«ما برای جهانی شدن هنوز باید خیلی کار کنیم» • گپی با وحید هاشمیان
۱۳۸۷ اردیبهشت ۴, چهارشنبهدویچه وله: آقای هاشمیان، نزدیک به ۹ سال است که از آغاز حضور شما در صحنهی فوتبال بوندسلیگای آلمانی میگذرد و الان در پایان سومین فصل فعالیت شما در تیم فوتبال هانوفر هستیم. لطفا وضعیت کلیتان در حال حاضر را برای ما تعریف کنید.
وحید هاشمیان: فراز و نشیبهای زیادی با تیم هانوفر داشتیم. بعضی موقعها به ردهی پنجم خودمان را رساندیم، بعضی موقعها دوباره به ردهی هجدهم سقوط کردیم و وضعیت من هم در تیم هانوفر به همین شکل بود. ما بعد از تغییر و تحولاتی که در تیممان بوجود آمد و بعد از مربیهایی که داشتیم، لینن، پیتر نویرور و بعد هکینگ آمد. هکینگ موقعی که آمد به من اعتقاد داشت. سال پیش بازیهای زیادی برای ایشان انجام دادم، ولی امسال ایشان تاکتیک یک مهاجمه را چید و بازیکن تیم ملی آلمان هانکه را خرید و بیشتر شانس را به ایشان داد. این باعث شد که من نتوانم تواناییهایم را نشان بدهم و کمتر بهمن بازی رسید. ولی بازیهایی که کردم، مثل بازی مقابل بوخوم موقعی که آمدم توی زمین، گل زدم و باعث پیروزی و سه امتیاز شدم. در یکی از بازیهای اخیر مقابل فرانکفورت با پاس گلی که دادم، تیممان توانست ببرد و سه امتیاز هم از این بازی بگیریم. بازی روستوک که آمدم توی زمین، بازی صفر صفر بود، بازی سه هیچ شد. یعنی در بازیهایی که توی زمین آمدم، همیشه با امتیاز برای تیممان همراه بوده است. ولی کمتر مورد استفاده قرار گرفتم. اما خوشحال هستم که آماده هستم هنوز، سرحال هستم، سلامت هستم و سال آینده هم سالیست که برای من باز است هنوز و میتوانم سالهای دیگر بازهم بازی کنم در بوندس لیگا و تواناییهایم را نشان بدهم.
قرارداد سه ساله شما با باشگاه هانوفر در تابستان امسال به پایان میرسد. برنامه آینده شما چیست؟
همانطورکه میدانید، اینها صحبتهاییست بین مشاور ورزشی من و هانوفر انجام شده بود. ولی با توجه به اینکه من دیدم اینجا بازی به آن صورت نمیرسد و مربی من روی تاکتیک خودش اصرار دارد و بازیکنهایی که خودش آورده است، بخاطر این تصمیم بر جدایی از تیم هانوفر گرفتم و تقریبا قطعی است. پیشنهاداتی هست که از تیمهای اتریش و آلمان و از خارج آلمان و آسیا دارم. ولی تمام تمرکز و فکر من بودن در آلمان است و دوست دارم در آن سطح بالای لیگ دنیا و آلمان کار بکنم. بخاطر همین اولویت در تیمهای آلمانی است برای من. خدا را شکر پیشنهاداتی از آلمان دارم، ولی سعی میکنیم بهترین پیشنهاد را که هم از لحاظ بازیگری و هم از لحاظ مالی برایم خوب باشد را انتخاب کنم و از دو جهت بتوانم راضی باشم. و امیدوار هستم که بزودی بتوانم تیم جدیدم را مشخص کنم.
باشگاه بوخوم که در گذشته دوران موفقی را در آن پشت سرگذاشتهاید، به جذب شما تمایل دارد. آیا این باشگاه برای شما گزینه مهمی محسوب میشود؟
بله. تیم بوخوم هم یکی از این تیمهاست که از سال گذشته علاقه داشت من را بگیرد. تابستان علاقه داشت بگیرد، در تعطیلات نیم فصل علاقه داشته من را جذب کند، ولی همه چیز را کشاندم به پایان فصل، چون من در پایان فصل بازیکن آزاد میشوم و هنگامی که بازیکن آزاد بشوی، تصمیمگیری برایت راحتتر است و خودت فقط میتوانی تصمیم بگیری، نه باشگاه. البته معمولا در این یکسال گذشته در تیم هانوفر بود که اعتقاد داشتم من میتوانم با بروز تواناییهایم خودم را دوباره توی تیم قرار بدهم. ولی متاسفانه همه چیز در فوتبال بستگی به توانایی ندارد. ولی الان با خیال راحت برای تابستان انتخاب تیم میکنم.
