قطعه "ایران جوان"، اولین سرود ملی ایران نیست
۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبهدر میان آثار موسیقی ایرانی اجرا شده توسط ارکستر ملل ایران، قطعه "ایران جوان" و "سمفونی نفت" ساخته علینقی وزیری، دو اثر فراموش شده موسیقی ایران بودند که از آنها تنها تمی کوتاه در حد چند نت، بر جای مانده بود.
اجرای "کاروان" ساخته علی نقی وزیری، "از خون جوانان وطن" تصنیفی از عارف قزوینی، "بولبوللر اوخور" كه يک ترانه آذری است، "شليل" ساخته كامبيز روشنروان، "مرغ سحر" تصنیف مرتضی نیداوود و ترانهها و آهنگهای مناطق مختلف محلی ایران همچون بوشهر، از جمله دیگر سوابق اجرایی آثار ایرانی این ارکستر است.
دویچه وله: شاید برای شما جواب سؤالی که میکنم بدیهی باشد، ولی برای بسیاری میتواند جالب باشد که بدانند در یک ارکستر بزرگ چه طور نوازندگان و خوانندگان مختلف انتخاب میشوند. چه طور نوازندههایی که با شما کار میکنند را پیدا میکنید؟
پیمان سلطانی:
هر ارکستری برای انتخاب نوازندگان خط مشی مشخصی دارد. ارکستر ملل، در ابتدا از طرف سازمان میراث فرهنگی و یونسکو حمایت میشد. فراخوان دادیم تا هر کس امکان حضور در ارکستر را پیدا کند. اگر شرایط افراد با اهداف ارکستر و موارد گزینش همخوانی داشت، میتوانست وارد ارکستر شود. در وهلهی اول، جوان بودن ملاک بود. یعنی یک رده سنی گذاشته بودیم، بین ۲۲ تا ۴۰ سال، تا اگر کسی در این ردهی سنی باشد، بتواند شرکت کند. در عین حال توانایی هم ملاک بود؛ این هم به توانمندی طرف مقابل بستگی داشت.گفته شده ارکستر ملل یک ارکستر خصوصی است؛ اصطلاح "ارکستر خصوصی" یعنی چه؟
در ابتدا به این شکل نبود. ارکسترهایی با این حجم و وسعت، توان سر پا ماندن به شکل خصوصی ندارند. معمولا در دنیا ارکسترهای فیلارمونیک و سمفونیک توسط دولت یا حامیانی که دارند حمایت میشوند، یا چندین حامی در کنار هم، که حالا این حامیها میتوانند دولتی باشند یا غیردولتی. بعد از انقلاب ایران، ارکستر ملل بزرگترین ارکستر ایران بوده و حدود۱۳۰ نوازنده، گروه کر و خواننده داشته است.
طبیعی بود که این ارکستر نمیتوانست بهعنوان یک ارکستر خصوصی دوام داشته باشد. به همین دلیل میراث فرهنگی و سازمان یونسکو این حمایت را انجام دادند. ولی با تغییر دولت و تغییر افراد در راس سازمانها و ادارات، در همان ابتدا موقعیت ارکستر ملل تغییر کرد. من تصمیم گرفتم به هر طریقی که شده، ارکستر را سرپا نگه دارم. ارکستر چند سال هم دوام آورد.
هزینههای ارکستر را چه طور تامین میکردید؟
دو ماه پس از تشکیل ارکستر، دولت تغییر کرد. در شرایطی قرار گرفته بودم که تمامی قراردادها بسته شده بود و چارهای نداشتم جز این که کنسرت را برگزار کنم. بخشی از هزینهها را به طور شخصی پرداختم. خانه کوچکی داشتم که آن را فروختم و هزینهی ارکستر کردم.
در مراحل بعد، یکی، دو اسپانسر پیدا شد و ارکستر توانست سرپا بماند. ولی خب، مثل این که کفگیر همه به ته دیگ خورد و الان دو سال است که ارکستر ملل فعال نیست. اسپانسری نداریم، بعد از شرایط اجتماعی پیش آمده در ایران هم، تمایل چندانی برای اجرای کنسرت و روی صحنه رفتن ندارم.
به حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸ اشاره کردید. برخی از معترضان معتقدند، اثر "وطنم وطنم"، یکجورهایی موسیقی جنبش اعتراضی ایران است. داستان را از زبان خودتان توضیح دهید؟
من چندی قبل هم مقالهای تحت همین عنوان دیدم که احساس میکنم کمی مغرضانه و غیرآگاهانه نوشته شده بود. واقعیت ماجرا به این شکل نیست. موسیقی بهطورمستقیم هیچ ربطی به سیاست ندارد. هر اثر هنری اگر وارد این حوزه شود و اگر وابسته به یک گروه خاص یا ایدئولوژی خاصی شود، زماندار شده و از بین خواهد رفت. به همین دلیل هیچ اعتقادی ندارم که اثر متعلق به یک زمان خاص، وابسته به یک حزب یا ایدئولوژی خاص است.
در تمام آثاری که ساختهام، یک نگاه آزادیخواهانه مستتر است. اما این ربطی به هیچ حزب و گروه خاصی ندارد. آثار متعلق به مردم است و اصولا مردم دوست دارند آزادانه فکر کنند و آزاد زندگی کنند. طبیعیست که دوست دارم ارتباط بین من و مخاطب با یک نگاه آزاد و غیرسیاسی انجام گیرد.
اتفاقات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران چه تاثیرات مثبت یا احتمالا منفی روی کار شما و ارکستر ملل گذاشته است؟
من فعالیت خودم را انجام میدهم. ولی طبیعیست که نمیتوانم به طور جدی و خیلی راحت حضور داشته باشم و بهنوعی اعتراض نکنم. من اولین کسی بودم که یک موسیقی بهعنوان پیام همگانی و مردمی به همراه مردم در این جریانات ساختم.
در ایران، برای هموطنانم اتفاقاتی میافتد. فشارهای خاصی وجود دارد. ضرب و شتم وجود دارد، زندان وجود دارد، کشتار وجود دارد و اتفاقات دیگر. طبیعیست که اینها روی من و روی همه تاثیر منفی گذاشته و همه را آزرده کرده و همه دل چرکیناند. پس طبیعیست که اعتراض دارم. من هم معترض هستم. نسبت به این شرایط موجود احساس خوشی ندارم. گلهمند هستم و این احساس از طریق آثارم مشخص است.
کمی بیشتر دربارهی اثر "وطنم وطنم" صحبت کنیم. "وطنم وطنم"، "ایران جوان"، "نخستین سرود ملی ایران"، "مارش ایرانی" و... همه اینها را دربارهی این اثر میگویند. ابتدا بگویید اسم درست این قطعه چیست؟
این اثر حکایت خیلی جالبی پیدا کرده، خیلی هواخواه پیدا کرده است و حواشی خیلی عجیب و غریبی دارد. اینجا تریبون خوبی است تا بتوانم یکبار درباره آن توضیح بدهم و امیدوارم اشکالات و حواشی نادرستی که در مورد این قطعه وجود دارد، سامان بگیرد.
این اثر بههیچ وجه نخستین سرود ملی ایران نیست. اسم اثر "ایران جوان" است و در بین مردم به نام " وطنم وطنم" مشهور شده که متعلق به من است. یک تم ۴۰ تا ۵۰ ثانیهای از آقای لومر وجود دارد که این تم در بخشی از این قطعه استفاده شده است.
این قطعه یک مقدمه دارد، یک بخش میانی دارد، یک مؤخره دارد، اپیزود دارد، کودا دارد و کادانس دارد. برای همهی اینها هارمونی ویژهای در نظر گرفته شده است. حتی آکسانگذاریهای تم اصلی آن که مربوط به صد واندی سال پیش در دورهی قاجار است، تغییر پیدا کرده است. این اثر شعر نداشته، با ایدهی من روی آن شعر گذاشته شد و من ابتدا خدمت آقای ابتهاج، بعد خانم بهبهانی رفتم و بعد نهایتا شرایط برای آقای بیژن ترقی فراهم شد و ایشان با ما همکاری کرد.
