم اثر کند؟
فریدون خاوند: در کوتاهمدت این روشیست که احتمالا به جمهوری اسلامی امکان خواهد داد تا اندازهای خودش را از زیر بار فشارهای بینالمللی آزاد بکند. بعنوان نمونه: وقتی قرارداد آزادگان لغو شد و ژاپنیها خودش را از این قرارداد کنار کشیدند، دولت جمهوری اسلامی تصمیم گرفت که روی بیاورد به شرکتهای نفتی هندی و احتمالا تایلندی و یا مالزیایی و در واقع با بهرهبرداری و استفاده از این شرکتها بتواند گلیم خودش را در میدان نفتی آزادگان بیرون بکشد. این مسئله در تمام معاملات بینالمللی حاکم است، زمانی که یک کشور دامنهی مانورش برای برخورداری از رقابت بین فروشندگان یا خریداران کم بشود، به ناچار مجبور است با اعطای امتیاز بیشتر مشتری پیدا بکند یا خریدار پیدا بکند.
دویچهوله: چنانچه این حرف درست باشد که صنایع نفت و گاز ایران آخرین حوزهایست که ممکن است مشتریها و شرکای خودش را از دست بدهد، حالا با خروج تدریجی موسسات بزرگ اقتصادی جهان از این حوزه، آیا دولت ایران میتواند کماکان تاثیر تحریمها بر اقتصاد کشور را کتمان کند، یا مجبور میشود بالاخره تاثیرها را تایید کند؟
فریدون خاوند: من تصور نمیکنم که بشود تاثیر فشارهای بینالمللی را بر صنعت نفت و گاز ایران کتمان کرد. کافیست که شنوندگان ما مراجعه کنند به سایت سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت «اوپک» و نگاهی بیندازند به بولتن ماهانهای که از سوی این سازمان انتشار پیدا میکند. ملاحظه خواهند کرد که در این نشریه میانگین تولید روزانهی نفت ایران از سه میلیون و نهصد هزار بشکه در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میلادی به سه میلیون و هشتصد هزار بشکه در سال ۲۰۰۶ کاهش پیدا کرده است و در هفتماههی اول سال جاری میلادی، یعنی سال ۲۰۰۷ هم به همان اندازه باقی مانده است. این به آن معناست که دومین کشور دارندهی منابع نفتی جهان، درحالیکه امروز بازار بینالمللی طلای سیاه بهترین سالهایش را سپری میکند، حتا قادر نیست در حد سهمیهای که سازمان اوپک برایش تعیین کرده است نفت تولید بکند. به بیان دیگر، در حال حاضر کل سرمایهگذاری داخلی و خارجی در صنایع نفت ایران به زحمت میتواند تولید نفت کشور را ثابت نگهدارد. بهرغم آن چیزی که مقامات جمهوری اسلامی میگویند که ظرفیت تولیدی ایران بالای چهارمیلیون بشکه در روز است و حتا چهارمیلیون و دویست هزار بشکه در روز، تولید واقعی ایران زیر چهار میلیون بشکه در روز است و همین نکته بهخودیخود نشان میدهد که فشارهای بینالمللی بسیار بسیار کارآمد بوده است.
دویچهوله: دکتر خاوند آیا به نظر شما برکناری وزیر نفت ممکن است مرتبط بوده باشد با تحریمهای جهانی در حوزهی نفت و گاز، یا آنطور که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگرها معتقدند، برمیگردد به اختلاف آقای وزیری هامانه با دولت نهم بر سر مسئلهی به اصطلاح «مافیای نفتی» در ایران؟
فریدون خاوند: در مورد برکناری یا استعفای آقای وزیری هامانه دلایل گوناگونی ارائه شده است: مثلا ناهماهنگی بین مواضع رییس جمهوری و وزیر نفت پیشین، یا مقاومت آقای وزیری هامانه با انتصاب چهرهای که گویا رییس جمهوری برای قائممقامی وزارت نفت پیشنهاد کرده بود، یا مخالفت وزیر پیشین با نحوهی توزیع درآمد حاصل از نفت، یا موافقت آقای وزیری هامانه با توزیع بنزین آزاد بهرغم مخالفت رییس جمهوری با این ابتکار، و یا همین نکتهای که شما به آن اشاره کردید، یعنی مسئلهی «مافیای نفتی» که آقای هامانه بارها گفته بود من در مورد این پدیده هیچ آگاهی ندارم، بروید از کسی که مسئله را مطرح کرده است بپرسید. ولی من فکر میکنم که نکتهای که به احتمال زیاد هم وزیر نفت و هم آقای رییس جمهوری و مجموعهی نظام جمهوری اسلامی را بهشدت نگران کرده، کمبود شدید سرمایهگذاری است برای صنعت نفت ایران. این صنعت علاوه بر مسئلهی تحریمها از یک نکتهی دیگر هم رنج میبرد، و آن ماهیت قراردادهای نفتی ایران است. قراردادهای بیع متقابل در حال حاضر توان جذب سرمایهگذاریهای خارجی را ندارد و بهعلاوه مسایل مربوط به وضعیت بینالمللی ایران هم به این کشور اجازه نمیدهد سرمایهگذاریها جذب بشوند. بنابراین به احتمال زیاد یکی از ایرادهایی که آقای رییس جمهوری میگیرد به وزیر نفت پیشین این است که در عرصهی بالابردن ظرفیت تولیدی ایران موفق نبوده. ولی این عدم موفقیت آقای هامانه فقط و فقط ناشی از سیاست ایشان نیست، این کل نظام جمهوری اسلامی، کل سیاستهای داخلی و خارجی این نظام است که اجازه نمیدهد صنعت نفت ایران بتواند در شرایط عادی رشد بکند.