شما همیشه گفتهاید که تا وقتی در سطح بالای فوتبال بوندسلیگا بازی خواهید کرد، که بدنتان و جسمتان توانایی پاسخگویی به استانداردهای لازمه را داشته باشد. حالا به نظر خودتان تا چند سالگی میتوانید در صحنهی بوندسلیگا فعالیت داشته باشید؟
فوتبال همیشه پر از حاشیه، پر از اتفاقات، پر از مصدومیت است و هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند. ولی امیدوار هستم تا سن ۳۵ سالگی داخل آلمان بمانم. دوست دارم بهعنوان یک ایرانی یک نماینده خوب برای فوتبال کشورم در آلمان باشم. بعد از آن هم دوست دارم کلاس مربیگری را در آلمان کامل کنم تا بتوانم یک مربی خوب برای کشورم بشوم.
صحبت از ایران شد. وضعیت فوتبال ملی ایران را دو سال پس از جام جهانی آلمان و پس از نزدیک به یکسال سردرگمی در سمت سرمربیگری تیم ملی چگونه میبینید؟
متاسفانه من باید بگویم که فوتبال ایران نه از بازیهای آسیایی، بلکه از بازیهای جام جهانی دچار مشکل شد. بعد ما مدت زیادی رئیس فدراسیون نداشتیم و نظم نداشتیم و مربی نداشتیم. همه اینها باعث شد فوتبال ما در یک وضعیت بیمار قرار بگیرد. ولی به نظر من توانایی فوتبال ایران بالاست و با برنامهریزی منظم، مربیهای خوب میتوانیم ما دوباره در آسیا حرف اول را بزنیم. ولی برای جهانیشدن هنوز خیلی کار داریم.
شما پس از کنارگیری موقت و چندسالهتان در سال ۲۰۰۴ مجددا به تیم ملی فوتبال ایران بازگشتید. آن در زمانی بود که ایران در آستانهی حذف شدن از مرحلهی مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ بسر میبرد. در زمانی بود که جامعهی فوتبال ایران از شما خواهش کرد که برگردید به تیم ملی ایران و تنها این دو پیروزی مقابل اردن و قطر با گل فراموشنشدنی شما در دقیقهی ۹۰ مقابل قطر به داد ایران رسید تا ایران به مرحلهی دوم مقدماتی جام جهانی صعود کند. الان هم در وضعیت مشابهی با آن دوران قرار گرفتهایم. تیم ایران پس از دو بازی خودش در مرحلهی مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ با مشکل برخورد کرده است. آیا شما احساس نمیکنید که وجودتان در تیم ملی لازم است؟
من یک ایرانیام، به ایرانی بودنم هم افتخار میکنم و آرزویم این است که هر زمانی بتوانم برای تیم کشورم و ایران کاری انجام بدهم و نیازی نیست که از من خواهش بشود یا از من بخواهند که من دوباره برگردم. چنین صحبتی وجود ندارد و متاسفانه آدمهای کمی این صحبتهایی که شما الان کردهاید یادشان مانده است. از تمام بازیکنها باید قدرشناسی کرد که تیم را به جام جهانی بردند. فقط گلهای من نبود. ولی متاسفانه ما بعد از هر شکست و ناکامی به بازیکنهایمان تهمت میزنیم، کم کار، بیاعتنا، بیتعصب که متاسفانه از طریق برخی نشریات انجام میشود که خودشان برای فوتبال ایران جز مشکل هیچ کار دیگری انجام ندادهاند. متاسفانه نمیتوانم در دور اول در خدمت تیم ملی باشم. از لحاظ این که به استراحت نیاز دارم. چند سال است که استراحتی نکردهام و از لحاظ فکری بسیار خستهام. اگر در دور دوم دعوتم کنند، در کنار تیم ملی خواهم بود، و اگر هم دعوت نشوم، باز هم برای تیم ملی آرزوی موفقیت میکنم.
چند روز پیش علی دایی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران اظهار داشته که تعجب میکند چرا شما از طریق مدیر برنامههایتان و به زبان انگلیسی یک فاکس را ارسال کردهاید به فدراسیون فوتبال ایران و اعلام داشتید که به تیم ملی ملحق نمیشوید. علی دایی همچنین در این زمینه گفته است، این انتظار را داشته که شما شخصا تلفنی به خود او زنگ میزدید و نه از طریق مدیر برنامههایتان به زبان انگلیسی.
در تمام دنیا رسم بر این است که بازیکن اگر بخواهد در مسابقهای شرکت نکند، باید این را به صورت رسمی و به صورت زبان انگلیسی به فدراسیونها اطلاع بدهد. این یک کار بینالمللی است. و چون من این را به فارسی و آلمانی نوشتم، منیجر من هم آن را برداشت به انگلیسی ترجمه کرد و اگر خودشان ببینند، پای آن ترجمه امضای من است. یعنی صحبت منیجرم نبوده صحبت خودم بوده که به انگلیسی ترجمه شده و خودم هم زیرش را امضا کردهام. به آقای علی دایی هم یک روز یا دو روز بعد از این فاکس من خودم شخصا زنگ زدم و همین موضوع را به ایشان اطلاع دادم.