فیلم "زیر سایه" اثر بابک انوری در جشنواره فیلم فانتزی برلین
۱۳۹۵ مرداد ۲۹, جمعهجشنواره فیلم فانتزی فیلمهای بسیاری را به نمایش گذاشته است. این جشنواره که روز چهارشنبه (۲۷ مرداد / ۱۷ اوت) در برلین آغاز به کار کرد در شهرهای نورنبرگ، مونیخ، کلن ، فرانکفورت و هامبورگ نیز برگزار خواهد شد.
فیلم فانتزی یا فیلم خیالپردازانه یکی از ژانرهای سینماست با زمینههای فانتزی. در این گونه فیلم رویدادهای فراطبیعی، موجودات افسانه ای و دنیای خیالی برجسته هستند. فیلم فانتزی به همین دلیل است که به ژانرهای علمی- تخیلی و ژانر وحشت بسیار نزدیک است.
از جمله فیلم های جشنواره فیلم فانتزی فیلمی است به نام Wie are the flesh“" به کارگردانی امیلیانو روخا مینتر از کشور مکزیک که کابوسی سوررئالیستی را در بر میگیرد و صحنههایش که به نظر بیارتباط به هم هستند، به موضوع بازی قدرت، سکس، مرگ و زندگی میپردازند.
فیلم „Don’t kill it“ در ژانر وحشت ساخته شده و کارگردانی آن را مایک مندس به عهده داشته که خود نیز در جشنواره حضور یافت. فیلم“Greepy“ یک فیلم دیگر ترسناک از ژاپن است به کارگردانی کیوشی کوروساوا، کارگران برجسته ژاپنی که تاکنون بارها در جشنواره کن از او تقدیر شده است. این فیلم از روی یک کتاب پرفروش در ژاپن به فیلم برگشته است.
"زیر سایه" به کارگردانی بابک انوری
یکی از فیلمهای برجستهی جشنواره فیلم فانتزی برلین فیلم "زیر سایه" به کارگردانی بابک انوری فیلمساز ایرانی ساکن بریتانیا است.
"زیر سایه" فیلمی ایرانی نیست. این فیلم محصول مشترک بریتانیا و اردن است که در تهران اتفاق افتاده و به زبان فارسی است. بیش از نیم ساعت اول فیلم از رویدادهای فراطبیعی، موجودات افسانهای و دنیای خیالی هیچ خبری نیست. بابک انوری در این باره میگوید او نمیخواسته فیلمی بسازد که فقط بر هیجان تکیه داشته باشد.
فیلم "زیر سایه" در ژانر وحشت است و داستان آن در دهه ۱۹۸۰ در تهران رخ میدهد، در اوج دوران جنگ ایران و عراق. فیلم اما میتواند در حال حاضر نیز روی دهد. فیلم ماجرای مادر جوانی به نام شیده است که بعد از انقلاب از دانشکده پزشکی اخراج شده اما هنوز آرزوی ادامه تحصیل دارد. در صحنه نخست فیلم او میکوشد بار دیگر به دانشگاه برگردد، اما بختی برای این کار نمیبیند.
زندگی شیده و دختر خردسالش درسا به سبک غربیهاست. شیده با تقلید از رقصهای جین فوندا ورزش میکند. در خارج از خانه اما با گذاشتن روسری خود را با جامعه تطبیق میدهد. پدر خانواده که پزشک است به جبهه اعزام شده.
به این ترتیب شیده و دخترش در خانه تنها هستند تا روزی که بمبی به خانه آنها اصابت میکند. این بمب اما عمل نمیکند و منفجر نمیشود. درسا پس از این حادثه به تدریج با مشکلات شدید روحی مواجه میشود.
شیده وقتی دخترش در باره عروسک جنزدهاش صحبت میکند، چنین میپندارد که این امر از ترس بمباران است، اما سرانجام به این نتیجه میرسد که بمب عمل نکرده در واقع طلسم نفرینشدهای بوده که "جن"ها با خود آوردهاند تا روح دخترش را تسخیر کنند.
شیده که در خانه خود با لشکر جنها روبروست، هنگامی که به خارج از خانه میگریزد نیز با پاسدارانی برمیخورد که با تحکم از او میخواهند حجاب را رعایت کند و از موازین اخلاقی اجتماع منحرف نشود.