لغو قرارداد نمایشگاه گنجینه هنرهای معاصر تهران
۱۳۹۵ دی ۸, چهارشنبهمجید ملانوروزی، رئیس موزه هنرهای معاصر تهران میگوید که تا کنون نامهای از آلمان در رابطه با لغو نمایشگاه دریافت نکرده است. با وجود این میتوان مطمئن بود که نمایشگاه در موعد مقرر برگزار نمیشود.
نمایشگاه آثار هنری مدرن جهان که به "گنجینه هنری فرح پهلوی" شهرت یافته دربرگیرنده آثاری از نخبگان هنری جهان است، از رنوار و مونه تا وان گوک و پیکاسو.
قرار بود که این نمایشگاه روز ۴ دسامبر در برلین افتتاح شود. پس از آن هم قرار بود که این آثار ارزشمند راهی رم شوند و در آنجا به نمایش درآیند. ابتدا تاریخ خروج این آثار هنری به تعویق افتاد و سپس هم پس از مذاکرات بسیار، لغو شد. گفته میشود که وزارت ارشاد مجوز خروج این آثار را صادر نکرده است. بنیاد فرهنگی پروس هم اعلام کرد که پس از ماهها انتظار و کشمکش ناگزیر باید از برگزاری این نمایشگاه چشمپوشی کند. حتی نمایندگانی هم فرستادند به این امید که حسن روحانی در آخرین لحظات بتواند مجوز خروج این آثار را بگیرد. اما این تلاشها بینتیجه ماند.
در همین رابطه خبرنگار دویچه وله، گرو شلیس تفسیری نوشته است:
تجربه تلخ اشتاینمایر
خبر لغو برگزاری نمایشگاه آثار هنری مدرن موزه هنرهای معاصر ایران در برلین، برای وزیر امورخارجه آلمان، فرانکوالتر اشتاینمایر، شکست محسوب میشود، چرا که برلین آشکارا روی برگزاری این نمایشگاه حساب زیادی باز کرده بود.
بیشتر بخوانید: ابهام در برگزاری نمایشگاه آثار هنری مدرن ایران در برلین
به پایان کار وزیر امورخارجه آلمان نزدیک میشویم. حال به نظر میرسد که این آخرین لحظات کار او با اخبار بد همراه شده است. آخرین خبر بد، خبری است که از ایران میرسد. نمایشگاهی از آثار هنری موزه تهران که اشتاینمایر دل به برگزاری آن بسته بود، لغو شده است.
توهینی برای آلمانیها
فرجام کار گویا به دست روحانی بوده. او میبایست مجوز خروج این آثار هنری را امضا کند و او از این کار تن زده است. آن هم پس از آنکه آلمانیها برای برگزاری نمایشگاه این همه مایه گذاشته بودند. نمایشگاهی با آثار برجسته هنرمندان غربی که به سفارش فرح دیبا خریداری شده بودند. اما اینکه روحانی مجوز خروج را امضا نکرده، خود در واقعیت توهین به آلمانیها را میماند. معلوم نیست که تاثیر این رفتار چه تاثیری بر مناسبات آلمان با ایران خواهد داشت.
پس از توافق هستهای در ژوئیه سال ۲۰۱۵ همه چیز ناگهان تغییر کرده بود و هر چیزی ممکن بود. مثلا اینکه ایران در حل بحران سوریه، لبنان، یمن و یا صلح خاورمیانه نقش سازندهای ایفا کند. یعنی در همه آن نقاطی که ایران از نفوذ برخوردار است. حتی تصور اینکه ایران یکباره رویکرد خود را نسبت به غرب تغییر دهد، عجیب به نظر نمیرسید. بسیاری بر این باور بودند که به دنبال گسترش مناسبات اقتصادی در اثر لغو تحریمها، ایران متحول خواهد شد.
شکست دیپلماسی فرهنگی
در همین فضا و حال و هوا بود که وزیر امورخارجه آلمان، اشتاینمایر تصمیم گرفت گنجینه هنری موزه تهران را برای نمایش به آلمان بیاورد. آثار ارزندهای از نقاشان نامدار اروپایی و آمریکایی که قرار بود برای نخستین بار پس از "انقلاب اسلامی" به نمایش گذاشته شوند. و نه در موزههای لندن یا پاریس، بلکه در موزه برلین.
