1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

فراخوان گلبدين حكمتيار براى قيام عليه دولت كرزاى

۱۳۸۳ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

گلبدين حكمتيار، زيرك و با تجربه است. او ميداند كه چگونه بايد مردم را تهييج كرد و از آن استفاده نمود. نشانگر اين امر فراخوان اخير او به يك قيام مردمى در افغانستان است، يعنى اعلام همبستگى او خطاب به مجاهدين در كشور.

https://p.dw.com/p/A4t7
گلبدين حكمتيار
گلبدين حكمتيارعکس: AP

اين خونريزيها بايستى به نيروهاى مقاوم در كشور جرات بخشند. حكمتيار، مردم افغانستان را به مسابقه اى وحشتناك فراميخواند و پيشگوئى ميكند كه، افغانها سريعتر از برادران دينى خود درعراق، اشغالگران را از كشور خويش خواهند راند. رئيس شبه نظاميان و نخست وزير اسبق افغانستان ميداند كه، چگونه بايد بر ضد نيروهاى اشغالگر مبارزه كرد. او يكى از سران برنده مبارزات بر عليه نيروهاى ارتش اتحاد جماهير شوروى سابق در سالهاى ۸۰ بود. حكمتيار ميداند كه، چگونه بايد يك جنگ را رهبرى كند، او يكى از مسئولان اصلى نابود سازى بخشهاى گسترده اى از كابل در سالهاى ۹۰ بود. و اين رهبر بنيادگرايان ميداند كه، چگونه بايد كارهاى تبليغاتى انجام گيرند، او طى ۲ سال و نيم گذشته مكررآ همگان را به جهاد عليه غيرمومنان فراخوانده است، يعنى سربازان و امدادگران بين المللى.

اما افغانستان، عراق نيست. روحيه عمومى، پس از سقوط رژيم طالبان در بخشهاى گسترده اى از كشور خوشبينانه بوده و همچنان ميباشد. اميد فراوانى به كمكهاى بين المللى وجود دارد و همچنين سپاسگزارى بسيار، در برابر كارشناسان و كمك هزينه هاى دريافت شده براى بازسازى كشور. برخلاف عراق، تنها شمار اندكى از گروهها و احزاب در افغانستان وجود دارند كه به روشنى تعريف شده اند، در عوض تعداد كثيرى از شبه نظاميان، گروهكها و جنبشها. همه آنها از علائق متفاوتى برخوردارند. برخى از آنها، بصورت علنى مبارزه ميكنند، همانند حكمتيار و طالبان و برخى ديگر، درخفا، همچون القاعده. بعضى خود را طرفدار دولت حاكم جلوه ميدهند اما، به شيوه اى مصممانه و جدى براى رسيدن به قدرت و نفوذ در كشور تلاش مينمايند.

همه اينها چيز جديدى نيست. دشمنيها و رقابتها در ميان مجاهدين، سالهاى سال سياست افغانستان را تعيين ميكرده اند. و آنها هنوز هم وجود دارند، همچون رهبران گذشته. اينكه آنها اينك چه نامى دارند، حكمتيار، ربانى يا دوستوم، فرقى نميكند. اما بايد گفت كه اغلب مردم افغانستان، ديگر از حكمفرمائى آنها سير شده اند و سياست قدرت طلبى خودخواهانه و ضد انسانى آنها را رد ميكنند. افغانها ميدانند كه، بايد چه انتظارى از اين رهبران داشته باشند و به همين دليل افغانستان، عراق نيست.

اما اين دليلى براى شادى و شعف نميباشد. ثبات افغانستان، بصورتى جدى در خطر است. ممكن است حكمتيار از توانائيهاى رهبرى يك قيام مردمى برخوردار نباشد، اما او ميتواند بازسازى و دموكراتيزه كردن كشور را، با حملات خود متوقف سازد. ممكن است طالبان پشتيبانان چندانى در بين مردم نداشته باشند، اما آنها در يك پنجم از مساحت افغانستان به اندازه كافى وحشت بوجود ميآورند كه، در آنجا مانع از تكامل كشور گردند. اين امكان وجود دارد كه سران جنگ طلب قبيله اى نتوانند، دولت حامد كرزاى كه از پشتيبانى خارج بهره مند است را، سرنگون كنند اما، آنها با ارتشهاى خصوصى خود ميتوانند، قدرت اين دولت را محدود ساخته و قدرت خويش را حفظ كنند.

تمامى اين گروهها نميتوانند افغانستان را به مرز جنگ داخلى بكشانند اما، آنها قادرند برگزارى انتخابات را به خطر اندازند و اعتماد مردم در برابر دولت مركزى را تضعيف نمايند. و از همه اينها بى ثباتى و سرخوردگى پديد ميآيد. هم اكنون نيز چنين پديده هائى وجود دارند، بويژه در جنوب و شرق كشور، در نزديكى مرز پاكستان.

نااميدى حاصل از هرج مرج در افغانستان، مردم اين كشور را در سال ۱۹۹۶ به دامان طالبان افكند. هنوز تا به آن حد نرسيده و آنقدر دير نشده است براى اينكه بتوان، به انجام كارهاى عمرانى در مناطق طالبان پرداخت و به اين ترتيب جلوى قدرت گيرى مدارس مذهبى آنها را گرفت. هنوز تا آن اندازه دير نشده است كه، نتوان با كمك برپائى پايگاههاى نظامى بين المللى در اين مناطق، امنيت بوجود آورد. براى خلع سلاح سران قبيله اى نيز، هنوز دير نيست. اما زمان به سرعت ميگذرد. انتخابات، كه قرار بود در ماه سپتامبر آينده برگزار گردند، يك هدف مرحله اى بسيار مهم ميباشند. تا آنزمان اما بايستى كارهاى زيادى در بخشهاى مختلف و به صورت عاجل ا نجام گيرند. افغانستان مطمئنآ عراق نيست اما، از خود بيخود شدن، بخاطر پيشرفتهائى كه تا كنون حاصل آمده اند، كارى اشتباه است. هنوز قدمهاى بسيار مهمى در پيش رو قرار دارند.