صدوبیستوپنجمین سالروز درگذشت چارلز داروین
۱۳۸۶ فروردین ۳۰, پنجشنبه
روزی که پدر داروین که خود پزشکی سرشناس بود، پسرش را در رشته الهیات دانشگاه كمبریج نام نویسی میکرد، مطمئن بود که پسر با استعدادش روزی كشیش خوبى خواهد شد.
رشته مورد علاقه پسر این پدر خوشبین، علوم طبیعى بود اما آن روزها راه تحصیل علوم طبیعی از رشته الهیات میگذشت. چارلز داروین نه فقط كشیش خوبی نشد بلكه یکی از مهمترین ارکان ادیان ابراهیمى را هم به لرزه آورد.
داروین در نظریه معروف خود «اصل انتخاب طبیعی» که به نظریه داروین معروف شد داستان خلقت آدم را، آنطور که در کتب های دینی آمده، زیر علامت سوالی گذاشت که پاسخ آن در دایره مذهب نمیگنجید.
او دویست سال پیش در یک خانواده مرفه انگلیسی چشم به جهان گشود. پدرش از پزشکان سرشناس بود و پدربزرگش فیلسوف و طبیعی دانی که تفریحش جمع آوری فسیل بود. پدربزگ داروین در کتاب معروفش زونومیا که اواخر قرن هجدهم به چاپ رسیده بود برای نخستین بار این تئوری را مطرح کرد که: تمامی موجودات زنده كنونى جد مشتركى داشتهاند.
داروین قبل از اینکه وارد دانشگاه شود بسیاری از جزوها و کتاب های موجود دانش زیست شناسی را خوانده بود. او در بیست و دو سالگی پس از اینکه تحصیل در رشته الهیات را ناتمام گذاشت به همراه یک کشتی تحقیقاتی انگلیسی، عازم سفری شد که پنج سال طول کشید.
داروین جوان همراه این کشتی به آمریکای لاتین، آفریقای جنوبی، جزایر اقیانوس اطلس و استرالیا سفر کرد و در طول سفر به جمع آوری فسیل های حیوانی ای پرداخت که در هر کدام از این مناطق جغرافیایی موجود بودند.
این فسیل ها در طول سفر درون بسته های جداگانه همراه شناسنامه کوچکی به لندن فرستاده میشدند. پس از بازگشت به لندن در حالکیه هنوز سی ساله نشده بود اولین نتیجه تحقیقاتش را منتشر کرد. داروین به سرعت درمیان طبیعیدانان آن دوره به شهرت رسید.
بر اساس یافته های او هر گروه از جانداران کره زمین جد مشترکی داشتهاند که نسل به نسل و در طول قرنها از آن متفاوت شدهاند مثل شاخه های یک درخت که از هم دور میشوند اما برعکس هر چه به سمت ریشه برویم اجداد این موجودات به هم نزدیکتر میشوند و اگر همینطور عقب برویم جد همه موجودات کره زمین در آغاز خلقت یکی میشود. در درخت تکاملی که دارین ترسیم کرد انسان از شاخه میمون مشتق میشد.
داروین خلقت را Intelligent design یا طرح هوشمندانه نامید. طرحی که در آن بهترین های هر گروهی از جانداران برای بقا انتخاب میشوند.
این تئوری را میتوان با مثال سادهای توضیح داد: برای نمونه اجداد زرافه های امروزی که در آفریقا زندگی میکنند مانند بقیه چهارپایان گردن کوتاهی داشتهاند اما به دلیل خشکی آب و هوا و کمبود درختانی که برگ سبز آنها توسط سایر حیوانات خورده نشده باشد نسل آنها را با انقراض روبه رو میکند. در این میان آنهایی که به طور تصادفی گردن بلندتری داشتند باقی میمانند اتفاقی که نسل به نسل تکرار میشود و داروین آن را اصل انتخاب طبیعی مینامد.
طبیعت آن عدهای را که قدرت سازگاری بیشتری دارند گزینش میکند. اما آنچه که او نتوانست توضیح بدهد دلیل تفاوت تصادفی یکی از اعضای گروه با بقیه بود. سوالی که مدتی بعد با تولد علم ژنتیک پاسخ آنرا روشن شد: جهشهاى تصادفى ژنتیكى منجر به بروز خصوصیات تازه در یک گروه میشوند خصوصیاتی که اگر در اصل انتخاب طبیعى امتیاز محسوب شوند مثل بلندی گردن در گروه زرافه ها، باقی میماند و اگر نه حذف خواهند شد.
تئوری داروین انقلابی در علم زیست شناسی بود که به سرعت جای خود را باز کرد و روز به روز کامل تر شد. اما چارلز داروین یکی از برجسته ترین دانشمندان قرن گذشته که نامش در فهرست ده چهره برگزیده تاریخ انگلستان است، مردی که مورد خشم کلیسا و تمامی ادیان الهی باقی ماند، هرگز خدا را نفی نکرد.
شبنم نوریان