از همین رو امضای قرارداد برگزاری این نمایشگاه در حضور اشتاینمایر از اهمیت بسیاری برخوردار بود. قرار بود که این همکاری باب تبادلات فرهنگی بین دو کشور را بگشاید. اشتاینمایر از این قرارداد و برگزاری این نمایشگاه به عنوان "دیپلماسی فرهنگی" یاد کرده بود.
بیشتر بخوانید:
حال به این دیپلماسی فرهنگی ضربه سنگینی وارد آمده است. موزه برلین ناگزیر به لغو برگزاری نمایشگاه شده است. آن هم پس از آنکه همه تلاشها با کارشکنی ایران روبهرو شد و ایران همکاری لازم را برای خروج این آثار هنری انجام نداد.
حال پرسشهای زیادی مطرح هستند: آیا شکست آلمان به خاطر نقشههای دور و درازی بود که مقامات در سر پرورانده بودند؟ یا اصلا حساب باز کردن روی چنین پروژهای از اساس ناشی از سادهنگری بوده؟ آیا ممکن است که از تغییر سیاستهای فرهنگی و ایجاد اعتماد متقابل و فضایی ورای حساب و کتابهای سیاسی بتوان بر مناقشات خونینی مثل آنچه در سوریه در جریان است، موثر واقع شد؟
بیشتر بخوانید:آثار هنری مدرن ایران در زیرزمینهای "موزه هنرها" میمانند
اگر از سکوی حال به گذشته بنگریم پاسخ روشن است. اشتاینمایر و موزه برلین حساب زیادی روی این پروژه باز کرده بودند. در چنین شرایطی اگر برگزاری چنین نمایشگاهی ممکن میشد، به معجزهای میمانست. چرا که چنین چیزی تنها به معنی پیروزی دیپلماسی آلمان نبود، بلکه همان هنگام از ایران طلب میکرد که با این همکاری فرهنگی به آن چیزی عمل کند که نشان از نزدیکی به غرب داشت، و این همان موضوعی است که دههها در ایران مشاجرهبرانگیز بوده است.
آشکارا نیروهای محافظهکار در مجلس ایران آمادگی چنین چیزی را ندارند و حداقل در این لحظه توانستند اراده خود را غالب کنند. اشتاینمایر اگر نیک مینگریست میبایست متوجه موضوع میشد. مگر نه آنکه اندک زمانی پس از امضای قرارداد مربوط به نمایشگاه، ایران مسابقه کاریکاتورهای هولوکاست را در دستور کار خود قرار داد؟ گرچه زیر فشار آلمان، موزه هنرهای معاصر تهران از مشارکت در این مسابقه عقبنشینی کرد، ولی به هر روی این هشداری جدی برای برنامههای اشتاینمایر بود. در همان هنگام بود که "گروترز" وزیر فرهنگ آلمان عقل به خرج داد و از برگزاری نمایشگاه صرفنظر کرد. اما اشتاینمایر تا آخرین لحظه به موفقیت این پروژه باور داشت و پای آن ایستاد. این قاطعیت گرچه میتواند بازتاب شخصیت او باشد، اما مانع از خطاهای او نمیشود.
ارزیابی غلط اشتاینمایر
اشتاینمایر نیروی محافظهکاران را در ایران دست کم گرفته است. اینکه چگونه چنین چیزی اتفاق افتاده، روشن نیست. مگر نه آنکه آلمان در مقیاس بینالمللی بهترین مناسبات را با رژیم ملاها در ایران دارد؟
شاید هم اشتاینمایر آگاهانه دست به این ریسک زده است. او خواهان برگزاری این نمایشگاه بوده، چون بر آن بوده که در مناسبات سیاسی و اقتصادی با ایران به آلمان جایگاه ویژهای بدهد.
اما حال اشتاینمایر در برابر تجربهای تلخ قرار گرفته است. و این کار را برای جانشین او سهلتر نخواهد کرد. البته باید تاکید کرد که مناسبات فرهنگی ایران و آلمان کاملا تخریب نشده است. انستیتو گوته در تهران نمایندگی دارد. همین اواخر بود که هیئتی از سازمان دانشآموختگان DAAD و بنیاد هومبولت با ایرانیها دیدار و گفتوگو داشتند و تفاهمنامه فرهنگی آلمان و ایران که حاصل کاری طولانی است، در انتظار امضای طرفین است. البته نباید فراموش کرد، که این تفاهمنامه نیز میباید توسط مجلس ایران تایید شود.