حتی اسم قطعه و مضمون آن هم پیشنهاد من بود به آقای ترقی که به چه شکل گفته شود؛ به گونهای باشد که تمام مردم را دربرگیرد، تمام فرهنگها را دربرگیرد، روی نژاد خاصی تأکید نکند و یک شور و هیجان در آن باشد و در عین حال جوان بودن ارکستر و جوان بودن خود ایران را نشان دهد. این سابقهی کلی این قطعه است. این قطعه بههیچوجه سرود ملی ایران نبوده، تمی به نام «سلام شاه» بوده است. در مورد آقای لومر، که تم کوتاه "سلام شاه" را اجرا کرده توضیح دهید؟
آقای لومر یک موسیقیدان فرانسوی بود که در دورهی قاجار برای تدریس در مدرسهی دارالفنون به ایران آمد. ساز اصلی او فلوت بود. او نظامی بود و ارکستر نظام را تشکیل داد. در سفرهایی که شاهان قاجار به فرنگ داشتند، هنگام ورودشان به هر کشوری یک اثر موسیقایی اجرا میشد و شاهان این موسیقیها را میشنیدند.
به موزیسینهای ایرانی میگویند که ما هم باید چنین موسیقیای داشته باشیم. چند نفر شروع میکنند به ساختن موسیقی تا آن را تبدیل کنند بهیک اثر ملی، همگانی و ایرانی که بالاخره انجام هم نمیشود. سالها بعد این اتفاق میافتد. یکی از آن تمهایی که ساخته میشود، تم آقای لومر بود که یکبار هم اجرا شده، مورد اقبال هم واقع نمیشود و کنار گذاشته میشود.
همان یکباری که اجرا شد، بهعنوان سرود ملی ایران اجرا شد یا بهعنوان چیز دیگری؟
نه، بهعنوان سرود ملی ایران اجرا نشد. اولین بار سرود ملی ایران توسط سالار معزز ساخته و بهعنوان سرود ملی چندینبار اجرا میشود. بعد آقای علینقی وزیری سرودی میسازد و نهایتا در دورهی پهلوی سرودی ملی برای ایران ساخته میشود. ما قبل از آن سرودی به نام سرود ملی نداریم. به دلیل این که اصلا واژهای به نام "ملی"، که عمومیت پیدا کرده باشد، در آن دوران نداریم.
حوالی سال ۱۳۳۲، بههمراه ملی شدن صنعت نفت در دورهی مصدق است که واژهای بهنام "ملی" عمومیت پیدا میکند. اصلاً این واژه در آن دوره عمومیت نداشته که کسی بخواهد نامی بر اثری بگذارد و بگوید "سرود ملی". اسم قطعه "سلام شاه" بود. یعنی هر موقع شاه میخواست وارد شود و بر تخت خودش بنشیند، این قطعه را میزدند. اصولا سرود در ایران اینطور تعریف میشود که حتما باید شعر داشته باشد. این قطعه اصلا شعر نداشته است.
فکر میکنم شما نامهای هم به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مورد پخش نکردن این قطعه نوشتید، چون مرتب رادیو و تلویزیون...
بله، صدا و سیما که بدون اجازه این اثر را اجرا میکند. رسانههای خارج از ایران هم بدون اجازه اجرا میکنند. دو، سه خانم و آقا هم که آن را خواندهاند، باز بدون اجازه این کار را میکنند. بههرحال تمام اجراها از نظر من باطل است و هیچ کدام را تایید نمیکنم. من باید به این نکته اینجا اشاره کنم که اصلا این اثر هنوز منتشر نشده است. آن چیزی که پخش شده و مورد ایدهی همه قرار گرفته، مربوط به اجرای صحنهای ارکستر ملل است.
این روزها مشغول ساخت "ایرانه خانم" هستید. از ساخت "ایرانه خانم" چه قصد و منظوری دارید؟
این اثر مربوط به ۱۲ سال پیش است و مهمترین اثر من است. این اثر برای ارکستر سمفونیک، برای صدای آواز ایرانی و برای چندین خواننده و سازهای ایرانی نوشته شده است.
من به دنبال یک تحول و یک نگرش نو در موسیقی بودم. کل "ایرانه خانم"، یکجورهایی تاریخ ایران است؛ اعتراضی است به شرایط تاریخی ایران و اعتراضی است به دولتهای مستبد و دیکتاتور ایران، از آغاز تا امروز.
در این موسیقی چهار ژانر موسیقایی را با هم ترکیب کردم. موسیقی کلاسیک اروپایی، موسیقی دستگاهی ایران، موسیقی فولکلور ایران و موسیقی پاپیولار از هر نوعش را با هم ترکیب کردهام. در عین حال تمام اقوام ایرانی در این اثر حضور دارند.