دویچهوله: برخی نمایندگان مجلس تایید کردهاند که تحریمها بسیاری از پروژههای بزرگ نفتی را تعطیل کرده است و عدهی زیادی از کارگران این حوزه بیکار شدهاند. آیا با تشدید تحریمها باید در انتظار افزایش بازهم بیشتر بیکاری در میان کارگران صنایع نفت و گاز بود؟
فریدون خاوند: افزایش مجازاتهای اقتصادی علیه ایران در بستهشدن بعضی از میدانهای نفتی بیتاثیر نخواهد بود. البته دولت جمهوری اسلامی میکوشد، وقتی که سرمایهگذاران خارجی به ایران نمیآیند از فرصت استفاده بکند و توسعهی بسیاری از میدانها را واگذار بکند به بازیگران داخلی، بويژه به بازیگران وابسته به سپاه پاسداران و «قرارگاه خاتمالانبیاء». ولی در مجموع با توجه به ضعف تکنولوژیک این نهادهای داخلی برای بهرهبرداری از بعضی میدانهای نفتی خواهناخواه با نیامدن بازیگران خارجی به صحنه، ما در بعضی از این میدانها شاهد قطع فعالیت یا بههرحال کاهش شدید فعالیت خواهیم بود.
دویچهوله: مسئلهی دیگری که اینروزها رسانهها مطرح میکنند، بلااستفاده ماندن یا استفادهی ناکافی از منابع نفت و گاز ایران است. یکی از پیامدهای این مسئله مثلا پیشیگرفتن قطر است در برداشت از میدان گاز پارس جنوبی در سال جاری. نمونههایی از این دست چه پیامدهایی میتواند برای صنایع نفت و گاز و وضعیت اقتصاد ایران در مجموع داشته باشد؟
فریدون خاوند: یکی از پیامدهای این مسئله، همانطور که خودتان هم اشاره کردید، این است که به دلیل عقبافتادن بعضی از فازهای پارس جنوبی، بهرهبرداری قطریها از این میدان مشترکشان با ایران بسیار بسیار افزایش پیدا کرده است و در حال حاضر قطر تبدیل شده است به بزرگترین صادرکنندهی گاز مایع به بازارهای جهانی، در حالیکه ایران، بهرغم برخورداری از دومین ذخایر گاز جهان بعد از روسیه، در حال حاضر واردکنندهی گاز است. چون یکمقدار ناچیزی ایران گاز صادر میکند به ترکیه، ولی یکمقدار بیشتری گاز از ترکمنستان میخرد. و اگر همه اینها را با هم جمع و تفریق بکنیم، خواهیم دید که ایران در مجموع کشور واردکنندهی گاز است. ایران در بازار جهانی گاز هیچ نقشی ندارد. اگر هم بهقول خودشان بخواهند زمانی «اوپک گازی» تشکیل بدهند، ایران صادرکنندهی گاز نیست که بتواند در این عرصه نقشی را بازی بکند! این عدم حضور ایران در بازار جهانی گاز، پیامد آشکار نبود سرمایهگذاری در این حوزه است. در حال حاضر بحث زیادی میشود در مورد صدور گاز ایران به هند از راه پاکستان. ولی نکتهای که تمام ناظران، هم در درون و هم بیرون ایران، به آن اشاره میکنند این است که بهفرض هم که ایران بتواند این قرارداد را با هندیها منعقد بکند، این گازی که باید به هند صادر بشود از کجا میآید؟ چون ایران در حال حاضر حتا برای تزریق گاز به میدانهای فرسودهاش، گاز به اندازهی کافی در اختیار ندارد و این نشان میدهد که سرمایهگذاریها آنقدر کافی بوده که به ایران اجازه نمیدهد که نقش درخورش را در بازارهای بینالمللی ایفا بکند.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور (رادیو دویچه وله)