من به طور مستقیم از یک تم یا یک انگاره ریتمیک ایرانی استفاده نکردم. بهعنوان مثال موسیقی کردی حضور دارد، ولی من نرفتم یک ملودی کردی را بردارم؛ ریشههای موسیقی کردی را جستوجو کردم. احساس میکنم که موسیقی متفاوتی شده است. امیدوارم این احساس من درست باشد. باید منتشر شود تا ببینیم نتیجهی کار چیست.
قطعهی "ایران جوان" و سمفونی "نفت" علینقی وزیری دو آثار فراموش شده موسیقی ایران بودند که شما آنها را احیا کردید. دیگر چه تمهایی از موسیقی قدیمی ایران باقی مانده است که بخواهید آنها را برای ارکستر تنظیم و احیا کنید؟
ارکستر ملل در بیانیهی خودش اعلام کرده بود که آثار فراموششده، تمهای فراموششده را احیا میکند و آنها را مجددا اجرا میکند. یکی از پروژههای اساسی نهایتا به این جریانات خورد و ما هم دیگر ادامه ندادیم. مجموعهای از حدود ۱۵ سال پیش گردآوری کرده بودم، به نام "سرودها و تصنیفهای ملیـ میهنی". مجموعهای که بیش از ۳۰ اثر در آن انتخاب شده بود. بههرحال ارکستر ملل نتوانست این کار را انجام دهد و الان در حال ضبط کردن این کارها هستم و هرچندتایی که آماده میشود قرار است منتشر کنم. اولین مجموعه هم با صدای آقای ناظری با عنوان "سرودهای ملیـ میهنی" منتشر میشود.
ماه گذشته، شما بههمراه علی رهبری، موزیسین مشهور ایران، به وین، پایتخت اتریش، رفتید و بخشی از "ایرانه خانم" را آنجا ضبط کردید. آیا این نشان از عدم توانایی نوازندگان ایرانی دارد؟
نمیشود اینطوری نوازندگان ایرانی را سرکوب کرد. در ایران هم نوازندگان بسیار خوبی داریم. ولی همه میدانند که در ایران ارکستری با تواناییهای ارکسترهای اروپایی نداریم. روی "ایرانه خانم" خیلی وسواس داشتم و تصمیم گرفتم در اروپا این اثر را ضبط کنم. چون کار آقای رهبری را قبول داشتم و همچنین از خیلی وقت پیش ایشان را میشناختم و در عینحال ایشان هم آهنگساز ایرانی معتبری هستند، کار را به ایشان سپردم.
بهعنوان سرپرست و رهبر ارکستر ملل، فکر میکنید دوباره بتوانید در ایران با این ارکستر بزرگ اجرا داشته باشید؟
الان بیشتر ترجیح میدهم که کار فردی انجام دهم. به دلیل اینکه در ایران کار گروهی خیلی دشوار است. پیچ و خمهای عجیب و غریبی دارد. یک انرژی مضاعف میخواهد و این اواخر احساس کردم دیگر آن توان و انرژی اولیه را نسبت به ارکستر ملل ندارم.
الان هم احساس میکنم دینام را نسبت به همهی جوانانی که میتوانستم تریبونی در اختیارشان بگذارم ادا کردم. ارکستر ملل بهعنوان یک ارکستر خصوصی در مقابل دو ارکستر دولتی، یعنی ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی، قرار گرفته بود؛ در مدت کوتاهی که فعالیت داشت، اعتبار بیشتری را نسبت به ارکسترهای دولتی کسب کرد.
این ارکستر آثاری را اجرا کرد که ارکسترهای دیگر روی آن سرمایهگذاری نکرده بودند. بهعنوان مثال، سمفونی علی نقی وزیری یک اثر فراموششده بود که فقط یک نام از آن در کتابها وجود داشت. مگر این که یک اسپانسر دلسوز موسیقی پیدا شود و سرمایهگذاری خوبی انجام دهد. فعلا هیچ علاقهای برای همکاری با ارکستر ملل ندارم و دوست دارم فعالیتهای شخصی خودم را انجام دهم.
حسین کرمانی
تحریریه: کیواندخت قهاری
برای شنیدن فابل صوتی گفتوگو با پیمان سلطانی، رهبر ارکستر ملل ایران، بر لینک پایین صفحه کلیک کنید!